یکی از آسیبهایی که بیشوکم خود را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم نشان میدهد و باید آن را بهعنوان یک آسیب بدانیم، دوگانهانگاری صلح امامحسن (ع) و قیام امامحسین (ع) و گاه برتر دانستن قیام امامحسین (ع) است. مرحوم صدوق در «عللالشرایع» روایتی را نقل میکند که شخصی به نام ابیسعید نزد امامحسن (ع) میرسد و درمورد صلح از امام سؤال میکند و ایشان نیز با بحثی کلامی پاسخ میدهند و از ابیسعید میپرسند آیا من حجت خدا بر مردمان نیستم؟ آیا من امام مردم بعد از پدرم نیستم؟ آیا من همانی نیستم که پیامبر فرمودند حسن و حسین هر دو امام هستند، چه قیام کنند و چه قعود کنند؟ این سؤال نشان میدهد که این شائبه از همان ابتدا هم وجود داشته است و عدهای بر این باور ناصواب بودند که راه امامحسن (ع)، راهی متفاوت از امامحسین (ع) است. این تفکر و نگاه ناصواب، از نداشتن درک درست درباره مفهوم و جایگاه امام (ع) نشئت میگیرد و اگر ما به جامعیت و نور واحد بودن آنها اعتقاد داشته باشیم، دیگر این تفکر معنا ندارد.
همانطور که ائمه درمورد فضایل امامحسین (ع)، قیام ایشان و فضایل اشک ریختن بر ایشان گفتهاند، ما نیز شکی در فضل ایشان در این موضوعات نداریم، اما اگر قرار باشد امامحسین (ع) را از جنبه امامت بالاتر از امامحسن (ع) بدانیم، این تمایز پذیرفتنی نیست و کسانی که قائل به این تفکر (دوگانهپنداری) هستند، برایشان هیچ فرقی میان امامحسن و سایر ائمه وجود ندارد و تمام کارهای ائمه، از بعثت تا غیبت صغری را زیر سؤال میبرند؛ چراکه غیر از امامحسین (ع)، کسی دست به قیام نزد. با این تفکر، اقدام پیامبر (ص) در صلح حدیبیه، همکاری امیرالمؤمنین (ع) با دستگاه خلافت در دوران گوشهنشینی، سکوت امامسجاد (ع) در ماجرای حرّه و حتی برخی اقدامات امامحسین (ع) هم زیر سؤال میرود؛ چراکه تا زمان حیات معاویه، امامحسین (ع) نیز مانند امامحسن (ع)، به صلح پایبند بودند و وارد جنگ نشدند و در حدفاصل سال ۵۰هجری (شهادت امامحسن (ع)) تا سال ۶۰هجری (مرگ معاویه) دست به قیام نزدند.
امامحسین (ع) حتی در روز عاشورا نیز دو خطبه خواندند و سپاهیان یزید را به حق دعوت کردند و ممکن است عدهای این دعوت را نوعی جهادگریزی بدانند. حضرت حتی در آخرین لحظات زندگی خود و زمانی که در قتلگاه بودند و میدیدند که دشمنان به سمت خیمهها میروند، خطاب به آنها میگویند که اگر دین ندارید، آزاده باشید و اگر دین ندارید، غیرت عربی شما کجا رفته است؟ خب اگر بخواهیم با معیار این تفکر پیش برویم، طبیعی است که اقدامات اهلبیت (ع) جملگی زیر سؤال میرود، درحالیکه میدانیم اینگونه نیست و باید بهطرز دیگری به سیره اهلبیت (ع) نگریست.
منبع: khamenei.ir