به گفته اکثر صاحب نظران، سال۱۲۹۰ را باید آغاز حیات تئاتر معاصر خراسان نامید؛ چراکه از این سال فعالیتهای ثمربخش و ارزنده تئاتر به صورت همه جانبه در مشهد آغاز شد و تا امروز که قریب به ۱۰۰ سال از آن زمان میگذرد، هنوز این فعالیتها ادامه دارد. ایجاد سالن اعتبارالسلطنه در سال۱۲۹۰ شمسی اولین گامی بود که در راه تثبیت و اشاعه این هنر برداشته شد، چنان که سالن مذکور تا مدتها کعبه آمال و مرکز تجمع ارباب ذوق و هنر بوده است.
اکثر نمایشنامههایی که در این سالن اجرا میشد، به زبان ترکی بود و صحنه گردانهای آن روسهای مهاجر بودند. گه گاه نیز مشهدیهای باذوق، دست اندرکار تدوین و تهیه برنامههایی میشدند که از آن جمله میتوان به فعالیتهای آذرخشی، مترجم معروف، اشاره کرد که در آن هنگام در اداره نظمیه شهر کار میکرد و اغلب نمایشنامههایی را که خود ترجمه کرده بود، شخصا بر روی صحنه میآورد. نکته جالب این بود که نقش زنها را آقایان بازی میکردند و کسانی که برای ایفای نقش خانم انتخاب میشدند، باید از مشخصات خاصی برخوردار میبودند؛ مانند صدای نازک و چهرهای خوش منظر.
اکبر کاظمیان، مرحوم مژده و علی اکبر اژدری در ایفای نقش زنان مهارت بسزایی داشتند که بعدها مادام سیرانوش و خانم مریم گرجی به این جمع اضافه شدند و همین مقدمه شکل گیری اولین گروه تئاتر در شهر مشهد بود؛ اگرچه بنیادگذاران اصلی اش روسها بودند. نام سایر هنرمندانی که در این گروه فعالیت میکردند، عبارت بود از مرحوم پرویز آذرخشی، احسان آذرخشی، عباس حیدری و حبیب اژدری. مدیر این تئاتر، مسیو اونگاف بود و کارگردان برنامهها قمر لیسکی نام داشت. این سالن گنجایش ۳۰۰صندلی را داشت و برخی شبها به نمایش فیلمهای صامت آن زمان اختصاص داده میشد. اما چون در آن موقع شهر فاقد برق بود، دستگاه نمایش فیلم با چراغ کاربیدی و با کمک دست کار میکرد.
بعد از ساخت سالن اعتبارالسلطنه در سال۱۲۹۰ که باعث تحرک در زمینه هنرهای نمایشی در مشهد شد، کلنل محمدتقی خان پسیان که سالهایی از عمر خود را در فرنگ گذرانیده بود و مطالعاتی در زمینه آثار درام نویسان اروپایی داشت، در سال۱۲۹۷ اقدام به ساخت سالنی تابستانی در باغ ملی کرد که ضمن اجرای تئاتر در تابستان ها، اغلب نمایشهای پهلوانی و شعبده بازی آنجا اجرا میشد.
درپی ساخت سالن باغ ملی، سالنهای دیگر یکی پس از دیگری تاسیس شد؛ همچون سالن باشگاه افسران (۱۳۰۳)، سالن دبیرستان فردوسی (۱۳۱۲)، سالن شیروخورشید (هلال احمر فعلی) (۱۳۱۲)، تئاتر ملی (۱۳۱۸)، تماشاخانه گلشن (۱۳۲۴)، سینماتئاتر ایران (۱۳۲۷)، تماشاخانه نادر (۱۳۲۶) و تالار رازی (۱۳۳۹) که از میان آن ها، دو سالن هلال احمر در خیابان ارگ و تالار رازی در دانشکده پزشکی هنوز پابرجا هستند.
گفتنی است در سال۱۲۹۰ همراه با ساخته شدن سالنهای متعدد در مشهد، گروههای متفاوتی هم در این سالنها تشکیل و مشغول به کار شدند که البته آن طور که مشخص است، این گروهها برمبنای آرمانهای مادی و معنوی مشترک و یک راهبرد خاص شکل نگرفته اند و شاید بیشترین انگیزه در تشکیلشان، ایجاد سرگرمی و هم نشینی و اجرای یک نمایش بوده است تا رسیدن به ترویج یک اندیشه جمعی که از آن جمله میتوان به گروه امیرحسین مهرپور و گروه مانی به سرپرستی منصور همایونی اشاره کرد. بیشتر اعضای گروه مهرپور را فرهنگیان هنرمند تشکیل داده بودند، زیرا خود مهرپور مدیرکل امور تربیتی وهنری آموزش وپرورش وقت بود.
