زبان و ادبیات زنده است؛ نویسندگان باید خود را به‌روز نگه دارند انجمن موسیقی تئاتر به دنبال آثار نو + فراخوان حضور «باشو، غریبه کوچک» در پنجاهمین جشنواره فیلم تورنتو «محمد رسول‌الله»؛ فیلمی با مخاطب جهانی «فاتحه‌ای در کمین یک سکته»؛ رونمایی از کتاب جدید محمد دانشور در نگارخانه آسمان مشهد تتلو عفو‌ رهبری می‌گیرد؟ | ولادت پیامبر (ص) و‌ روز سرنوشت ساز برای آقای خواننده رقابت سریال‌سازان بزرگ در نمایش خانگی «اپرای عروسکی حافظ» با صدای علیرضا قربانی روی صحنه می‌رود ویدئو | درخواست جناب‌خان از رئیس‌جمهور | بیمارستان سوختگی چه شد؟ پژوهشگران برجسته در هیئت انتخاب سمینار تئاتر آیینی قرار گرفتند وقتی سریال‌ها در تلویزیون امن‌اند، اما در تلوبیون خطرناک! بهنام تشکر در نمایش «بار هستی» به روی صحنه می‌رود گزارشی از نمایشگاه شعر و نقاشی «و خون هنوز زنده است» در هنرخانه درخت | فریاد کلمات در تلفیق شعر و نقاشی آموزش داستان نویسی | گسل‌های آدمیزادی (بخش پنجم) درباره حسن عمید مؤلف پرفروش ترین لغت نامه فارسی | فرهنگِ ۱۵۰هزاردلاری زمان پخش «مسابقه بزرگ ۱۰۰» با اجرای هادی حجازی‌فر آمیتاب باچان و شاهرخ خان در فیلم «دون» هم‌بازی شدند
سرخط خبرها

شادمانی عبث

  • کد خبر: ۴۱۴۳۵
  • ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۷
شادمانی عبث
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار
یک‌بار به یکی از دوستان خودارزشی‌پندار که اصرار فراوانی داشت فلان نشر را به‌دلیل تخلفی که به‌زعم او کرده بود تعطیل کنند، گفتم: «من شاید دلیل مخالفت شما را با آن ناشر بفهمم، اما این همه شوق و ذوق شما را برای تعطیلی و توقیف دیگران نمی‌فهمم. به‌نظر نمی‌رسد این همه خوشحالی برای نابودی کسی که مثل شما فکر نمی‌کند، ریشه در باور‌های دینی داشته باشد. اگر مدعی تشیع هستید، مشهور است که امام اول شیعیان بر پیکر کسانی که به‌دست خود او کشته شده بودند می‌گریست و برایشان طلب مغفرت می‌کرد. اگر اخلاق معیار است، اصل بنیادین اخلاقی آنچه را برای خود می‌پسندی برای دیگری هم بپسند، با این نحوه از رفتار و گفتار هیچ نسبتی ندارد!»
 
خیلی چیز‌های دیگر هم به آن دوست گفتم که به‌یاد ندارم. فقط به‌خاطر دارم که در آخر بحثمان گفت: «همین هست که هست! هر وقت شما کاره‌ای شدی، آن‌طور که دلت خواست عمل کن!» خدا را شکر، من کاره‌ای نشدم و قرار هم نیست بعد از این کاره‌ای شوم، اما حالا می‌خواهم شبیه همان حرف‌ها را به دوستان خودروشنفکرپنداری که این روز‌ها آبروی عده‌ای از هم‌وطنانشان را به‌حراج گذاشته‌اند، بگویم: «من دلیل ناراحتی شما را از برخی همکارانتان خوب می‌فهمم و نه‌تن‌ها می‌فهمم، بلکه معتقدم باید پدرجد کسی را که از موقعیتش سوءاستفاده می‌کند و به زیردستانش آزار جنسی و کلامی می‌رساند درآورد تا دیگر هیچ پدرسوخته‌ای به‌خودش جرئت ندهد چنین حرمله‌بازی‌هایی دربیاورد، اما امیدوارم این راهی که آغاز شده است و در ابتدا قصدش احقاق‌حق مظلومانی بود که فریادشان به‌جایی نمی‌رسید، جایش را به انتقام‌های شخصی و ذوق‌کردن از لکه‌دارشدن آبروی دیگران ندهد که در آن صورت شما هیچ فرقی با مخالفانتان نخواهید داشت!»
 
سوءاستفاده از قدرت همیشه چندش‌آور بوده و دل منصفان و آزادی‌خواهان را به‌درد می‌آورده است؛ چه سوءاستفاده از موقعیت سیاسی باشد، چه سوءاستفاده از موقعیت فرهنگی و هنری. شاید این دومی چندش‌آورتر باشد، زیرا بزدلی که به‌نام عرفان و شعر و هنر قصد تعرض به دیگران را دارد و نقشه‌های شوم و شیطانی‌اش را در پس معارف بزرگ بشری و سخنان اهل حکمت پنهان می‌کند، رقت بیشتری را برمی‌انگیزد. با این حال، اگر من و شما مدعی اخلاق‌مداری هستیم، نباید به‌شیوه مخالفانمان عمل کنیم و از نابودی دیگری شادمان شویم. اصلا چه جای شادمانی؟ خدا می‌داند آن‌ها که حرمتی برای جسم و روح دیگران قائل نیستند، امروز با این افشاگری‌ها در چه دوزخی نفس می‌کشند.
 
بی‌آبرویی را حتی برای دشمنانمان آرزو نکنیم. وعظ نمی‌کنم و برای مجرمان هم دل نمی‌سوزانم، اما این میزان از وقاحت را نوعی بیماری می‌دانم و امیدوارم چاره‌ای برای درمان این بیماری اندیشیده شود تا جامعه ما آسیب کمتری ببیند. سرزنش و توهین در حق مجرمان بیمار، گرهی از کار فروبسته مظلومان و ستم‌دیدگان نخواهد گشود. قانونمداران را واداریم تا به‌قانون عمل کنند و از آن‌ها که از دستشان کاری برمی‌آید، بخواهیم که این موضوع را جدی بگیرند و مثل خیلی از مصائب ریزودرشت دیگری که گریبان ما را گرفته است، آن را به‌فراموشی نسپارند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->