صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود رونمایی از «ناخن‌کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» اثر قاسم فتحی، در مشهد «حلقه عشاق» به یاد رضا مافی | گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی خط در مشهد پیام وزیر ارشاد به هنرمندان پیشکسوت شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود درباره جمشید و نادر مشایخی، بازیگر و آهنگ‌ساز ایرانی به بهانه زادروز پدر و پسر هنرمند پرونده «توماج صالحی» مختومه اعلام شد رویکرد اصلی دکه مطبوعات، فروش نشریات و کتاب است انتشار «آتش نهان» آلبوم جدید پرواز همای بازیگران جایگزین سارا و نیکا در سریال پایتخت ۷ معرفی شدند + فیلم و عکس رقابت فیلم سینمایی «احمد» در جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان کانادا ماجرای تغییر ناگهانی سالن اجرای نمایش «خماری» و حواشی آن چیست؟ بازگشت چهره‌ها به چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر درگذشت «سیداحمد مراتب»؛ نخستین ایرانی که بر بام خانه کعبه اذان گفت + فیلم مشهدی‌ها در کمین صید سیمرغ | نگاهی به مهم‌ترین آثاری که شانس حضور در جشنواره فیلم فجر را دارند برنده جایزه گنکور متهم شد | مسئله اقتباس بدون مجوز و نقض محرمانگی پزشکی
سرخط خبرها

چرا داستان و رمان جهانی با موضوع جنگ نداریم؟

  • کد خبر: ۴۴۳۵۲
  • ۰۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۱
چرا داستان و رمان جهانی با موضوع جنگ نداریم؟
وحید حسینی ایرانی
آنتونی برجس آن را «بهترین رمان جنگی آمریکایی» دانسته و آندره موروا «شاید بهترین رمان درباره جنگ جهانی دوم» وصفش کرده است. صحبت از «برهنه‌ها و مرده‌ها»‌ی نورمن می‌لر است و شگفت اینکه این رمانِ زبانزد در بیست‌وپنج‌سالگی نویسنده‌اش آفریده شده است.
 
نه، قرار نیست رمان یادشده را معرفی کنم. در ادامه این یادداشتْ قصدم را خواهم گفت. می‌لر جوان در نخستین گام رمان‌نویسی خود، یکی دو سال پس از پایان جنگ عالم‌گیر دوم، شاهکاری جهانی خلق کرده که همچنان بهترین اثر او شمرده می‌شود. اما چرا نویسنده‌های ما با وجود برخورداری از تجربه گران‌بهای درگیر شدن ایران در طولانی‌ترین جنگ متعارف قرن، چندان نتوانسته‌اند آثار دندان‌گیری در ابعاد جهانی با محوریت جنگ عرضه کنند؟ یکی از نخستین واکنش‌ها و پاسخ‌های احتمالی به این پرسش این است که اساسا چنین مقایسه‌ای درست نیست و موضوعیت ندارد، زیرا ادبیات داستانی ما به طور کلی، در مقایسه با ادبیات غربْ پدیده‌ای نوخاسته به شمار می‌آید چه برسد که بخواهیم اثری از آن را در برابر نمونه اعلایی، چون «برهنه‌ها و مرده‌ها» بسنجیم.
 
به دنبال این جواب هم می‌توان به پیشینه و پشتوانه‌هایی، چون داستان‌های دوس پاسوس و اشتاین‌بک اشاره کرد که یکی مثل می‌لر از آبشخور آن سیراب شده است. همچنین ممکن است کسی پیدا شود که برگردان برخی عنوان‌های ادبیات جنگ و دفاع مقدس ایران را به زبان‌هایی، چون انگلیسی یا عربی نمونه بیاورد. بدیهی است که این آثار که بعضا با حمایت‌های مسئولان کشور خودمان ترجمه می‌شوند، مصداق مقصود نگارنده نیستند و بعید است با اقبال و اثرگذاری بسزایی در خارج از ایران همراه باشند. در بحث مقایسه هم باید گفت: چرا این کار را نباید کرد؟ کشور‌های آسیایی دیگری هم هستند که ادبیاتشان جهانی شده است: ژاپن و چین که رمان‌ها و داستان‌های کوتاهشان به زبان‌های دیگر برگردانده و در دیگر کشور‌ها خوانده می‌شود، آن‌هم با آن زبان‌های دشوارشان که فراگیری آن نفس مترجم را می‌بُرد. نویسندگان دو کشور نام‌برده حتی موفق شده‌اند جایزه نوبل ادبیات را دریافت کنند که به‌ندرت نصیب غیراروپایی‌ها و غیرآمریکایی‌های شمالی و لاتین می‌شود.
 
