«مهاجرت» يكي از شاخصههاي كليدي جهان بههم پيوسته امروز است. امروزه جمعيت كساني كه در كشوري غير از كشور محل تولد خودشان در حال زندگياند، بيش از سه برابر جمعيت ايران است. حضور جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك كشور باثبات در منطقهاي پرتنش و بروز بحرانهاي متعدد در كشورهاي جهان اسلام (خصوصا همسايگان ايران) سبب شده تا مهاجرت به ايران، همواره به عنوان يكي از گزينههاي مطرح براي مردم برخي از اين كشورها مدنظر باشد. همچنين اشتراكات فرهنگي و مذهبي مردمان اين كشورها با جامعه ايراني، انگيزه مضاعفي براي مهاجرت به ايران پديد آورده است.
در واقع، شرايط نامساعد زندگي و وقوع جنگ در كشورهاي افغانستان، عراق، سوريه و... از يكسو و اشتراكات مذهبي، فرهنگي و نزديكي جغرافيايي از سوي ديگر سبب شده تا كشور ايران در دورههاي متعددي پذيراي موج گستردهاي از مهاجرت اتباع اين كشورها باشد. حضور مهاجران از كشورهاي همسايه مسائل، فرصتها و چالشهاي بسياري را موجب شد درمقابل، رويكرد مسوولان، سياستمداران و رسانههاي داخلي سبب ايجاد مشكلات و موانعي شده و در عمل، بسياري از اين انگيزهها را (حداقل براي طبقه نخبه، تحصيلكرده يا ثروتمند) كمرنگ كرده است.
همچنين اشتراكات فرهنگي و مذهبي مردمان اين كشورها با جامعه ايراني، انگيزه مضاعفي براي مهاجرت به ايران پديد آورده است. درواقع، شرايط نامساعد زندگي و وقوع جنگ در كشورهاي افغانستان، عراق، سوريه و... از يكسو و اشتراكات مذهبي، فرهنگي و نزديكي جغرافيايي از سوي ديگر سبب شده تا كشور ايران در دورههاي متعددي پذيراي موج گستردهاي از مهاجرت اتباع اين كشورها باشد. از چالشهاي اساسي ورود مهاجران به كشور مقصد اثرپذيري بازار كار كشور است.
يكي از دلايل مخالفت با حضور مهاجران در كشور همواره اثر سو مهاجران بر بازار كار و اشتغال نيروي كار بومي است. صحت اين ادعا كمتر مورد راستيآزمايي قرار گرفته است و پاسخ به اين سوال كه آيا نيروي كار مهاجر باعث اثرپذيري بازار كار كشور مقصد ميشود يا خير ميتواند در سياستگذاري صحيح نسبت به اين موضوع به ما كمك كند. بيش از 4 دهه از حضور مهاجران افغانستاني در كشور ميگذرد و نسلهاي دوم و سوم آنها امروز در ايران به دنيا آمدهاند و غالب جمعيت مهاجران حاضر در كشور را مهاجران افغانستاني تشكيل ميدهند. بيش از 3 ميليون مهاجر افغانستاني در ايران زندگي ميكنند و هنوز ما سياست روشن و مدوني در موضوع مهاجران نداشتهايم و اين سوال همواره برقرار بوده كه آثار حضور نيروي كار مهاجر افغانستاني بر بازار كار كشور چه بوده است؟ آيا نيروي كار مهاجر افغانستاني، عرصه اشتغال را بر نيروي كار بومي تنگ كرده است؟
در راستاي اجراي حكمراني خوب سياستگذار بايد ابتدا ريشه موضوع را به صورت دقيق بررسي و از اظهارنظرهاي ضد و نقيض بپرهيزد. با هدفِ پاسخ به اين سوال در پژوهشي و با استفاده از دادههاي سرشماري نفوس و مسكن سالهاي 1365، 1375، 1385 و 1395 در سطح شهرستان و با استفاده از قانون ممنوعيت تردد، اسكان و اشتغال اتباع خارجي كه در سال 1383 وضع شد به عنوان متغير ابزاري اثر حضور نيروي كار مهاجر افغانستاني بر بازار كار و بهطور خاص بر نرخ بيكاري و نرخ مشاركت اقتصادي سنجيده شده است.
در ايران سيل تصميمات مختلف با ريشههايي نادقيق وجود داشته كه موضوع مهاجران در كشور نيز از اين قاعده پيروي كرده است. حكمراني خوب نيازمند بررسيهاي دقيق به منظور تصميمگيريهايي درست است كه در اين مورد خاص غالبا با خلط بحث از ديدگاهي منطقي به موضوع نگاه نشده است. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد نيروي كار مهاجر افغانستاني اثر معناداري بر نرخ بيكاري و نرخ مشاركت اقتصادي بازار كار كشور نداشتهاند و غالبا نيروي كار مهاجر افغانستاني در ردههاي شغلياي فعاليت دارند كه نيروي كار ايراني مهارت يا علاقهاي به حضور در اين مشاغل را نداشتهاند. بهطور دقيقتر نرخ بيكاري در كشور ما بيشتر متوجه افراد تحصيلكرده بوده است حال آنكه بيشتر نيروي كار مهاجر افغانستاني در مشاغل يدي و سخت مشغول به كار هستند.
همچنين بررسي دلايل عدم جستوجوي كار توسط نيروي كار بومي نشان ميدهد عمده اين موضوع به «اشتغال به تحصيل و آموزش» بازميگردد. استفاده از ظرفيتهاي نيروي كار مهاجر و محدود كردن فعاليتهاي آسيبزا به بازار كار نيروي كار بومي نيازمند نگاهي دقيقتر به بحث اقتصاد مهاجرت است كه اين مهم تنها با نگاهي منطقي به موضوع قابل حل خواهد بود.