سرخط خبرها

نغمه‌ای برای شکوفایی

  • کد خبر: ۴۱۱۹
  • ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۱:۴۶
نغمه‌ای برای شکوفایی
گزارشی از مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست

لیلا جانقربان - مراکز زیادی برای نگهداری کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست وجود دارد اما باید به این نکته مهم توجه کرد، فرزندانی که به هر دلیلی از خانواده خوب بی‌بهره هستند، غیر از نیازهای مالی و مادی، نیاز به پرورش مناسب و تربیت سالم دارند تا روح و جسمشان در یک راستا هدایت شود.
حجت‌الاسلام مرتضی هوشیار از آن آدم‌های دغدغه‌مندی است که از سال90 با نگاه تربیتی دست از کارهای رسمی و اداری کشیده و مرکزی برای نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست ایجاد کرده است. مرکزی که تفاوت مهمش با دیگر مراکز در همین دغدغه‌های تربیتی است.
به گفته او در دیگر مراکز شاید توجهی به تربیت دینی نشود اما در این مرکز سرلوحه اقدامات، تربیت براساس آموزه‌های دینی است. با همین دغدغه بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست 6 تا 14ساله را در خانه نغمه شکوفایی که این روزها در فکوری56 قرار دارد، پذیرش می‌کند. همراه با این روحانی دغدغه‌مند می‌شویم تا با داستان این مرکز و دلایل احداثش بیشتر آشنا شویم:
من با این دغدغه که بتوانم کاری تربیتی برای بچه‌ها انجام دهم وارد این عرصه شدم. راستش را بخواهید در مراکز دیگر خیلی دغدغه تربیتی ندیدم و همین امر مرا برای ورود به این‌کار ترغیب کرد.
در کشورهای خارجی مسئولیت نگهداری کودکان در این نوع مراکز برعهده کشیش‌های مذهبی است اما در کشور ما به این نکته چندان توجهی نمی‌شود.
به‌نظر من باید کارهای تربیتی، عقیدتی و فرهنگی از سنین پایین برای کودکان انجام شود تا وقتی وارد جامعه شدند بتوانند افراد مفیدی باشند.

روحانیت یک وظیفه است
این شد که تمام کارهایم را کنار گذاشتم و آمدم دنبال وظیفه و این مرکز را از سال1390 با هدف نگهداری کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست پسر 6 تا 14ساله راه‌اندازی کردیم. البته شروع کار قبل از سال90 بود که برای آنکه بتوانم کارهای فرهنگی، عقیدتی و تربیتی برای بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست انجام دهم به بهزیستی مراجعه کردم. می‌خواستم برای دیگر مراکز کار کنم که به خودم پیشنهاد راه‌اندازی مرکز شد! این اتفاق در همان سال‌هایی بود که مراکز نگهداری را به بخش خصوصی واگذار می‌کردند. به ما هم پیشنهاد شد که با این دغدغه خودمان یک مرکز راه بیندازیم. در ابتدا کارمان را در بولوار شهید رستمی شروع کردیم و حدود 4سال آن منطقه بودیم. بعد از آن 2سال در خیابان فرامرز عباسی بودیم و الان هم حدود دو ماه است که به این خانه در فکوری آمده‌ایم و این ساختمان 3طبقه را که یک طبقه آن اداری، یک طبقه سالن اجتماعات، سلف و کتابخانه و طبقه سوم خوابگاه بچه‌هاست برای 2سال رهن و اجاره کرده‌ایم.