گروه مانی را هم جمعی از هنرمندان حرفهای پایه گذاری کردند که بعدا با گروه تئاتر نادر یکی شد.
مهرپور، نویسنده اکثر نمایشهایی بود که خود کارگردانی میکرد و موفقترین آنها عبارتند از مهر و شرف، خانم احساساتی و ماجرای عجیب. مهرپور هم زمان با اجرای نمایش با ایجاد دستههای کُر و تنظیم و اجرای سرودهای گروهی توسط دختران دانش آموز، محیط هنری مشهد را بارور کرد و پای خانمهای باذوق را به این گونه فعالیتهای هنری باز کرد که در زمان خود، نقطه عطفی در فضای تئاترخواهان ایجاد کرد.
آخرین نمایش گروه مهرپور، نمایش نادرشاه بود که با بازیگری احمد میرباذل، از بازیگران توانمند آن دهه، در سال۱۳۳۸ به روی صحنه رفت. گروه عبدالحسین نوشین که برای مدتی در مشهد فعالیت کرد و گروه خیریه پروین که با همکاری هنرمندان گروه مهرپور همچون اژدری، یاشیائی، خوشنویسان و... در سالن شیروخورشید (هلال احمر فعلی) نمایشنامههای زیبایی را مانند دادخواهی دنیا، سلطان عبدالحمید، یعقوب لیث، دین افسر به میهن را به صحنه بردند، از دیگر گروههایی هستند که در دهه ۳۰ در مشهد تاسیس شدند.
اما یکی از گروههایی که به قول همایونی، جزو قویترین گروههای تاریخ خراسان بود، گروه هنری ایران فیلم بود که در سالن باغ ملی تحت سرپرستی آقای حلمی، از هنرمندان روسی الاصل (بعدا تابعیت ایران را پذیرفت) شکل گرفت. نام برده که تحصیلات عمیقی در رشته تئاتر نوین داشت، پیرو مکتب استانیسلاوسکی بود و گروه بی شماری از جوانان علاقهمند خراسانی را در باغ ملی مشهد گردهم جمع کرد و با ایجاد کلاس به آموختن علم و تکنیک تئاتر پرداخت. اجرای نمایش کاوه و ضحاک با حضور بیش از ۸۰هنرپیشه و سیاهی لشکر، یکی از آثار به یادگارمانده از این گروه است.
هم زمان با فعالیت گروههای یادشده در دهه ۳۰، نمایشهای تخت حوضی در این دهه و قبل از آن یعنی دهه ۲۰ متداولترین نمایشهای روز مشهد و برنامه جدایی ناپذیر مراسم شادی بخش خصوصا مجالس عروسی بودند. به این گروه ها، مطربها میگفتند که هدفی کاسب کارانه داشتند و از این راه امرارمعاش میکردند. آنها شامل گروه گوهری، رضابزرگ، حسین عنتری، محمدآقا کرمانی، لوطی نادی، حسن لوطی باش، مهدی خان کمانچه کش، یحیی خان سنتورزن، عباس ضرب گیر، تقی تارزن و... بودند. پاتوق این گروهها بیشتر پایین خیابان، کوچه سیاه آب معروف به سیابون و قهوه خانه ماشالانوروز بود.
هرکسی از گوشه وکنار شهر که برای جشن خود به آنها نیاز داشت، به آنجا مراجعه میکرد. در این ایام که نمایشهای تخت حوضی اوج دوران حیات خود را در مشهد میگذراندند، دو تماشاخانه در مشهد که به نوعی رقیب یکدیگر محسوب میشدند، برنامههای خود را براساس نمایشهای تخت حوضی چیده بودند و سیاه بازان حرفهای آن ایام همچون شاهپور، اصغر قفقازی، ماشاءا... وحیدی و اصغر میرخدیوی، بدون اینکه نام گروهی را دارا باشند، در این تماشاخانهها فعالیت میکردند.
آنچه در این راستا ذکرشدنی است و ارتباطی مستقیم با پیشینه گروههای نمایشی در خراسان دارد، این است که هم زمان با اجرای نمایشهای تخت حوضی در سالهای یادشده که بیشترین تماشاگر را داشت و پرطرفدارترین نمایش وقت در مشهد محسوب میشد، گروههای تعزیه و تعزیه خوانی، نقالی و پرده خوانی و نمایشهای میدانی که از قدمتی بسیار طولانی در خراسان برخوردارند، در مشهد رونقی خاص داشتند.