آفرینش داستان و رمان درست‌ودرمان، یعنی اثری که برای مخاطبانی در سرتاسر کره زمین حرف و گیرایی داشته باشد، ابزار‌هایی می‌خواهد. ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس نیز از این قاعده مستثنا نیست و به این ابزار‌ها نیاز دارد: یکی تجربه‌های غنی زندگی و یکی مطالعه و آموزش، و دیگر، خلاقیت و خیال‌پردازی مناسب. این مورد آخری یعنی خلاقیت و تخیل که مِلک طِلق هیچ قوم و نژاد و ملتی نیست و از قضا تاریخ ادبیات ما و هزارو‌یک‌شب‌ها و ارداویراف‌نامه‌ها و متون عرفانی و رمزی و ... نشان داده که چنته نویسنده ایرانی از این دید پر است.
 
در بحث تجربه هم اتفاقا بسیاری از نویسندگانی که احساس تکلیف کردند و از جنگ تحمیلی هشت‌ساله نوشتند، حضور در این نبرد طولانی و نابرابر را آزموده بودند و چه‌بسا برخی جزو جانبازان و آزادگان بودند. می‌ماند مورد مطالعه و آموزش. شاید زیاد خوانده و شنیده باشید که عموما آن‌هایی که دستی به قلم داشتند و به قولی این‌کاره بودند، نوشتن از جنگ جزو علایقشان نبود و آن‌هایی که دراین‌باره نوشتند، پیشینه لازم را در نویسندگی نداشتند.
 
چه در زمان جنگ و چه پس از آن، کسانی قلم به خدمت جبهه و رزمنده‌ها و فتح خرمشهر و والفجر‌ها و کلاشنیکف و خمسه‌خمسه و چفیه و پلاک و اسارت گماردند که احیانا برای خویشتن تکلیفی قدسی قائل بودند و چنان‌که اشاره شد، خودْ هوای جبهه‌ها را تنفس کرده بودند -در این یادداشت کاری به سفارشی‌نویسان محض نداریم و بنا را بر این می‌گذاریم که نویسندگان دفاع مقدس، همگی، به آنچه می‌نوشتند باورداشتند.
 
اما این ایمان و عقیده اگرچه ارزشمند است، کافی نبود. نمی‌شود درسِ فرانگرفته را پس داد! نمی‌توان بدون آموزش بایسته و خواندن آثار بزرگ و مهم ادبیات داستانی جهان، اثری بزرگ در زمینه داستان و رمان خلق کرد. البته سرمایه‌گذاری‌ها و حمایت‌های رسمی مداوم توانست اتفاقات خوبی را به‌ویژه در بخش خاطره‌نگاشت‌های جنگ رقم بزند، اما اتفاق اصلی یعنی نگارش آثاری در ابعاد جهانی هنوز رخ نداده یا چنان‌که باید رخ نداده است. واقعیت این است که کاشت مسئولان برداشتی در اندازه آنچه هزینه شده در بر نداشته است. نگارنده این یادداشت معتقد است بودجه‌های زیادی صرف هزینه‌کردِ مدیران ناکارآمد و طبع‌آزمایی‌های نویسندگان مبتدی و کم‌مطالعه شده و جذب کاربلد‌ها نیز به میزان لازم نبوده است. بماند که کاربلدهایمان هم تجربه‌ای را که باید، از جنگ و جبهه ندارند.
 
بد نیست بدانیم که نورمن می‌لر افزون بر قدرت داستان‌پردازی و استعدادی که باعث شد در آغازین سال‌های جوانی شاهکار خود را بنویسد، از امتیاز دیگری هم برخوردار بوده است: او تجربه حضور در جنگ و فعالیت داستان‌نویسی که به‌ناگزیر با مطالعه همراه است را یکجا در کارنامه خود داشت، و «برهنه‌ها و مرده‌ها» تنها یک نمونه از شمار فراوان آثار جهانی با موضوع جنگ است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->