الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ هر دو شاکی هستند؛ درست مثل شب و روزهای قبل از طلاق. هیچکدام کار دیگری را قبول ندارد. مادر میخواهد در همین چند ساعت مقرر، بچهاش را در آغوش بکشد و ببوسد یا لقمهای در دهانش بگذارد. حرفش برای کارهایی که انجام میدهد، برپایه حقوحقوق مادری استوار است: «من مادرشم. حق دارم این چند ساعت هرطور دوست دارم، بچهام رو بغل کنم. بعد هم منی که مادر هستم، خیلی بیشتر از اون حواسم هست چهکار کنم. این وسط کسی حق نداره برای این چند ساعت به من امرونهی کنه یا بگه فاصله اجتماعی و این حرفها... اصلا اون کسی که این حرفها رو میگه، خودش میتونه بعد از یکیدو هفته که بچهاش رو بغل نکرده، مثل مجسمه ثابت بمونه؟»
پدرها هم به گونهای دیگر شاکی هستند: «خانم جون! بچه من بازیچه نیست. خدایی برو داخل مرکز ببین کی ماسک زده. من میدونم که مادرشه و حق داره، اما خب از کجا معلوم که ناقل نباشه؟ اصلا اون ناقل نباشه، بقیه مادرها و بچههایی که اینجا میآن، چی؟ کدومیکی از قاضیهایی که حکم میدن بچه رو به این مرکز بیاریم، میتونه تضمین بده بچهها اینجا مریض نمیشن؟ واقعا خنده داره، در روزهایی که مدرسهها تعطیل بود، من دست بچهام رو میگرفتم به اینجا میآوردم. حتی بچهام از اینجا و وسط ملاقات مادرها و بچههای مردم، امتحان آنلاین مدرسهاش رو داد. یکیدوتا که نیستیم. مثل ما که اینطوری جدا شدیم و قاضی، حکم دیدار بچه رو تو مرکز مهر داده، زیادن.»
این چند خط روایت والدینی است که هرکدام، یک طرف دیوار مراکز مهر خانواده چشمانتظار فرزندشان هستند و در این میان یک خواست مشترک دارند؛ در این اوضاع قرمز کرونایی شرایط به نحوی باشد که بچهها در این جابهجاییها و دستبهدست شدنها در
مراکز مهر خانواده و اجرائیات احکام، آسیب نبینند.
در این گزارش به درخواست والدین، نامی ذکر نمیشود. آنچه میخوانید، روایت چند ملاقات است در «مرکز شماره ۲ مهر، موضوع ماده ۶۸ قانون حمایت از خانواده» در حاشیه پارک ملت.
جان بچه من بازیچه قوانین نیست
مرکز مهر خانواده-بیرونی: روبهروی مرکز چند مرد و زن روی صندلیهای پارک نشستهاند. هرکدامشان به شکلی استرس دارند که تشخیصش زیاد سخت نیست؛ یکی با نشستن و بلند شدنهای پیدرپی روی صندلی، یکی با راه رفتن، یکی با تکانهای بیوقفه پایی که روی زانویش انداخته است، یکی هم هرچند لحظه چشم به ساعت میدوزد تا زمانی که قاضی مقرر کرده است، به پایان برسد و فرزندش را با خودش ببرد.
آقای «ف» دو سال و چند ماه است که از همسرش جدا شده است. حاصل ازدواجش دختری هفتساله است. او پنجشنبه هرهفته دختربچه را برای دیدار با مادرش به این مرکز میآورد. صحبتش را با گلایه از فعالیت مرکز در روزهای قرمز کرونایی شروع میکند. میگوید: واقعا سوال من از مسئولان این است که مگر هر شب و روز از تلویزیون اعلام نمیکنند که اوضاع کرونا در کشور قرمز شده است؟ وضعیت مشهد قرمز است، چرا در این شرایط که همهچیز حتی عزا و عروسی را تعطیل کردهاند، من باید دست بچهام را بگیرم و به مرکز مهر خانواده بیاورم؟ چه کسی تضمین میکند که در این رفتوآمدها برای بچه من اتفاقی نیفتد و مریض نشود؟
او ادامه میدهد: باید دخترم را از ساعت ۱۰ صبح تا ۲ بعدازظهر به این مرکز بیاورم تا مادرش را ببیند. شما یک سر بروید داخل مرکز، میبینید که کسی اصلا به فکر رعایت پروتکلهای بهداشتی نیست. یکی رعایت میکند، ممکن است دیگری رعایت نکند.
