سید محمد عطائی | شهرآرانیوز؛ هفتمین روز مهرماه در تقویم کشور برای تقدیر از رشادتهای آتشنشانان به عنوان روز ملی آتشنشانی و ایمنی نامگذاری شده است. علت این نامگذاری به ابتدای جنگ تحمیلی برمیگردد. هفتم مهر ماه سال ۱۳۵۹ پالایشگاه آبادان در جنگ ایران و عراق از سوی دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت. پس از این اتفاق آتشنشانان برای اطفای حریق وارد عمل شدند، در حین اطفای حریق بار دیگر این پالایشگاه بمباران شد و تعداد زیادی از آتشنشانان در این حادثه شهید شدند. ۲۰ سال بعد از این حادثه، طرح تعیین روز آتشنشانی و ایمنی در سال ۱۳۷۹ از سوی ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتشنشانی کشور پیشنهاد و به وسیله شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور تأیید شد. ما برای گرامیداشت این روز و تمام قهرمانانی که در این راه به شهادت رسیدهاند سراغ ایستگاه ۶ آتشنشانی مشهد واقع در بولوار مفتح، نبش مفتح ۴۵ رفتیم و با تعدادی از مسئولان آن گفتگو کردیم. در ادامه با ما همراه باشید.
افتتاح ۲ ایستگاه در آینده نزدیک
ایستگاه ۶ از بیرون زیاد بزرگ به نظر نمیرسد؛ ولی وقتی که داخل شدم متوجه بزرگی آن شدم. تجهیزات زیادی دارد و از قرار معلوم با توجه به وسایل داخلش محل تمرین و آمادگی نیروها نیز هست. برای آشنایی بیشتر ابتدا سراغ آتشپاد سوم مرتضی باقری، مدیر منطقه ۶ عملیات سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد، رفتم. او نزدیک به ۲۰ سال سابقه کار دارد و گزینه خوبی برای گفتگو است. در ابتدا از نشان و درجههای آتشنشانی میپرسم و باقری میگوید: «طی چند سال اخیر در آتشنشانی درجه تعریف شده که فعلا به جای درجه میگوییم نشان و در تمام کشور نیز یکسانسازی شده است. تقریبا مثل درجههای ارتش، سپاه و نیروی انتظامی است؛ اما نامهای دیگری دارد مثلا میگوییم آتشپاد، آتشپاد دوم، آتشپاد سوم، فرا آتشپاد و .... همه این نامها نشانهای خاص خود را دارد و روی لباس نیز کار شده است درست مثل درجات نظامی.»
از او که درباره مناطق آتشنشانی و حوزه عملیاتشان میپرسم، پاسخ میدهد: «مدتی است که مناطق آتشنشانی مشهد را به ۶ منطقه عملیاتی تقسیم کردیم. منطقه ۶ اینجاست که کل جاده سیمان، کلات، ابلق و شترک به علاوه قسمتی از بولوار بابا نظر و مفتح را پوشش میدهد. اکنون ایستگاههای ۲۹، ۳۷، ۴۵، ۴۲، ۱۸ و ۸ در منطقه ۶ عملیاتی آتشنشانی قرار دارند. ایستگاه ۲۹ در خواجهربیع، ایستگاه ۳۷ ابتدای رسالت، ایستگاه ۴۵ شهرک مهرگان، ایستگاه ۴۲ پنجتن، ایستگاه ۱۸ بولوار شهید آوینی، ایستگاه ۸ در طبرسی دوم و ایستگاه ۶ ایستگاه مادر در شهید مفتح ۴۵ قرار دارند. به زودی ۲ ایستگاه دیگر نیز در منطقه افتتاح میشود.»
