گسترش امکان حمل و نقل و به وجود آمدن شرایط نقل مکان به شهرها و حتی کشورهای دورتر شرایطی را فراهم آورده که باید به جای ایستادگی در مقابل پدیده مهاجرت به دنبال مدیریت و مناسب افراد مختلف و فرهنگهای متفاوت بود. هرچند مواجهه با چنین پدیدهای برای کشوری چون ایران که از سالهای دور شاهد حضور اقوام مختلف بوده است، شاید سهل به نظر میرسیده، اما تعاملات پیچیده انسان امروزی در مقابل کلیه پدیدهها نیازمند مدیریت مناسب است.
رشد مهاجرت داخلی و بینالمللی در سالهای اخیر، تحولات چشمگیری در ساختار محلههای شهری ایجاد کرده است که نه تنها فرصتهایی برای غنای فرهنگی فراهم میکند، بلکه چالشهای پیچیدهای در حوزههای اجتماعی و مدیریتی به دنبال دارد. شهر مشهد نیز به دلایل جغرافیایی و وجود حرم حضرت رضا (ع) شرایط ویژهای دارد و جزء شهرهای مهاجرپذیر محسوب میشود، به گونهای که از سالهای دور شاهد حضور و زندگی افراد با فرهنگ ها، لهجهها و حتی زبانهای مختلف بودهایم.
تحقیقات نشان دادهاند تنوع فرهنگی در فضاهای شهری میتواند به افزایش نوآوری اجتماعی و تقویت سرمایه اجتماعی کمک کند، اما چنانچه ذکر شد نیاز به ساماندهی هست و در عین حال بدون مدیریت مناسب ممکن است این امر به بروز تنشها و نابرابریهای اجتماعی منجر شود.
ورود مهاجران با زبانها، سنتها و الگوهای زندگی متفاوت، محلهها را به محیطی چندفرهنگی تبدیل کرده است و مطالعات جامعهشناسی شهری نشان میدهند که این چندفرهنگیشدن، اگر همراه با سیاستهای مناسب باشد، میتواند به تقویت تعاملات اجتماعی و تابآوری جامعه منجر شود. با این حال، فقدان فضاهای عمومی و فرصتهای برابر برای تعامل نهایتا میتواند به افزایش احساس بیگانگی و جدایی اجتماعی منجر شود. مسئلهای که فرجام آن ساختار شهر را متاثر کرده و بدنه حاشیهنشینی را روز به روز گستردهتر میکند و این رشد ناهنجار بیشتر شبیه به رشد تودهایی است که عملکرد بدنه شهر را با اختلال مواجه خواهد کرد.
بی قوارگی، تعارض، گسترش آسیبهای اجتماعی، گسترش ترافیک و مسائل زیست محیطی نیز میتواند حاصل بی تدبیری در مسئله حضور مهاجران باشد. به این معنا اگر آوای حضور مهاجران به نوایی متحد بدل نشود صرفا چند صدایی خواهد بود که سیمای شهر را دگرگون خواهد کرد.
مسئله مهاجرت از جنبههای مختلف و همچنین ساختار خانوادگی مهاجران که نیازهای متفاوتی را نسبت به جامعه میزبان ایجاد میکند بر مسئله خدمات شهری مانند آموزش، بهداشت و مسکن تأثیرگذار بوده و نیازمند پاسخگویی انعطافپذیر است.
در این بین شهرداریها به عنوان نهادهای اصلی مدیریت شهری، نقش محوری در تسهیل همزیستی مسالمتآمیز و بهبود کیفیت زندگی شهروندان دارند. نتایج حاصل از پژوهشها بر این مسئله تاکید میکنند که ایجاد فضاهای عمومی فراگیر، مراکز فرهنگی و برنامههای آموزشی متنوع میتواند به کاهش تعارضات فرهنگی کمک کند و حس تعلق اجتماعی را تقویت نماید. همچنین، دسترسی برابر به خدمات شهری از جمله حملونقل، بهداشت و آموزش، عامل مهمی در کاهش نابرابریهای اجتماعی و جلوگیری از شکلگیری محلههای جداافتاده است و میتواند پیوند مناسب تری میان هسته اصلی شهر و مناطق حاشیه شهر ایجاد کند.
این مسئله را نیز باید در نظر گرفت که فشارهای ناشی از افزایش جمعیت مهاجر میتواند منابع شهری را تحت تأثیر قرار دهد و به نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی دامن بزند. از این رو برنامهریزی دقیق و مشارکت بینبخشی میان شهرداری، سازمانهای مردمنهاد و نهادهای دولتی برای ایجاد راهکارهای جامع و پایدار ضروری به نظر میرسد.
نهایتا پذیرش مهاجرت به عنوان واقعیتی پایدار در شهرهای مدرن و مدیریت هوشمندانه آن، خواهد توانست به ارتقای کیفیت زندگی تمامی ساکنان منجر شود. امری که در بسیاری از شهرهای دنیا مورد توجه قرار دارد و نتایج مثبتی نیز به همراه داشته است؛ بنابراین شهرداریها با اتخاذ سیاستهای فراگیر و تقویت تعاملات فرهنگی، میتوانند به ایجاد شهرهایی پویا، همدل و پایدار کمک کنند که در آن تنوع فرهنگی تهدیدی قلمداد نشود که مبارزه با آن تنشی مضاعف را ایجاد نماید.