روزانه در گشتوگذار در فضای مجازی با موضوع «زنان و توسعه» هزاران مطلب را شاهد هستیم که هریک از منظری خاص به زنان و نقشی که در توسعه دارند اشاره کرده است. تقریبا همه مطالب و پژوهشها تأکید و تأیید میکنند که چنانچه طالب جامعهای توسعهیافته هستیم، باید زمینه مشارکت همه گروههای اجتماعی را در پیشرفت جامعه مشخص کنیم. در این میان، نقش زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه همچنین ارتباطاتی که با کودکان و نوجوانان دارند بسیار بااهمیت است. در این فرصت کوتاه، قصد ندارم به موضوع نقش زنان در توسعه بپردازم که بسیار به آن پرداخته شده است بلکه به دنبال آن هستم که درباره موضوع دانش و آگاهی زنان در فرایند توسعه اشاراتی داشته باشم و اینکه میزان موضوع دانش زنان تا چه حد منتهی به جامعهای پویا و سالم خواهد شد.
به موضوع آموختن، آموزش و یادگیری هم در دین اسلام و هم در متون ادبی ایران بسیار تأکید شده است: «أطلبوا العلم ولو بالصین.» تأکید بر دانش و علمآموزی به دلیل آثار و برکاتی که به جا میگذارد نشاندهنده اهمیت آن است. اما آنچه موضوع آموزش زنان را بااهمیت میسازد به نقش زنان در جامعه ارتباط پیدا میکند. زنان به دلیل شرایط و همچنین نقشهایی که بر دوش دارند، نهتنها بر رشد و بالندگی خود بلکه بر رشد و بالندگی جامعه تأثیرگذارند. زنان در بسیاری از تقسیمات اجتماعی نقش اول را دارند. انتخاب محل مدرسه کودک، معلمان، همچنین نوع آموزشهای غیرآکادمیک کودکان توسط زنان انجام میشود، و هزاران تصمیم زیر و درشت دیگر که درباره خانه یا بیرون از آن توسط زنان رقم میخورد برگرفته از سطح آگاهی و دانش آنان نسبت به موضوعات انتخابی است. بخشی از این آگاهی و دانش از طریق آموختن و یادگیریهای رسمی است و بخشی، از تجربه زیسته افراد. برخی نیز با مطالعات شخصی و آموزشهای غیررسمی صورت میپذیرد. معتقدم بهجز موارد استثنایی هر کودکی در بدو تولد به صورت بالقوه ذاتا نخبه است. شناخت صحیح دنیای کودکی، کشف استعدادها و ظرفیتهای بالقوه و تقویت آنها سبب خواهد شد کودکان امروز نخبگان فردا در حوزههای مختلف هنری علمی تبدیل شوند. بیشترین نقش در دستیابی موضوع از مسیر صحیح توسط زنان انجام میشود: قبل از تولد و در سنین نوزادی در نقش مادر، پس از تولد طی دوران نوزادی در نقش مادربزرگ و در اولین محیطهای اجتماعی در نقش مربی مهدکودک، ناظم مدرسه و .... همچنین در مدیریتهای کلان در بخشهای مختلف نیز تفاوت مدیریت زنان با مردان کاملا مشهود است و نگاه آموزش بر تعلیم و تربیتی در آن بیشتر به چشم میخورد. اما بزرگترین مربیان تعلیم و تربیت و جامعهپذیری زنان هستند و صد البته هرچه مربیان مطلعتر و آگاهتر باشند، حتما آموزشهای مؤثرتری ارائه خواهند کرد و جامعهای که تعداد نخبگان آن افزایش یابد قطعا فرایند توسعه را بهتر و سریعتر طی خواهد کرد؛ لذا وظیفه اصلی همه در هر موضوع بخصوص و هر قالب و هر مسئولیتی این است که با بهرهگیری حداکثری از منابع، مسیری آسان و مطمئن برای انتقال دانش، آگاهی، و مهارتآموزی زنانی که مشتاق یادگیری و آماده تغییر هستند فراهم آورند. این سرمایهگذاری در این حوزه آثار کوتاهمدت و بلندمدت فراوانی دارد که نتیجه مستقیم و غیرمستقیم سهیم شدن حداکثری در دانش کاربردی است.