ایستگاهی مزین به نام شهید آتشنشان
آقای باقری در معرفی این ایستگاه هم میگوید: «ایستگاه ۶ آتشنشانی، ششمین ایستگاهی است که در مشهد تأسیس شده است. اینجا یکی از ایستگاههای بزرگ و از ایستگاههای به اصطلاح ایستگاه مادر است. این ایستگاه تقریباً جزو ۳ ایستگاهی است که بالاترین تعداد خودروهای داخل سازمان را در اختیار دارد. ما اینجا دو تریلی داریم که یکی ویژه حمل لودر هست و یکی آب ۳۲۰۰۰ لیتری ماست. نجات سنگین داریم، حریق سنگین داریم، سیستم شارژ سیلندر تنفسی داریم که فقط در این ایستگاه مستقر شده است. خودروی افسر نگهبان پهنه شب در اینجا امدادرسانی را انجام میدهد و... این ایستگاه به نام آتشنشان شهید غلامرضا حمیدهپور نامگذاری شده است که ایشان در حادثه انفجار قطار نیشابور در بهمن سال ۱۳۸۱ به شهادت رسیدند. اکنون در این ایستگاه در هر شیفت ۱۷ نفر مشغول فعالیت هستند یعنی ۵۱ نفر بدون رئیس ایستگاه و نیروهای خدمات و ... به صورت ثابت در این مجموعه مشغول کار هستند.»
بسیاری از تجهیزات ما در ایران وجود ندارد
باقری میگوید: «همان طور که میدانید مشهد شهری مسافرپذیر است و زائران زیادی به اینجا سفر میکنند. در ایام خاص جمعیت مشهد به بیش از ۱۰ میلیون نفر نیز میرسد. به همین علت مشهد دارای شرایط خاصی است و مباحث امنیتی و حراستی خاصی را به مناسبت وجود حرم مطهر حضرت رضا (ع) در اینجا رعایت میکنیم. این قضیه در سازمان آتشنشانی مشهد نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و ما باید بتوانیم پوششدهی مناسبی به زائران و مجاوران شهرمان ارائه دهیم. با توجه به این نکات آتشنشانی مشهد به تجهیزات خاص و نیرو نیازمند است؛ اما، چون سازمان آتشنشانی یک سازمان خدماتی است و درآمدزایی چندانی ندارد تهیه تجهیزات مشکل میشود از طرفی این تجهیزات از کشورهای دیگر وارد میشود و هزینههای بالایی دارد. اکنون نیز کشور تحریمهای زیادی پشت سر میگذارد و این خود دلیل دیگری برای نخریدن تجهیزات جدید و بهروز در سازمان آتشنشانی است. باید سعی کنیم طبق فرموده مقام معظم رهبری از لوازم و تجهیزات ایرانی استفاده کنیم؛ ولی متأسفانه بسیاری از تجهیزات ما در ایران وجود ندارد و اینجا ساخته نمیشود و ما مجبور هستیم از محصولات خارجی استفاده کنیم. این امر امور اداری ما را با مشکل مواجه کرده است. برای گرفتن دستکش و اورکت حریق با دردسر روبهرو هستیم. تازگی ۵۰۰ نیروی جدید استخدام کردیم و همه آنها به این تجهیزات نیاز دارند. با استخدام این نیروها پس از سالها توانستیم شیفت نیروها را درست تنظیم کنیم؛ و از ۲۴-۲۴ که غیراستاندارد بود، به ۲۴ - ۴۸ ساعت تغییر دهیم. حمایت اعضای شورای شهر و معاونت خدمات شهری شهرداری از سازمان آتشنشانی در خور تقدیر است.»
موانع ورود خودروهای آتشنشانی
درباره رابطه الگوی ساختوساز در منطقه و کار ایشان که میپرسم، باقری میگوید: «همان طور که در جریان هستید مشهد روز به روز در حال گسترش است. خیلی از مناطق شهری امروز ما روستاهای کوچک اطراف مشهد بودند، که به بافت شهری اضافه شدند. مناطقی مثل قاسمآباد، گلشهر و... به مرور به مشهد اضافه شدند. در بسیاری از این مناطق هنوز بافت قدیمی دیده میشود و استانداردهای فضاهای شهری و ساختار جدید شهری را ندارند. خیابانها استاندارد نیست و برای عبور و مرور ماشین طراحی نشده است. علاوه بر این تراکم جمعیت در این مناطق بالاست و همین باعث شده است ماشینهای آتشنشانی برای ورود به این معابر با مشکل مواجه شوند. خودروها جلو در منازل پارک میشوند و معمولا تنها یک سواری از این معابر امکان عبور و مرور دارد و یک کامیونت یا کامیون آتشنشانی امکان استفاده از این معابر را ندارد. این یک معضل بسیار بسیار بزرگ ماست. محدوده اطراف حرم نیز که ساختمانسازی و برجسازی زیاد است؛ اما هنوز استانداردها و ضوابط لازم برای زمان حوادث در نظر گرفته نمیشود. پلتفرمها و نردبانهای آتشنشانی فضای لازم برای جک کردن ندارند و مباحثی همچون امدادرسانی و اطفای حریق به تعویق میافتد. نیوجرسیهایی که برای بستن خیابانها گذاشته میشود یا کندهکاریها مشکلات زیادی برای ما ایجاد میکند این امر باعث شده تا سازمان به سمت خودروهای کوچکتر و بنزین سوز همچون هیوندا، هایلوکس، پیکاب و ... حرکت کند.
