تکلیف ما را امام حسین (ع)، مشخص کرده است. این گزاره فقط برای مقابله با ظلم و ظالم صادق نیست، بلکه پهنه تصدیق آن همه زندگی است. ایستادگی و راستقامتی و جهاد و... جلوههای بهچشمآمده نهضت حسینی است، اما اگر جور دیگر دیدن را هم بیاموزیم و با نگاه طهارتیافته بنگریم، خواهیم دید که امام با سلوک اخلاقی و معرفتی خویش، تکلیف ما را در همه حوزههای زندگی، تعیین فرموده است. در همان جلوههای دیدهشده هم فقط بهستیزهبرخاستن با یزیدیان بسنده نباید کرد، که با ظلم در همه ابعاد آن باید پنجه در پنجه شد؛ حتی اگر توسط افرادی اتفاق افتد که به ظاهر و حتی به باور، با یزیدیان، تباین آشکار داشته باشند. بههرحال ظلم، ظلم است و از هرکه و در هرچه باشد، غیرقابل گذشت و حتی تحمل است. کسی که کار خود را درست انجام نمیدهد، کسی که سنگ را از سر راه مردم برنمیدارد، کسی که در بیتالمال، دستی دراز دارد، کسی که پست و مقام خود را سنگ میکند و در ترازو میگذارد که آن کفهاش را دیگران با رشوه پر کنند، کسی که قلم به خویشاوندسالاری و قبیلهگرایی و جناحخواهی در پروندهها میبرد... همه اینها ظلمهایی است که باید از جامعه و قبل از آن از دست و تدبیر خود پاک کنیم.
نمیشود به این خلقوخوهای یزیدی متصف شد و خود را حسینی پنداشت. قطعا نادرست است این انگاره و پنداشته. کسی که به باطل میل دارد و در اجرای آن، هیچ حد و مرزی نمیشناسد نمیتواند نسبتی با امامت و فرهنگ عدالت داشته باشد. به کربلا هم اگر میرسیدند این افراد، باید در صف لشکر عمر سعد میایستادند. امامی که بهرغم قلت عِده و عُده، بهصراحت میفرماید هر که حقی بر ذمه دارد، راه خود گیرد و برود، نمیتواند در هزارههای بعد هم کسانی را در جایگاه هفتاد و سومین نفر لشکر خود، نام، بنویسد که شانههاشان زیر بار حقالناس، تا خورده است. امام، مومن صادق با دل و دست پاک میخواهد که غباری
هم _حتی_ عارض نگاهش نباشد چنانکه درمیان عاشورائیان نبود.
اینکه پس از ۱۴۰۰ سال چراغ نام و نگاه و مرامشان همچنان پرتوافشان است به این دلیل است که غبارناپذیر بودند. امروز هم همان قاعده جاری است. باید پاک و بیغش شد تا شایستگی ایستادن در شمار عبادا... را یافت. رابطه نبوت امت با امام چنین نظامسازی شده است.
اینکه سیدالشهدا را «اباعبدا...» میخوانیم و پدر بندگی خدا میشماریم ناظر به همین حقیقت متجلی است که عبادا...، اهل اطاعت ا... هستند و در این رویه هم به چنان خلوصی رسیدهاند که نیککرداری به ملکه رفتاریشان تبدیل شده است. کارشان چنان نیک است که نامشان را هم نیک، تحریر و اندیشهشان را هم نیکو تدبیر میکند تا مدام خود را در کربلای تکلیف بدانند و رفتاری را در پیش بگیرند که میتواند امضای امامحسین (ع) را درپی داشته باشد. باری، امامحسین (ع) تکلیف ما را تعیین کرده است. با عمل به این تکلیف ثابت کنیم باورمان به ولایت سیدالشهدا، فراتر از احساسی محرمی، که زیستی محرمی و رازخوانی محرمانه و حیاتی محترمانه است. تکلیف را حضرت حسین (ع) چنان نوشت و چنین نیز میشود خواند؛ خوب باشیم و نیکرفتار. برای همه نیز خیر بخواهیم و شیوه ابرار که این رسمی حسینی است.