 

از خانواده وارد مرکز می‌شوند
مرکز ما یک مرکز شبه‌خانواده است و بچه‌هایی که اینجا ورود پیدا می‌کنند همه از خانواده وارد مرکز می‌شوند که هرچند خانواده‌ها انسجام نداشته و دچار مشکل بوده‌اند ولی به هرحال خانواده‌اند و بچه‌ها، بچه‌های خیابانی نیستند. ورود بچه‌ها به مرکز از دو طریق اورژانس اجتماعی با حکم دایره سرپرستی دادگستری یا اینکه از طریق معرفی اقوام دور و همسایگان است. تعداد ظرفیت مرکز ما هم 30نفر است که البته الان 35نفر در مرکز نگهداری می‌شوند. بچه‌هایی که در این مرکز حضور دارند فقط از مشهد نیستند و ما از کل استان خراسان رضوی پذیرش داریم. از قوچان، چناران، کاشمر، نیشابور، تربت‌جام و سبزوار هم پذیرش داشته‌ایم.

 

بهداشت جسم و روح در اولویت است
مسائل بهداشتی بچه‌های این خانه از اهمیت خاصی برخوردار است. ما در مرکز روان‌شناس، روان‌پزشک و پزشک عمومی داریم و بچه‌ها در بدو ورود تحت آزمایش‌های مختلف قرار می‌گیرند تا احتمالا بیماری واگیرداری نداشته باشند که به دیگر بچه‌ها منتقل شود. همچنین آزمایش پزشکی انجام می‌شود تا اگر به رسیدگی خاصی نیاز داشتند اقدامات لازم برای آن‌ها انجام شود و تحت مراقبت قرار گیرند. هم‌زمان زیر نظر روان‌شناس قرار می‌گیرند و چنانچه نیاز باشد به روان‌پزشک معرفی می‌شوند. بچه‌ها بعد از اینکه از 14سال عبور کردند به دیگر مراکز معرفی می‌شوند. گاهی پیش آمده است که بچه‌ها به شهرستان‌هایی می‌روند که از همان شهرستان به مرکز ما آمده‌اند. ما در مرکز واحد مددکاری، واحد مشاوره، واحد مربیان و واحد مشارکت‌های مردمی و تأمین نیازهای بچه‌ها را نیز داریم. در شیفت صبح از ساعت هفت و نیم تا یک و نیم عصر مربی و کمک‌مربی خانم داریم و در شیفت عصر نیز از یک‌ونیم عصر تا هفت و نیم صبح روز بعد مربی و کمک‌مربی آقا داریم. همه مربی‌های ما هم کارشناس‌هایی هستند که مدارک مرتبط مانند روان‌شناسی و علوم تربیتی دارند.
به طور کلی 12نفر اینجا مشغول به کار هستند.

 

هزینه‌های ما توسط مردم تأمین می‌شود
اینجا یک مرکز خصوصی است که با مشارکت‌های مردمی اداره می‌شود. بالغ بر 70درصد هزینه‌های خیریه توسط مردم تأمین می‌شود. گاهی اوقات بچه‌هایی که به اینجا معرفی می‌شوند مجهول‌الهویه هستند که ما برای آن‌ها شناسنامه تهیه می‌کنیم. البته این کار با مشارکت بهزیستی، دایره سرپرستی دادگستری و ثبت احوال انجام می‌شود و برای بچه اسم و فامیل انتخاب می‌شود. مهم‌ترین مسئله برای ما تحصیل بچه‌هاست، یکی از مواردی که در ابتدای ورود هر فرد پیگیری می‌کنیم ثبت‌نام در مدرسه بوده و در تحصیل نیز به بچه‌ها کمک می‌کنیم. به بچه‌هایی که از تحصیل باز مانده‌اند کمک می‌کنیم تا از طریق نهضت سوادآموزی خودشان را به پایه تحصیلی هم‌سن و سال‌هایشان برسانند و در مقطع خودشان قرار بگیرند. مثلا همین چند وقت پیش یکی از بچه‌ها در طول دو تابستان 9سال تحصیلی را گذراند و مهر سال پیش در کلاس سال دهم حضور پیدا کرد.


