سرعت تحولات بالا رفته است و امکان پیشبینی رویدادها به علت غلبه فناوری کاسته شده است. بشر هیچگاه فکر نمیکرد که در تلفن همراه امکانهای خرید، رأیگیری، خبرنگاری، بازنمایی و برنامهریزی جمع گردد، اما با ظهور رایانه سپس اینترنت و شبکههای اجتماعی، مسیر توسعه نیز تغییر یافته است. ذهنهای ساده در عصر اطلاعات توانایی تطبیق پیدا نمیکنند و به خود و دیگران آسیب میزنند. عصر اطلاعات جوامعی پویا، متحول، خلاق و اجتماعمحور بر اساس فضیلتهای شهروندی شکل داده است، اما در همه دولتکشورها این دستاوردها میتواند مورد هجوم قرار گیرد. ذهن ساده به معنای اولین راهحلی است که به فکر هر انسانی میآید و معمولا در جوامع شبکهای کارآمدی لازم را ندارد. شاید در دوران کلاسیک و میانه ذهنهای ساده میتوانستند خلاقیتهایی را مبتنی بر توزیع ثروت برابر میانه طایفه و قبیله خویش را بر عهده گیرند، اما در عصر اطلاعات با توجه به بازیگران متعدد راهحلهای تکخطی و اولیهای که درست به نظر میرسد، در وضعیت عمل به شکست ختم میگردد. ذهن ساده تکخطی است و گمان میکند تنها یک راه و یک جهت وجود دارد؛ به یک معنا تنها یک فلسفه بر زندگی انسانها حاکم است. ذهنیت شبکهای در عصر اطلاعات جهان را سیاهوسفید نمینگرد و اعتقاد دارد ابعاد متکثر و متناقض زندگی انسانها اگر با برنامهریزی متمرکز همراه شود، پاسخی نامناسب و نتیجه بیکارکردی حاصل خواهد کرد. در عصر اطلاعات باید بیشتر سکوت کرد و بهگوش بود، شنید و احترام گذاشت، آگاهیهای خودمحور را تعلیق کرد و همنوا با متن با رویکردی تفاهمی کنشها و قصدیتها را تفسیر کرد. اجتماعات شبکهای مبتنی بر حقوباطل و سیاهوسفید نیستند. در عصر اطلاعات ایدئولوژیهای سفتوسخت دود میشوند و جای آنها را فضای رنگارنگ و متکثر خواهد گرفت. هرگونه عقل خودمختار و سیاستگذاریهای مبتنی بر فلسفه یکدستساز امکان خلاقیت و کارآمدی را سلب خواهد کرد. انسانی که منطق رواداری و تعدد تفسیرها را به رسمیت نشناسد و گمان کند همه حقیقت را دریافته است، به سمت پارادایمهای استبداد، دیکتاتوری و توتالیتاریسم حرکت خواهد کرد. ذهن ساده با منطق ابتدایی سعی میکند همه بشریت و کائنات را بر مدار خویش ساماندهی کند و در این راستا از اعمال هرگونه خشونت دریغ نخواهد کرد. تناقضها، تمایزها، سیالیتها و تفاوتها در ذهنیت ساده جایگاهی ندارد و گمان بر این است که اگر ارابه قدرت با هر شیوهای تصاحب گردد، میتوان اجتماع را به همه خوبیها سوق داد. بهشتسازی زمینی که میتواند در هر گفتمان سنتی یا مدرنی روی دهد، درنتیجه جز جهنمآفرینی دستاوردی نخواهد داشت. ذهنیت شهروندی و شبکهای که برآمده از کنشهای مدنی و قانونی است، پیچیدگیهای محیطهای انسان را درک میکند و میداند اخلاق جایگاهی چیست. اخلاق سیاست با ادب فردی تمایز دارد و کارآمدسازی حکمرانی با متعالیسازی خانواده تفاوت دارد؛ آنگونه که قواعد زندگی فردی با جمعی متفاوت است. در دسترس بودن منابع و امکان مقایسه جهانزیستهای فرهنگی در دهکده جهانی، شهروندان را توانمند و مطالبات آنها را افزایش داده است. روندهای شفافیت و پاسخگویی که برآمده از سنت چندسدهای حکومتمندی است، در عصر اطلاعات با قدرت روزمره فناوری اطلاعات در حال استقرار با کمترین زمان ممکن هستند. درک منطق فناوری و جدا نکردن ابزار از فرهنگ که کلیشهای بیمعنا شده است، میتواند ذهنیتهای ساده را به سمت شبکهایشدن سوق دهد. ذهن شبکهای قواعد جمعی را میپذیرد و سعی میکند با رواداری و پذیرش تکثرها با ادب و احترام به محیط، سیاستگذاریهای همدلانهای انجام دهد. برعکس، ذهنیتهای ساده تهاجمی، مطلقانگار، بیادب و فردگرا هستند؛ بهنحویکه حتی بهشت خود را نیز در غیر کشور و دولت خود دنبال میکنند و مدام در حال تنشآفرینی در سیاست داخله و خارجه هستند.