او ادامه میدهد: اینجا فقط یک یا دو خانواده برای ملاقات نمیآیند. تمام مادرهایی که شرایطی مشابه همسر من دارند و از قاضی حکم گرفتهاند، باید در ساعتی معین در این مرکز حاضر باشند تا فرزندشان را ببینند. جمعهها اگر بیایید، خیلی شلوغ است؛ چون همه خانوادهها جمعه تعطیل هستند و زمان ملاقات را برای جمعه میگذارند. بچهها در چنین فضایی باهم بازی میکنند و ممکن است از همدیگر کرونا بگیرند.
قانونمداری خطرناک
او در ادامه به پیگیریهایش برای تعطیل شدن این مراکز توسط ستاد کرونا، اشاره میکند و میگوید: من به رئیس مرکز مهر خانواده برای تعطیلی این مراکز نامه زدم. این مراکز زیرمجموعه دستگاه قضا هستند که باید بیش از سایر ادارات به اجرای قانون ملزم باشند، اما در آنها، خبری از رعایت قانون و پروتکلهای بهداشتی نیست.
وی البته شرایط این مرکز را قدری بهتر از اجرائیات احکام خیابان مدرس ۲ میداند و میگوید: مرکز خیابان مدرس اوضاعش از اینجا بدتر است. خانوادههای زیادی آنجا داخل سالن، منتظر تبادل بچه هستند. واقعا تبادل بچهها در این شرایط کرونایی و با این اوضاع نامناسب در اجرائیات احکام، ضروری است؟
ملاقاتهای مرکز لغو نشده، بلکه افزایش زمان هم داشته است
آقای «ک» یکی دیگر از پدرهایی است که در انتظار اتمام وقت ملاقات فرزند و همسر سابقش نشسته است. وی میگوید: برای من جالب است که مدرسهها را تعطیل کردند و گفتند در خانه بمانید، اما من و امثال من مجبور بودیم بچههایمان را به این مرکز بیاوریم.
او میگوید: پسر من کلاس پنجم است و حتی یکی از امتحاناتش با زمان ملاقاتش، یکی شد و مجبور شد از داخل مرکز و بهصورت آنلاین امتحان بدهد.
او به افزایش یافتن زمان ملاقات هم معترض است: «تا اول اردیبهشت، مدت زمانی که بچهها داخل مرکز بودند، کمتر و درحدود دو یا سه ساعت بود، اما الان با دستور جدید قاضی، زمان ملاقات پسر من با مادرش، از ساعت ۱۰ صبح تا ۵ بعدازظهر شده است. الان صبح که آمدم، برای پسرم ماسک زدم و یک الکل داخل جیبش گذاشتم و گفتم به هرجا دست زد، حتما الکل بزند، اما خب بچه است و ممکن است فراموش کند.» او از این نگران است که «اگر بچه من رعایت کند، ممکن است یکی دیگر از مادرها یا بچهها رعایت نکنند.»
به داد شهرستانیها برسید
او در ادامه بیان میکند: من چندبار با یکی از خانوادههایی که از شهرستان میآیند، صحبت میکردم. یکی از خانوادهها از تهران، فرزندش را برای ملاقات به مشهد میآورد. از شهرستانهای اطراف هم خانوادههایی هستند که بچهها را برای ملاقات میآورند. شرایط آنها از ما بدتر است و در این اوضاع کرونایی باید از راه دور بیایند. شما که گزارش مینویسید، اشارهای هم به این خانوادهها بکنید تا حداقل مسئولان برای همه ما فکری کنند. اگر هرکدام از ما بچهها را نیاوریم، بعد از سهبار تخلف، حکم جلبمان را صادر میکنند.
