رضا زوزنی | شهرآرانیوز - پس از سی سال فعالیتش در حوزه مجسمهسازی، به این نتیجه رسیده آن چیزی که یک فرد را هنرمند میکند آموزش و فراگیری مسائل فنی نیست، بلکه کشف و شهود و الهامات درونی آدمی است که او را هنرمند میکند. مسعود رنگرزان، با اینکه متولد کرمانشاه است، اما از سال ۹۳ برای انجام پروژه مجسمهسازی به مشهد آمده و در همینجا ماندگار شده است. مجموعه تجاریای که در مشهد درحال احداث بود او را از زادگاهش به توس کشاند و از او خواست تا در آن مجموعه تجاری آثاری را تولید کند. او هم به دلیل علاقهای که به فردوسی داشته شخصیتهایی همچون رستم، زال، کاوه، ضحاک، بهرام، گردافرید و فریدون را طراحی میکند. نیمی از کار را پیش میبرد که کارش متوقف میشود و پس از آن نیز در مشهد فعالیت هنریاش را ادامه میدهد.
این هنرمند که حالا مقیم مشهد شده دیگر کارهای سفارشی انجام نمیدهد و باور دارد این دست از کارها به کالایی مصرفی تبدیل شدهاند و ارزش هنری ندارند. او چندی است مشغول تولید آثاری است که قرار است در آینده از آنها نمایشگاهی دائر کند. آثار مجسمهای که به نظر متفاوت از تولیدات پیشین اوست. رنگرزان باور دارد شهرها فقط مکان هستند و ارزش چندانی ندارند؛ افرادی که در آن شهرها حیات دارند به آن مکانها ارزش میدهند: به مشهد که آمدم با دوستان بسیاری آشنا شدم. مردم مشهد دوستداشتنیاند و در این شهر فضای خوبی برای کار در حوزه تخصصیام وجود داشت. من مشهد را دوست دارم. همین عوامل باعث شد در این شهر ماندگار شوم. مکانها چیزی ندارند.
این افراد هستند که به آن مکانها ارزش میدهند. آن چند پرنده رنگی که حوالی میدان فلسطین، بالای یک شاخه نشسته بودند و بسیاری از ما مشهدیها با آنها که به عنوان المان نوروزی زینتبخش شهر شده بودند عکس یادگاری گرفتهایم دسترنج این مجسمهساز است. اما او چند سالی است که دیگر مجسمهای برای المان شهری نمیسازد و میگوید برای مجسمهسازی دوست ندارد عجله کند: برای انجام هر کاری به فرصت نیاز دارم. باید از روی صبر و حوصله و با علاقه آن کار را انجام دهم. باید کاری که انجام میدهم ایدهآلم باشد. اگر اینطور نباشد کار را تحویل سفارشدهنده نمیدهم. بارها شده کاری را به انتها رساندهام، اما چون ایدهآلم نبوده، آن را خراب کردهام و دوباره ساختهام.
فکر نکردن به پول
او نصیحت پیر و مرشدش در مجسمهسازی، هادی ضیاءالدینی، مجسمهساز مطرح سنندجی را آویزه گوشش کرده، ضیاءالدینی به او گفته است، هنرمندی که به پول فکر نکند، به پول میرسد. او برایش مهم نیست بابت ساخت یک مجسمه چقدر دستمزد میگیرد. آنچه برایش اهمیت دارد انجام کار به بهترین شکل است: بارها شده کاری را با مبلغ بسیار کمی انجام دادهام که مورد نقد همکارانم بوده، اما باور داشتم اگر من آن کار را با آن مبلغ انجام نمیدادم شاید هرگز چونان کاری ساخته و نصب نمیشد و تأثیری که باید روی محیط اطراف خود بگذارد را نمیگذاشت.
به نظرم تاثیرگذاری یک اثر ارزشمندتر از دستمزدی است که بابت ساخت آن دریافت میکنم. دیگران که نمیدانند من برای ساخت یک مجسمه چقدر پول گرفتهام مردم تنها از دیدن مجسمه لذت میبرند و تاثیر میپذیرند. این مجسمهساز میگوید: هرگز به «نشدن» فکر نکردهام. همیشه سعی کردهام اندیشههایم بزرگ باشد. فکر میکنم اگر بزرگ فکر کنیم میتوانیم خودمان را برای انجام کارهای بزرگ نیز آماده کنیم.
باید تجربه کرد
سال ۷۴ دومین مجسمهای را که ساخته و در کرمانشاه نصب شده، ۷ متر ارتفاع داشته است، او میگوید: از همان ابتدا هنر مجسمهسازی را جدی میگرفتم. اگر الان مروری به آثارم از گذشته تا کنون داشته باشید میبینید تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
هر هنری که رنگرزان در ساخت مجسمههایش به خرج میدهد، حاصل استعداد و تجربه و ذوق خدادادی اوست: من دیپلم تجربی دارم و پس از آن بدون اینکه به دانشگاه بروم مجسمهسازی را شروع کردم از کودکی اهل هنر و ذوق بودم و یک روز با تکهای چوب مجسمهای ساختم که مورد تحسین اطرافیانم قرار گرفت. فهمیدم که ذوق و توانایی این هنر را دارم و از آن به بعد مجسمهسازی را تجربه کردم. سال ۷۴ با استاد ضیاءالدینی دیدار کردم که تاثیرات روحی و روانی بسیار خوبی روی من داشت. از همان سال دلداده مجسمهسازی شدم و تصمیم گرفتم حرفهام همین کار باشد. غیر از او هیچ استاد دیگری نداشتم و همه چیز را با آزمون و خطا و تجربه کردن فرا گرفتم.
او باور دارد دانستن وزن و قافیه و عروض فردی را شاعر یا ادیب نمیکند: یک فرد باید استعداد ذاتی داشته باشد و فراگیری فنون و علوم او را هنرمند نمیکند. افراد بسیاری هستند که عروض میدانند، ولی نمیتوانند شعر بسرایند. دانستن تکنیک در مجسمهسازی نیز بخش کوچکی از کار است. مجسمهساز باید تجربه کند تا کار یاد بگیرد. نحوه مجسمهسازی که رنگرزان انجام میدهد بیشباهت به آهنگری نیست. او در کارش ریختهگری دارد و اساس کارش با فلزات است. البته برای بعضی از کارهایش از فایبرگلاس نیز استفاده میکند، او میگوید: آثارم را با ذوب کردن فلز و سرهم کردن و قالب زدن آنها میسازم.