با این همه متأسفانه این مشکلات دامنه همه فضاهای شهر ما را گرفته است حتی در قاسمآبادی که بافت گستردهتری نسبت به دیگر فضاهای شهری شهر را دارد، بازهم این مشکلات دیده میشود و باید به سراغ موتور آتشنشانی برویم. اکنون از آنها استفاده میکنیم؛ ولی موتور به هیچ عنوان ایمن نیست. اول اینکه تمام مواد اطفای حریق را نمیتوانیم روی آن قرار دهیم، دوم اینکه نمیتوانیم فضای مناسبی برای لباس و تجهیزات مورد نیاز همکاران آنطور که شایسته آنهاست تعبیه کنیم. به همین دلیل از موتورها فقط و فقط برای نجاتهای سبک و اطفای حریقهای اولیه استفاده میکنیم.»
هنوز از استانداردهای جهانی عقب هستیم
آقای باقری ادامه میدهد: «اگر نگاهی گذرا به گذشته داشته باشیم، آینده را شفاف میبینیم. خوشبختانه در سالهای اخیر اقدامات خوبی در این حوزه انجام شده است. امروز دیگر سازمان ما ضابط قضایی دارد. اداره پیشگیری و نظارتمان در ساختمانهای بلند حضور دارند. اکنون با همکاری مراجع قضایی و بازدید کارشناسان سازمان اگر قوانین ایمنی در ساختمانها رعایت نشود، به آنها اخطار میدهیم و آنها را پلمب میکنیم. خوشبختانه چشمانداز روشنی در اینباره پیشرو داریم و هرچند هنوز از استانداردهای جهانی عقب هستیم؛ ولی نسبت به گذشته وضعیت بهتری داریم و میتوانیم شرایط ایمنی را در شهر و کشور ارتقا دهیم. برای ساماندهی ایمنی باید همه دست به دست هم دهیم. چقدر مسئله ایمنی برای هر کدام از ما اهمیت دارد و حاضریم استانداردهای مشخص شده را رعایت کنیم و هزینههای آن را قبل از وقوع حادثه بپردازیم. هر کدام از شهروندان نسبت به این قضیه مسئول هستند. اگر به صورت آزمایشی از ۱۰ شهروندی که خودرو دارند سؤال کنید که آیا کپسولی برای اطفای حریق در خودرو خود دارند فکر میکنید جواب چه تعدادی از آنها مثبت است؟ این مسائل ربطی به مسئولان ندارد و به فرهنگ شهروندی باز میگردد. چند نفر ساختمان یا خودش را بیمه میکند. خیلی از بیمارستانها و برجها با اینکه پلههای اضطراری دارند در آنها قفل است و نمیتوان در شرایط بحرانی از آنها استفاده کرد. این مسائل ریشه در فرهنگ ما دارد. زمانی که ما کمربند ایمنی را برای ترس از جریمه و پلیس میبندیم نه برای سلامتی خود نشان از آن دارد که ایمنی برای ما دارای اهمیت نیست. باید از خودمان شروع کنیم و همه چیز درست میشود. باید فرهنگسازی و آموزش را نسبت به این مسائل جدیتر دنبال کنیم و باید برای ایجاد ایمنی در شهر بجنگیم.»
