هشدار سطح نارنجی هواشناسی برای تشدید گرما در خراسان رضوی و ۳۰ استان دیگر عروسک‌های لبوبو چطور برای نسل زد تبدیل به یک نماد اجتماعی شد؟ تشخیص زودهنگام افسردگی با یک دماسنج ساده! آیا ادارات بوشهر روز‌های سه‌شنبه و چهارشنبه (۷ و ۸ مرداد) تعطیل است؟ درباره انواع خطرناک بیماری هپاتیت و راه های پیشگیری و درمان | عفونت زرد فشار خون خودتان کم نشود آقای وزیر! مسقف شدن پارکینگ‌های عمومی با پنل‌های خورشیدی رئیس سازمان محیط زیست: بحران‌های محیط زیستی با راهکارهای ضربتی برطرف نمی‌شوند خودداری برخی مشاوران املاک از ارائه برگه رسمی معامله | قولنامه هست، اما هولوگرام ندارد! به فرد گرمازده آب‌قند و شربت ندهید ذخایر خونی خراسان رضوی رو به کاهش است رئیس سازمان هواشناسی: خشکسالی با بارورسازی ابر‌ها درمان نمی‌شود آیا استعفای رئیس صندوق بازنشستگی کشوری صحت دارد؟ خسارت ۱۴ هزار میلیارد تومانی مصرف دخانیات بر نظام سلامت زمین لرزه ۴ ریشتری در عسلویه بوشهر (۵ مرداد ۱۴۰۴) اهدای عضو بانوی جوان مرگ مغزی در مشهد به ۶ بیمار زندگی دوباره بخشید (۵ مرداد ۱۴۰۴) ویدئو | ورود گرد و خاک شدید به مشهد از سمت جاده کلات (۵ مرداد ۱۴۰۴) رئیس سازمان نظام پرستاری کشور مطرح کرد: کاهش میزان مهاجرت پرستاران | فوق‌العاده خاص روی میز دولت مانده است آمادگی هلال احمر خراسان رضوی برای خدمت‌رسانی در ایام اربعین ضرورت اصلاح جدی ساختار هیئت‌های بدوی و تجدیدنظر تامین اجتماعی در مشهد و خراسان رضوی پیش‌بینی دقیق هواشناسی با برج راداری مشهد بازنشستگان خطاب به مدیرعامل تأمین‌اجتماعی: مگر معوقات بازنشستگان چقدر است که پرداخت آن را چهار ماه عقب انداخته‌اید ورود حدود ۳۰ هزار معلم جدید به مدارس از مهر ۱۴۰۴ | ادامه فعالیت ۴۰ درصد از فرهنگیان بازنشسته کشف محموله بزرگ مواد اولیه ساخت موادمخدر صنعتی توسط پلیس مرزبانی از معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی چه خبر؟ مرمت قدیمی‌ترین مدرسه تاریخی کاشمر از ابتدای مرداد ۱۴۰۴ شر مهندس سارق از  سر خودرو‌های مشهد کم شد موزه ملی ملک پس از جنگ ۱۲ روزه بازگشایی شد (۵ مرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

دختر دیپلمه من

  • کد خبر: ۳۸۲۰۷
  • ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۴
دختر دیپلمه من
آزاده آرین - فعال فرهنگی
آن وقت‌ها که ما بچه بودیم، دختر‌ها بعد از مدرسه و انجام تکالیف، هم‌زمان در کار‌های خانه مشارکت جدی داشتند، آن‌قدر که مهارتی پیدا کنند و آماده زندگی واقعی شوند. تابستان‌ها کلاس خیاطی می‌رفتند و در حالی که چند هنر به هنر‌های سرانگشتانشان اضافه می‌کردند، تکه‌هایی از جهاز‌شان را هم می‌دوختند و آماده می‌شدند برای پذیرفتن مسئولیت‌های زندگی. تمام مدت دبیرستان، به برگزاری مراسم خواستگاری می‌گذشت و پدر و مادر و یک دورِ تسبیح فامیل که خودشان را در انتخاب عروس و داماد آینده سهیم و محق می‌دانستند، مشغول ورانداز کردن خانواده خواستگاران می‌شدند و نهایتا تا پایان امتحانات نهایی یا حداکثر دریافت کارنامه دیپلم، نظر نهایی را اعلام می‌کردند. در همان تابستان کذایی عقد و عروسی انجام می‌شد و دختر به‌سلامتی به خانه بخت می‌رفت.
 