خانواده را از بچه‌ها نمی‌گیریم
در بین بچه‌های ما، بچه‌های بدسرپرستی هستند که پدر یا مادرشان در زندان است، در این موارد هماهنگ می‌کنیم و بچه را برای ملاقات پدر یا مادر به زندان می‌بریم. مواردی هم داریم که بعد از فوت پدر، مادر ازدواج مجدد داشته که در این موارد هم‌زمان ملاقاتی هماهنگ می‌کنم تا کودک و مادر با یکدیگر دیدار داشته باشند. ما خانواده را از بچه‌ها نمی‌گیریم و سعی می‌کنیم محروم و دور از خانواده نباشند. البته تمام این‌کارها با مجوز بهزیستی و هماهنگی انجام می‌شود. حتی ما خواهر و برادرهایی داریم که به خاطر شرایط مراکز از هم جدا شده‌اند که هماهنگ می‌کنیم با هم ملاقات کنند و از هم دور نباشند و دلتنگ هم نشوند. حتی برادرهای چندقلو هم داشته‌ایم که با هم در همین مرکز بوده و بعد که به مراکز بالاتر منتقل شده‌ا‌ند باز هم در کنار هم قرار گرفته‌اند.

 

ماجراهای شنیدنی زیادی داریم
در میان این همه دغدغه‌های ریز و درشت موارد جالبی هم داریم که قصه آن‌ها شنیدنی است. مثلا در همین مرکز کودکی داشته‌ایم که تقریبا از چهارسالگی در بهزیستی بوده و بعد از 12سال پدرش پیدا شد. ماجرا از این قرار بوده که به دلیل اعتیاد پدر، مادر و پدر از هم جدا شده بودند و بعد از مدتی مادر فوت کرده بود و بچه‌ها هم که با مادر زندگی می‌کردند توسط خاله خود به بهزیستی سپرده می‌شوند. بعد از مدتی پدر که کارتن‌خواب بوده ترک اعتیاد می‌کند و به زندگی عادی برمی‌گردد و در یک کارگاه مبل‌سازی مشغول به کار می‌شود و دنبال بچه‌ها می‌گردد که آن‌ها را پس بگیرد. او که خبر نداشته بچه‌ها در بهزیستی هستند چند سالی می‌گردد تا اینکه بالأخره آدرس پسرش را اینجا پیدا می‌کند. روزی که پدر به اینجا آمده بود، از کنار پسرش که در حیاط ایستاده بود رد شد ولی پدر و پسر هم را نشناختند. لحظه‌ای که با هم روبه‌رو شدند لحظه خاصی بود. بچه احساس افتخار و غرور خاصی داشت که پدرش را پیدا کرده است. دختر بچه هم که ظاهرا به سرپرستی پذیرفته شده بود برای اینکه آسیب روحی نبیند به پدر معرفی نشد. با پیگیری‌های مددکاری و تمایل پدر و پسر؛ از آن به بعد دو نفر در کنار هم زندگی کردند.

 

برادرهای جدانشدنی
یک مورد دیگر هم پسر ناشنوایی داشتیم که مجهول‌الهویه بود، اما با همان زبان اشاره خودش به ما فهماند که یک برادر کوچک‌تر در شیرخوارگاه دارد. با پیگیری‌ای که انجام دادیم برادرش را پیدا کردیم و فهمیدیم این دو برادر بعد از انتقال به بهزیستی از هم جدا شده‌اند ولی برادر بزرگ‌تر با تمام مشکلاتی که داشت نگران برادر کوچک خود بود و برای اینکه از احوال برادرش باخبر باشد با زبان اشاره ما را از وجود او مطلع کرد.

 

این بچه‌ها هم عاشق خانواده‌اند
بچه‌هایی که در اینجا زندگی می‌کنند پسرانی هستند که کودکی را پشت سر گذاشته‌اند و کمتر پیش می‌آید که کسی آن‌ها را به فرزندخواندگی بپذیرد. بیشتر مردم دوست دارند بچه‌های شیرخوار را قبول کنند که شرایط محرمیت راحت انجام شود ولی به هرحال این بچه‌ها هم عاشق خانواده‌اند. بیشتر بچه‌ها دوست دارند که خانواده داشته باشند. یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایشان همین است. ملاقات با اقوام و پدر و مادر، ادامه تحصیل، داشتن لباس نو و بعضی وقت‌ها هم یک جعبه مدادرنگی از آرزوهای این بچه‌هاست. آرزوهایی کوچک و بزرگ که دوست دارند به آن دست یابند.