باقری درباره ضرورت تعامل سازمانها با آتشنشانی هم میگوید: «شهرداری باید به جد وارد عمل شود یعنی باید تمامی معابر موجود را کاملاً کارشناسی شده بررسی کند و در اختیار آتشنشانان هم قرار دهد. اگر جایی امکان تعریض دارد، این کار را انجام دهد. اگر لازم بود خیابانی را یکطرفه کند یا قسمتی را پارک ممنوع کند که مردم حداقل محل پارک خودروها را بدانند و در یک طرف بگذارند. در قسمتهایی که امکان احداث پارکینگهای عمومی وجود دارد این کار را انجام دهد. ضوابطی وجود دارد که خود عزیزان شهرداری و سازمان ترافیک و راهنمایی و رانندگی باید رعایت و امکان دسترسی ما را فراهم کنند. اگر قرار است ساختوسازی انجام شود یا اگر قرار است به هر دلیلی کندهکاری داشته باشند این را به سازمانهای امدادی مثل شرکت آب، برق، گاز، پلیس، اورژانس و آتشنشانی حتماً اطلاعرسانی کنند، تمام اینها تعامل است.»
باید با مردم تعامل داشته باشیم
باقری ادامه میدهد: «به اندازه موهای سرم حریق و آتشسوزی دیدم. آتشسوزیهای سنگین مالی و جانهایی که تباه شده را به چشم دیدم. زندگیهای زیادی متلاشی شده است. شهروندان عزیز نمیدانند حریق با چه سرعتی گسترش پیدا میکند. بارها پیش آمده ما در عرض ۵ دقیقه خود را به محل حادثه رساندیم؛ ولی چیزی جز خاکستر ندیدیم. من همیشه میگویم ما برای اینکه بتوانیم یک ایمنی و یک رفاه خوب برای مردم فراهم کنیم باید بسترش فراهم باشد. زمانی که فردی یک سیستم ایمنی طراحی میکند هزینه برایش ۵۰ میلیون تومان برآورد میشود طبیعتا فرار و از بار مسئولیت شانه خالی میکند. پس باید یک مقدار شرایط و ضوابط را برایشان مشخص کنیم. با توجه به مشکلات، برنامهها و کاربری که دارند برایشان ملاک قرار بدهیم. یک خط نکشیم و بگوییم فقط و فقط باید این باشد. انعطاف داشته باشیم. باتوجه به مشکلاتی که مردم دارند باید با آنها راه بیاییم. وقتی این کار را انجام دهیم به شما قول میدهم که مردم بهتر میتوانند کار کنند. یک مقدار در این قضیه کمک کنیم. مردم ما مردم خوبی هستند آنها هم نمیخواهند به کسی صدمه بزنند. به آنها بگویید که اگر آتشسوزی شود علاوه بر اینکه جان و مال خود شما در خطر است، همسایه شما هم در خطر خواهد بود. در چنین شرایطی شما باید خسارت همسایه خود را هم بپردازید. اگر خانه شما دچار حریق شود و انفجاری رخ دهد و هیچ اتفاقی هم که نیفتد ماشینی در خیابان بترسد و تصادف کند شما مسئول خواهید بود. اگر خانم بارداری بچهاش سقط شود شما باید جوابگو باشید. مردم خیلی از این مسائل را نمیدانند. اینها را بگویید و بعد از شرایط و ضوابط آگاهشان کنید مطمئناً این کار را انجام میدهند؛ ولی متأسفانه این آگاهیبخشی را یا نکردیم یا کمتر کردیم.»
مشکلاتی ویژه منطقه ۵
درباره معضلات منطقه ۵ یعنی کارتنخوابها بهویژه مدل وسط بزرگراهیشان، علفهای هرز و انبارهای ضایعات میپرسم که میگوید: «به دلیل بارندگی در سالهای اخیر رویش گیاهان هرز زیاد شده است. این گیاهان در فصل گرم خشک میشوند و مستعد آتشسوزی. این آتشسوزی ممکن است به وسیله یک شیشه شکسته در معرض آفتاب اتفاق بیفتد. راهحلی که ما پیشنهاد میکنیم این است که به وسیله گریدر یک بیل روی این گیاهان انداخته شود تا این گیاهان از بین برود. در بحث انبارها که در این منطقه زیاد هستند نیز باید دارای شناسنامه ایمنی باشند و ملزم باشند که براساس ضوابط ایمنی آتشنشانی فعالیت کنند. باید دیگر سازمانها به ما کمک کنند تا بتوانیم برای اینها شناسنامه درست کنیم. زمانی که فهمیدیم اینها در کجا و با چه شرایطی کار میکنند میتوانیم ضوابط لازم را هم به آنها بدهیم.