او درمورد توافق والدین برای دیدار بچهها در فضایی خارج از مرکز نیز میگوید: والدینی که بچه را به این مرکز میآورند، یکی از آنها مشکلاتی مثل مشکل روانی دارد. با این شرایط قاضی حکم میدهد که ملاقات در این مرکز صورت پذیرد. همسر من نیز مشکل روانی داشت و بهخاطر همین مجبوریم بچه را به اینجا بیاوریم.
کرونا حق ندارد حق مادری را از زن بگیرد
مرکز مهر خانواده-داخلی: داخل محوطه مرکز، زنی روی موکت کوچکی نشسته است. یک گوشه از موکت، کفشهای خاکگرفتهاش را رها کرده است. دستش را زیر چانه زده است و با چشمهایی ثابت و یخزده به بازی و شیطنت دخترش نگاه میکند. فقط سه ساعت وقت دارد که دخترش را ببیند، بغل کند و ببوسد. آنقدر ماتومبهوت دخترش شده است که متوجه رفتوآمدها داخل مرکز مهر خانواده نیست.
حیاط مرکز مهر شماره ۲ چندان بزرگ نیست و در یک نگاه میتوان همه دور و اطراف را دید. گوشه دیگری از مرکز روی یکی از صندلیهای انتهای حیاط، دو زن کنار هم نشستهاند و به بازی بچههایشان با یکدیگر نگاه میکنند.
روی دیوارهای ورودی مرکز نیز با برگههایی تاکید شده است که: «تنها والدین حق حضور در مرکز را دارند.» زمان زیادی از حضورم نگذشته است که خانمی با صدای بلند میگوید: «خانم! اینجا برای چی آمدی؟ از دادگاه برگه داری؟ بهجز والدین کسی حق ندارد داخل مرکز شود.» با این تذکرات از مرکز خارج میشوم.
بیرون میمانم تا زنی خارج شود. مادر یکی از بچهها که فرزندش را در این مرکز دیدار میکند، از همهچیز شاکی است. او حتی معتقد است که قانون در مسئله طلاق و کودکان، نگاهی مردانه دارد. خانم «آ» از دیدارهای اینچنینی با فرزندش در شرایط قرمز کرونایی نگران است و میگوید: دادگاه برای مادری که حضانت بچهاش به پدر داده شده است، وقتی را تعیین میکند. این حق من است که در هرحال و شرایطی بچهام را ببینم. اصلا چه تضمینی وجود دارد که کرونا به این زودیها برود و ما را از دیدن بچههایمان منع نکنند؟ بله، ممکن است باز قانون را به نفع آقایان تغییر بدهند.
ستاد کرونا ابلاغ کند، به روی چشم!
رئیس مرکز مهر خانواده در گفتگو با ما، به شرایط دیدارها و احتمال بروز بیماری در کودکان در زمان ملاقات، اذعان و تاکید میکند: تا زمانی که ستاد کرونا ابلاغی برای ما صادر نکند، نمیتوانیم برخلاف دستور و حکم قاضی، عمل و تعطیلی اعلام کنیم.
غلامحسین تقیزاده در ادامه، با تاکید دوباره بر این نکته که اجرای حکم قاضی را نمیتوان تعطیل کرد، میگوید: با این حال و باتوجهبه اهمیت حال کودکان، نامهای را هفته قبل به اجرائیات احکام ارسال کردیم تا درمورد مراکز مهر خانواده و شرایط دیدارهای کودکان با والدینشان در روزهای اوج کرونایی، تصمیمگیری شود.
ستاد کرونای استان و تلفنهای بیپاسخ
باوجود تماسهایمان با حسن جعفری، جانشین ستاد پیشگیری و مقابله با ویروس کرونای خراسانرضوی، برای پیگیری موضوع، امکان برقراری تماس و درج نظر این ستاد فراهم نشد. امید است بهمنظور اطلاعرسانی برای فعالیت مراکز مهر خانواده، ستاد کرونای استان تصمیم یا پیگیری صورتگرفته برای فعالیت این مراکز را اعلام کند. دکتر رحیمی، مسئول روابطعمومی دانشگاه علومپزشکی مشهد، نیز از تصمیم و پیگیری ستاد کرونای استان اظهار بیاطلاعی میکند و این یعنی بچههای طلاق همچنان باید زیر سایه کرونا دستبهدست شوند.