ما هم به بچه‌ها وابسته می‌شویم
کار در این گونه مراکز و ارتباط با بچه‌هایی که ما را خانواده خودشان می‌دانند واقعا سخت است. گاهی وقت‌ها بین بچه‌ها که می‌روم بغلم می‌آیند و مرا می‌بوسند. وابستگی‌های عاطفی عجیبی به‌هم داریم. حتی یک مورد بچه زیر 6سال داشتیم که وقتی می‌رفتم خانه شروع می‌کرد به گریه کردن. پسر شیرینی بود که حتی یک شب او را خانه هم بردم ولی بعد از مدتی امین موقت پیدا کرد و منتقل شد. این‌طور نیست که فقط بچه‌ها به ما وابسته شوند بلکه ما هم به بچه‌ها وابسته می‌شویم.

 

به گردش و تفریح هم توجه داریم
در این مرکز به وضعیت روحی بچه‌ها توجه زیادی داریم. برای اینکه بچه‌ها افسرده نشوند و شرایط روحی خوبی داشته باشند برنامه‌های متنوعی داشته و در کنار کارهای تربیتی به گردش و تفریح آن‌ها هم توجه داریم. با همکاری برخی از مردم هفته‌ای یکی دو بار بچه‌ها را بیرون می‌بریم و برنامه سینما، استخر، پارک بازی و اردوهای یک روزه به طرقبه و شاندیز داریم.

 

نباید به خاطر نیازهای مادی رنج ببرند
ما کمک به بچه‌ها را در خانواده خودمان هم فرهنگ‌سازی و درونی کرده‌ایم. تمام کارکنانی که اینجا شاغل هستند در خانواده‌هایشان این فرهنگ را ایجاد کرده‌اند که اگر چیزی را نیاز ندارند خرید نکنند و هزینه آن را برای بچه‌ها بگذارند. حتی یک بخش از حقوقشان را هم به بچه‌های مؤسسه بخشیده‌اند. خیلی وقت‌ها شده که پسر خودم کفش می‌خواسته ولی با تعمیر کفش قدیمی‌اش هزینه خرید کفش نو را به یکی از بچه‌های مرکز هدیه داده است. به‌نظرم این بچه‌ها همین که از نداشتن پدر و مادر و خانواده محروم هستند کافی است و دیگر نباید به خاطر نیازهای مادی و دنیوی رنج ببرند.

 

از وقتی که بیدار می‌شوند تا وقتی که می‌خوابند
ما در تمام طول روز برای بچه‌ها برنامه‌های مختلف داریم. از وقتی که بیدار می‌شوند تا وقتی که می‌خوابند در بسته‌های فرهنگی مختلف به بچه‌ها مهارت‌های اجتماعی را آموزش می‌دهیم. در طرح‌هایی
آسیب های موجود را شناسایی کرده و نقاط ضعف را پوشش داده‌ایم و در سه محور برای بچه‌ها کلاس‌های مختلف داریم. محور اول ما ارتباط انسان با خدا و اولیای الهی ویژه مقطع ابتدایی، محور دوم ارتباط انسان با خود و زندگی فردی ویژه مقطع متوسطه اول و محور سوم ارتباط انسان با دیگران و زندگی اجتماعی است که این محور هم ویژه مقطع متوسطه اول ماست. هرکدام از این محورها با جزوه‌ای در 10جلسه به بچه‌ها آموزش داده می‌شوند و درنهایت از آن‌ها امتحان می‌گیریم و به بچه‌ها جوایزی اهدا می‌شود که برای آن‌ها ترغیب‌کننده باشد.