درباره تجمع کارتنخوابها در فصل سرد هم باید بگوییم که بهزیستی مسئول است. تجمع این افراد بسیار خطرناک است و این مسئله جایگاه و مشکلات خود را دارد. حتماً نیروهای قضایی، بهزیستی و دیگر سازمانها باید ورود پیدا کنند و اینها را ساماندهی کنند، اما مسئلهای که به ما مرتبط میشود این است که فرض کنید که فردی در بزرگراه برای اهداف شخصی خودش آتش روشن کند و بعد از آن هم الزامی برای خاموش کردنش ندارد و بعد از ترک آن محل درختان کاج نزدیک دچار آتشسوزی میشوند و وسط بولوار به آتش کشیده میشود. سؤال اصلی این است که ماشین آتشنشانی در لاین سوم با آن سرعت چگونه میتواند توقف کند و اطفای حریق را انجام دهد؟ این مسائل باعث شده که جان همکاران من هم در معرض خطر قرار بگیرد و به شدت با این مسئله مشکل داریم. ما در این موردها مجبوریم دو خودرو بفرستیم که یک خودرو اطفا میکند و یک خودرو هم فقط ایمنسازی انجام دهد.»
آتشنشانی دریایی است به عمق یک سانت
رضا صداقت، مسئول یکی از شیفتهای ایستگاه ۶ آتشنشانی متولد ۱۳۶۸ است. او ۱۰ سال سابقه کار دارد و سربازی خود را در سازمان گذرانده است. درباره شرح وظایف آتشنشانی که از او میپرسم، میگوید: «کلمه آتشنشان بار مسئولیت بزرگی را با خود همراه دارد. تعدادی از شهروندان آتشنشانان را فرشته نجات میبینند و تعدادی نیز به چشم یک خدمتکار به ما نگاه میکنند. دوستانی که این شغل را میپذیرند با قلب و تمام وجودشان هر روز سرکار حاضر میشوند و تمام ذهن، جسمشان درگیر این کار است. فرقی هم نمیکند در خانه باشند یا در محل کار. درباره شرح کار عملیاتی باید بگویم هر کاری در حوزه نجات از دست شهروندان برنیاید و نیاز به تخصص خاص داشته باشد، ما انجام میدهیم. ورود در چاه، آوار برداری، بازدیدهای حرفهای و هر کاری که به ابزار آلات خاص نیاز داشته باشد. مثلا اگر کسی تصادف کند و مصدوم به راحتی نتواند از ماشین خارج شود و نیاز به ابزارآلات خاص داشته باشد حتما ما به عنوان متخصص در صحنه حادثه حضور خواهیم داشت. به طور خلاصه همه کارهایی که عموم افراد از پس انجام آن بر نمیآیند و به تخصص خاص نیاز دارد بر عهده ماست. وقتی شهروندان به مشکل برمیخورند با سازمان تماس میگیرند و همکاران در صحنه حاضر میشوند با خلوص نیت و بدون هیچ توقعی کارشان را به نحو احسنت به انجام میرسانند.» او درباره دوره آموزشی این حرفه میگوید: «دوره آموزشی آتشنشان از بدو ورود آغاز میشود تا روز آخر پایان خدمت ادامه دارد. هر شیفت عملیاتی که در آن حضور داریم ساعتی از آن را آموزش ضمن خدمت تشکیل میدهد. در این دوره آموزشی مانورهای مختلف درون ایستگاهی را مرور میکنیم و شرایط عملیاتی فرضی را برای خود تداعی میکنیم و به دنبال راهحل مناسب میگردیم. جناب نجمی از استادان ما در سازمان مثال بسیار ارزشمندی دارند.
