امیرصادق گنجعلی | شهرآرانیوز - بیتا علیاکبری که متولد سال ۱۳۶۳ در بجنورد است، سرودن شعر را از سال ۱۳۷۹ شروع کرده و سالهاست که ساکن مشهد است. او از سال ۱۳۸۰ با جلسات انجمن شعرجوان در مشهد آشنا شد و حضور در مجامع ادبی را از آن زمان آغاز کرد. میگوید در این سالها مدتی از شعر فاصله گرفته، اما پس از شش سال برگشته و شعر را بهصورت جدی ادامه داده است. تعدادی از شعرهای بیتا علیاکبری پیش از این در مجموعههایی که دربردارنده شعرهای گروهی از شاعران خراسانی است، از جمله کتابهای «خوابهای مکتوب»، «روزگار افرای عاشق» و «کتاب آذر ۱» منتشر و بخشی از سرودههایش در سال ۱۳۹۸ در جایزه ملی خبرنگاران برگزیده شده است.
او میگوید: نوشتن خلاقانه آدم را شاعر میکند. شاعر کسی است که دائما در حال سروکلهزدن با کلمات است. شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد و تصویری که پایش را در میان کلمات میگذارد، باعث میشود مخاطب میان زبان شعر و زبان روزمره و عادی خود تفاوتی را حس کند. عاطفه و تخیل است که در زبان باعث تولد موسیقی میشود و مخاطب را به همذاتپنداری دعوت میکند. به بهانه چاپ و انتشار نخستین کتاب بیتا علیاکبری، با این شاعر بهگفتگو نشستهایم.
شعرهای «اگر آنجا خانه بود» برخاسته از آرزوهای شاعر است یا از حسرتها؟
از هر دو. بستگی دارد چه نگاهی به کلمات داشته باشید. کلمات همانقدر که میتوانند مأیوس باشند، میتوانند شاد هم باشند و این برمیگردد به زیست آدم و تصوری که از کلمات دارد.
بیشتر اشعار این کتاب کوتاه و روان هستند. بهنظر شما آیا شعر کوتاه موفقتر از شعر بلند است؟
شاعر باید حرفش را بزند؛ حالا چه در شعری بلند، چه در شعری کوتاه، مهم این است که شاعر حرفش را تمام کند. نمیتوان گفت شعر کوتاه موفقتر است یا خیر. مخاطب میان کلمات شعر میگردد تا چیزی شبیه آنچه درون خود دارد، از میان آن بیرون بکشد.
بسامد «تنهایی» و کلمات مربوط به آن در شعرهای شما زیاد است، «تنهایی» چه کمکی به شاعر میکند؟
«تنهایی» در هر جایی وجود دارد و همراه آدم است، حتی در شلوغترین مکانها. اما پاسخ سؤال شما بستگی دارد به تعریفی که هر آدمی از تنهایی دارد. در تنهایی تمرکز بیشتری وجود دارد و میتوان لایههای نازک اشیا را کنار زد. اینکه آدم بتواند فکر کند و فکرش را با کلمات و تصاویر شکل دهد، اتفاق خوبی است که در تنهایی رخ میدهد.
در کتاب «اگر آنجا خانه بود» تا چه اندازه به سلیقه مخاطب فکر کردهاید؟
شعر از انس شاعر با کلمات میآید و نمیتوان گفت در زمان سرایش، ذهن شاعر به مخاطب هم فکر میکند. اگر اینطور باشد، شعر کوششی میشود. در زمان سرایش، شاعر همه این جهان را رها میکند و با کلمات و تصاویر سرگردان در مسیر شعر میرود و وقتی برمیگردد که شعری روبهرویش نشسته است و مخاطب هم شعری را برای خواندن انتخاب میکند که با حسوحال او متناسب است.
مخاطب آنقدر باهوش است که با خواندن شعر میداند شاعر کجای خانهاش نشسته است.
شما این کتاب را با ناشری در تهران منتشر کردهاید. بهنظرتان، تمایل شاعران خراسانی برای همکاری با ناشران تهرانی چه علتی دارد؟
شاید به این دلیل است که تهران مرکز اتفاقات هنری است. ضمن اینکه این مسئله محدود به خراسان نیست. فکر میکنم در بقیه استانها نیز چنین باشد که شاعران تمایل بیشتری برای انتشار کتاب در تهران داشته باشند. من هم سال گذشته برنده جایزه ملی شعر خبرنگاران شدم و در پی آن نشر آرادمان تهران با من صحبتهایی کرد و همین صحبتها مقدمه تولد این کتاب شد.