 

اجبار و تنبیه بدنی، ممنوع
این را هم بگویم که ما در این مرکز باوجود اینکه بر روی مسائل دینی و مذهبی تأکید داریم ولی هیچ اجباری در برنامه‌ها نداریم و بچه‌ها بدون هیچ اجباری خودشان انتخاب می‌کنند که در کدام یک از مراسم‌ها شرکت کنند. حتی مواقعی که من در مرکز حضور ندارم، خودشان نماز جماعت برگزار می‌کنند و احکام مرتبط را رعایت می‌کنند و نیازی به ارشاد ندارند. ما برنامه‌های جالب و خلاقانه‌ای برای آموزش‌های دینی داریم. اینجا احادیث 3کلمه‌ای برای بچه‌ها داریم که معنی‌ها به‌روز شده و کاملا کاربردی است. مسابقات و بازی‌های حرکتی با همین محوریت برای بچه‌ها برگزار می‌شود و به برگزیده‌ها جایزه می‌دهیم. جایزه‌ها هم همه پسرانه هستند مانند ماشین، کتاب، پازل، بازی‌های فکری و...
برای مدیریت بچه‌ها نیاز به مشوق داریم، من معتقدم که تنبیه و کتک به هیچ وجه جواب نمی‌دهد و این موارد جزو خط قرمزهای ماست. اگر خدای ناکرده کسی دست به بچه‌ها بزند قطعا اخراج می‌شود. مطمئن هم باشید که از طریق خود بچه‌ها یا مربی‌ها یا صندوق ارتباطات این مشکلات به گوش من می‌رسد و برخورد می‌کنم. برای تربیت درست بچه‌های مرکز ممکن است در صورت خطا، بچه را از چیزی محروم کنیم ولی کتک به هیچ عنوان نداریم.

 

زیر نظر حوزه علمیه خراسان هستیم
ما در این مرکز، بخش‌های آموزشی، معنوی و تربیتی داریم که از نظر معنوی زیر نظر حوزه علمیه خراسان هستیم و تمام برنامه‌هایمان را مدارس علمیه پوشش می‌دهند. با همکاری حوزه و خیران کلاس‌های کمک درسی زبان، ریاضی و دیگر فعالیت‌های کمک‌آموزشی را داریم که تمام این خدمات توسط خیران انجام می‌شود. حتی برای کلاس‌های درسی بچه‌های بازمانده از تحصیل هم مواردی داشته‌ایم که گروه‌های دانشجویی پای کار آمده‌اند و بچه‌ها را به پایه مورد نظر رسانده‌اند. گروه‌های جهادی زیادی اینجا به کمک ما می‌آیند و با مشارکت آن‌ها مرکز را اداره می‌کنیم.
به اعتقاد من برکت این مرکز از لطف خداست. گاهی اوقات پیش آمده که ما خودمان پولی نداشته‌ایم ولی همان مقدار حداقلی که در جیبمان بوده است به خانواده‌های نیازمند داده و تأثیر آن را در زندگی دیده‌ایم. خیلی از گره‌های زندگی ما با این‌کار باز شده است. ما خانوادگی پای کار هستیم، همسرم که دانش‌آموخته حوزه است و 3فرزندم که هم سن و سال بچه‌های مؤسسه هستند، در انجام برنامه‌ها و فعالیت‌های مرکز کمک می‌کنند.