اینکه آتشنشانی دریایی است به عمق یک سانت و ما باید از همه چیز سررشته داشته باشیم. برق، گاز، مواد شیمیایی، ساختمانسازی و خطرات محیطی. این حرفه فضای گستردهای دارد و باید از همه شغلها سررشته داشته باشیم. در کشور ما بهویژه کلانشهرها شهروندان برای هر موردی که بتوانید تصور کنید با سازمان آتشنشانی تماس میگیرند. از گرفتن گربه تا مزاحمت سگ یا دیدن مار با سازمان تماس میگیرند. هرکدام از ما نیز در صورت صلاحدید مسئولان بالادستی و فرماندهان برای اجرای عملیات میرویم. همکاران ما میدانند هر روزی که از منزل خارج میشوند و برای شیفت در محل کار حاضر میشوند ممکن است دیگر به منزل برنگردند. امید به زندگی در این شغل کم است.»
از صداقت که هنوز ازدواج نکرده است درباره شرایط ازدواج آتشنشان میپرسم و او میگوید: «این شغل ایجاب میکند که همکاران ما از لحاظ بدنی شرایط مناسبی داشته باشند. شغلشان اداری است و حقوق ثابت و بیمه دارند. آتشنشانها بسیاری از معیارهای خانوادهها را برای یک ازدواج موفق دارند، ولی بارها پیش آمده همکاران من به دلیل همین شغل و پر خطر بودن آن پاسخ منفی دریافت کردند.»
ما محرم اسرار مردم هستیم
بعد از صحبت آقای صداقت سراغ آقای یزدانی میرویم. او از مسئولان شیفت B و مسئول گروه ویژه نجات است. عبدا... یزدانی متولد ۱۳۶۴ است و ده سالی میشود در خدمت آتشنشانی است. ازدواج کرده و ۲ دختر هفت ساله و یک ساله دارد. بدن آماده و عضلانی او ناخودآگاه بیننده را به یاد تکاوران ارتش میاندازد. از او میخواهم گروه ویژه را معرفی کند و او پاسخ میدهد: «گروه ویژه گروهی است که در غواصی، نجات در ارتفاع، نجات در چاه، حریقهای بزرگ و ... از این گروه استفاده میشود.»
از او درباره خاطراتش که میپرسم، میگوید: «بیشتر خاطرات ما غمانگیز است؛ اما بهترین خاطره من یک نجات در آپارتمان بود. یک مادر و دختر را گاز گرفته بود و از زمان گاز گرفتگی ۲۵ دقیقه گذشته بود که خوشبختانه با امداد، هم مادر و هم دختر برگشتند و بسیار خاطره شیرینی برایم بود. خاطرات دورهای که در ایستگاه در جاده فریمان و جاده نیشابور کار میکردم بسیار تلخ است. هر روز تصادف داشتیم و خیلی از تصادفها فوتی داشت. در یک تصادف ۸ نفر در جا فوت کرده بودند که این هر روز در ذهن من هست. ۲، ۳ سال اول تا یک هفته یا ۱۰ روز بعد حادثه حالم بد بود و ذهنم درگیر بود؛ اما به مرور زمان با کلاسهای روانشناسی و روانپزشکی که میرویم در خودمان هضم میکنیم؛ ولی تبعات آن بر بدن ما هم چنان وجود دارد.»
یزدانی میگوید: «آتشنشان باید زندگی خود را وقف مردم کند و همکاران ما به دین و سیاست آدمها کاری ندارند و موظف هستند کار خود را به بهترین شکل ممکن به پایان برسانند. هر صبح که از خانه بیرون میآییم باید از خانواده خداحافظی کنیم. ممکن است هیچگاه برنگردیم؛ ولی حقیقتا این شغل را دوست دارم. آتشنشانی به ما درس زندگی میدهد ما حوادث و اتفاقاتی در زندگی دیدیم و تجربه کردیم که ما را بزرگ میکند. انواع خودکشی، جروبحثهای خانوادگی، نجات معتادان همه این اتفاقات را تجربه میکنیم. ما محرم اسرار مردم هستیم و پیش آمده کسی از ما کمک خواسته و خواهش کرده است که خانوادهاش متوجه اتفاقی که برای او افتاده نشوند و ما اسرار او را نگه داشتیم. آبروی مردم چیزی نیست که ما آن را فدا کنیم.»