این فرایند، زمان نوجوانی ما تبدیل شد به قدری تأمل تا زمان اعلام نتایج کنکور که معمولا اواخر مرداد یا اوایل شهریور بود، چون احتمالا ترکیب خواستگاران و وضعیت مالی و اجتماعی آن‌ها به نوعی، مربوط می‌شد به قبولی دختر در رشته یا شهر خاصی و صد البته تصمیم‌گیری به تعویق می‌افتاد. اگر احتمال قبولی‌اش کم بود، با جمله معروف «فعلا قصد ازدواج نداره و می‌خواد درسش رو ادامه بده» همه مراسم موکول می‌شد به فرصت‌های آینده و خانواده پس از ماراتنی سنگین، به استراحتی نسبی دست پیدا می‌کردند تا راند بعدی را با انرژی بیشتری شروع کنند. دوره جوانی ما مصادف شد با انتقال تدریجی قدرت به دختران و تصمیم‌گیری‌های مستقل آن‌ها در مسائل مربوط به خودشان. وقتی کنکور می‌دادند، استراحت و صبر می‌کردند تا نتیجه‌شان بیاید و سر فرصت، مسافرتی و رفع خستگیِ کورسِ نهایی سالِ آخر و بعد هم اول مهر دانشگاه می‌رفتند و نهایتا از آن‌ها انتظار می‌رفت تا قبل از دانش‌آموختگی‌شان از دانشگاه، بساط عروسی برپا شود. باز هم بساط آموزش‌های خانگی بابت آماده‌سازی دختران کم و بیش وجود داشت، اما زرنگ‌تر‌ها با ترفند‌هایی ظریف، از زیرش شانه خالی می‌کردند.

چند سال اخیر بچه‌ها می‌دانند با وجود صندلی‌های خالی و ظرفیت‌های دانشگاه‌های غیر‌دولتی و حتی دولتی، بالأخره روی زمین نخواهند ماند! بنابراین تلاش ویژه‌ای برای ورود به دانشگاه نمی‌کنند. دختر‌ها آسوده‌خاطرند، چون آمار نشان می‌دهد تعدادی صندلی مال آن‌هاست. این سال آخر هم قصه کرونا و پیامد‌های تصمیمات تعطیلی یا برگزاری کلاس‌ها، لغو یا انجام امتحانات نهایی و نهایتا تعویق آن و در آخر برگزار شدن یا برگزار نشدن کنکور حتی پس از ۵۰ روز تعویق، قصه متفاوتی برای کنکوری‌های فلک‌زده امسال ایجاد کرده است. همین‌طوری هم والدین برای کار‌های ریز و درشت خانه و بیرون، مزاحم بچه‌ها نمی‌شوند. چه رسد به زمان کش آمدن آزمون‌های کوچک و بزرگ؟! ضد‌عفونی و پاک‌سازی هم چاشنی‌اش شده است.
 
حالا بچه‌هایی که باید ۲ ماه پیش دیپلمشان را می‌گرفتند و کنکور می‌دادند و با فراغ بال استراحتی می‌کردند و مسافرتی می‌رفتند و با هول و ولا منتظر نتیجه کنکور می‌ماندند یا بعد از ۱۲ سال آزگار بخوان‌بخوانِ والدین طعم زندگی را یک جور دیگر مزمزه می‌کردند و با شیطنت برای آینده نقشه‌ها می‌کشیدند، هنوز در کش و قوس اینکه با روند انتقال بیماری، آیا ریسک شرکت در آزمون را بپذیرند، درگیر هستند؛ و اینکه دانشگاه اگر باشد کلاس‌ها با چه کیفیتی تشکیل می‌شود و آیا اصلا کنکوری برگزار می‌شود. آن‌ها هنوز نه زندگی می‌کنند، نه به شیوه قدیم زندگی چرخاندن را یاد می‌گیرند و نه زندگی کردن را.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->