وظیفه‌ای است که به مردم واگذار شده
خیلی از بچه‌هایی که از مرکز می‌روند باز هم ارتباط خود را با ما حفظ می‌کنند، حتی آن‌هایی که به دانشگاه راه یافته‌اند گاهی اوقات به اینجا می‌آیند و به ما سر می‌زنند. به نظرم نگهداری از کودک بی‌سرپرست و بدسرپرست وظیفه یک نفر یا یک ارگان و دولت نیست، بلکه وظیفه‌ای است که مردم هم در آن سهم دارند و ما هم واسطه‌ای هستیم بین مردم و بچه‌ها. مردم این‌کارها را باید از خودشان بدانند و در انجام کار خیر مشارکت کنند چراکه تأکید حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه نیز بر حمایت از یتیمان است و آن‌ها را به ما واگذار کرده‌اند.
کمک هم فقط کمک مالی نیست. برای اینکه خیران بتوانند در زمینه‌های مختلف برای انجام کارها به ما کمک کنند فرم‌هایی را طراحی کرده‌ایم که بخش‌های مختلف و خدمت‌های متفاوتی برای مشارکت مردم دارد. ما از سبزی پاک‌کردن تا کلاس‌های آموزشی و حمل و نقل بچه‌ها نیاز به کمک داریم. یک راننده تاکسی با ماهی یک‌بار حمل و نقل بچه‌ها می‌تواند به ما کمک کند. یک معلم با کلاس‌های کمک‌آموزشی می‌تواند ما را یاری کند.

 

کار خیر برای همه هست
مردم در زمینه‌های تحصیلی، پوشاک، مواد غذایی، تعمیرات، تجهیزات پزشکی، هویتی، مواد بهداشتی، نقلیه، خوراک، لوازم بهداشتی و فعالیت‌های فوق‌برنامه می‌توانند ما را کمک کنند. هرکس اینجا بیاید برایش کار هست. به یاد دارم چند وقت قبل در مسجدی بودم که جوانی پیشم آمد و گفت: «من در گذشته گناه زیاد کرده‌ام و حالا برای جبران آن‌ها می‌خواهم بیایم و اتاق بچه‌ها را جارو بزنم، شاید خدا به این واسطه گناه‌های من را ببخشد».
این را هم بگویم که ما خیران گمنام هم زیاد داریم که حتی بعد از وفات هم راهشان ادامه داشته است. یک مورد را به خاطر دارم که پسر یکی از خیران به من زنگ زد و گفت:«پدرم برای بچه‌ها نخود و لوبیا خریده بوده که عمرش به دنیا نمانده و فوت کرده است، حالا این نخود و لوبیاها کنار خانه مانده آدرس بدهید تا بیاورم.» نکته جالب این بود که همین آوردن نخود و لوبیا مقدمه‌ای برای مشارکت پسر آن مرحوم در کار خیر شد و هنوز با ما ارتباط دارد.

 

می‌خواست ناشناس بماند
یک مورد هم داشتیم که یک بنده خوب خدا، مداوم کمک‌هایی را برای مرکز ما می‌فرستاد، با اینکه مدت زیادی با من تماس می‌گرفت هر وقت نامش را می‌پرسیدیم، می‌گفت: «چه‌کار دارید من کی هستم!» تا اینکه مدتی از او خبری نشد. من با شماره‌ای که داشتم تماس گرفتم. برادرزاده‌اش جواب داد و گفت: «عمویم سرطان داشته و مدتی است که فوت کرده است، ولی اگر کاری دارید من خودم هستم و راه او را ادامه می‌دهم».

 

برنامه اصلی ما حفظ خانواده‌هاست
در کنار نگهداری از بچه‌ها، برنامه اصلی ما حفظ خانواده‌هاست. برخی خانواده‌ها به خاطر شرایط بد مالی بچه‌هایشان را رها می‌کنند که ما برای حفظ خانواده‌ها طرح توانمندسازی آن‌ها را راه‌انداخته‌ایم. در حال حاضر بین 60 تا 70خانواده را تحت پوشش کمک‌های مالی خیریه داریم. شاید این تعداد در ظاهر کم باشد ولی در میان آن‌ها خانواده‌هایی داشته‌ایم که گیر 500هزار تومان بوده‌اند و به خاطر این رقم ناچیز از هم پاشیده‌اند. امید که مردم کمک به دیگران را از وظایف خود بدانند و با این نگاه مشکلات معیشتی، خانوادگی و اجتماعی در جامعه حل شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->