به گزارش شهرآرانیوز، برای خیلیها این سوال پیش میآید که کشور ژاپن از چه زمانی مدرن و پیشرفته شد. دوره مدرنگرایی در این کشور با دوره «میجی» آغاز شد؛ دورهای ۴۵ ساله که گرچه ژاپن را در مسیر پیشرفت قرار داد اما چهره فرهنگی این کشور را دگرگون کرد. دوره مِیجی دورانی چهل وپنج ساله را از تاریخ ژاپن در بر میگیرد که در آن امپراتور میجی از ۲۳ اکتبر ۱۹۶۸ تا سیام ژوئیه ۱۹۱۲ قدرت را در دست داشت.
در سوم فوریه ۱۸۶۷موتسوهیتو در سن چهارده سالگی جانشین پدر و دوران مِیجی آغاز شد. در طول این دوره ژاپن مدرنگرایی خود را آغاز کرد. سرآغاز این اصلاحات سوگندنامهای ۵ مادهای بود که در هفتن آوریل ۱۸۶۸ و در هنگام تاجگذاری امپراتور مِیجی اعلام شد. این سوگندنامه هدف از دگرگونیهای دوران امپراتور میجی را روشن کرد و بنیانی قانونی برای مدرنگرایی ژاپن بنا نهاد.
پنج ماده این سوگندنامه به شرح زیر بود:
اول، برپایی شورای مشورتی.
دوم، دخالت همه طبقات در اداره امور مملکتی.
سوم، القای قانونهای تجملستیز و حذف محدودیتهای طبقاتی در استخدام.
چهارم، جایگزین کردن قانونهای منصفانه طبیعی به جای سنتهای نادرست.
پنجم، جستجوی جهانی دانش به منظور تقویت بنیاد حکومت امپراتوری.
گامهایی که« میجی » برای دگرگونی برداشت
گام نخست میجی این بود که سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۸۶۹ در سیاست داخلی ژاپن با سرکوب خانهای فئودال قدرت را به «تِنو» بازگرداند؛ «تِنو» یا «میکادو» هر دو لقب امپراتور ژاپن است. مِیجی دوباره قدرت را تمرکز بخشید و از کیوتو به توکیو (که آن زمان اِدو نامیده میشد) رفت.
او تردید نداشت که باید روابط با اروپا را گسترش دهد؛ بنابراین در گام بعد، هیئتی ژاپنی از ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۳ به اروپا اعزام شد تا پیوندها را با کشورهای پیشرفته عمق بخشند. ژاپن در همان سال ۱۸۷۳ در نمایشگاه جهانیِ وین شرکت کرد. نخستین اسکناسهای یِن که تازه پول ملی شده بود در فرانکفورت چاپ شد.
اقدام مهم دیگر مِیجی این بود که دانشجویان بسیاری را برای تحصیل روانۀ اروپا کرد و از آن مهمتر هزاران مستشار از اروپا و آمریکا به ژاپن دعوت کرد. آمار این مستشاران حیرتانگیز است: تا سال ۱۸۹۹ حدود ۳.۰۰۰ مستشار، در همۀ زمینهها از هنر و موسیقی گرفته تا امور نظامی و اقتصادی و پزشکی. این مستشاران (یا به قول ژاپنیها «اویاتوئی گائیکوکوجین») وظیفه داشتند روند مدرنسازی ژاپن را تسریع کنند. بین ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ نام ۲.۶۹۰ مستشار خارجی دیده میشود: ۱.۱۲۷ بریتانیایی، ۴۱۴ آمریکایی، ۳۳۳ فرانسوی، ۲۵۰ چینی، ۲۱۵ آلمانی و ۹۹ هلندی. بخش بزرگی از بودجۀ سالانۀ ژاپن صرف حقوق این مستشاران میشد. آنها باید هم انتقال فناوری میدادند و هم ژاپنیها را تعلیم میدادند تا جایگزینشان شوند.
اقدام بعدی این بود که مدرسه رفتن اجباری شد، هدفی که تا سال ۱۹۱۰ محقق شد. اما از آن پرچالشتر مدرنسازی سازمان نظامی کشور بود. یاماگاتا آریتومو، سامورایی سابق و فرمانده ارتش جدید ژاپن، در سال ۱۸۶۹ به اروپا رفت و فروتنانه در آنجا آموزش نظامی دید و دستاوردهای غرب را در ژاپن پیاده کرد. نظام وظیفۀ عمومی در سال ۱۸۷۳ (۵۰ سال پیش از ایران) برقرار شد. با وجود خدمت سربازی عمومی طبقۀ ساموراییها کارکردشان را از دست میدادند، ضمن اینکه دهقانان نیز از سربازی رفتن ناراضی بودند. این دو گروه در سال ۱۸۷۷ شورش کردند (شورش ساتسوما) که با سرکوب آن، طبقۀ سامورایی برای همیشه اهمیت خود را از دست داد. اما نتیجۀ این نوسازی نظامی خیرهکننده بود: شکست چین (۱۸۹۵)، شکست روسیه (۱۹۰۵) و اشغال مناطق گسترده در آسیای شرقی و اقیانوس آرام.
نوعی انقلاب صنعتی بر اساس الگوی اروپا رخ داد، برای مثال ۱۸۷۲ (برابر ۱۲۵۱ شمسی، یعنی در بیستوچهارمین سال سلطنت ناصرالدین شاه) نخستین خط آهن بین توکیو و یوکوهاما کشیده شد. در سال ۱۸۸۰ «نمایشگاه صنایع ملی» برگزار شد و در سال ۱۹۰۱ کارخانۀ فولادسازی یاواتا راهاندازی شد.
اما در این سالها ژاپن از توسعۀ سیاسی هم بیبهره نبود و جنبشی دموکراسیخواه با احزابی متنوع پدید آمد که در نتیجۀ آن در سال ۱۸۸۹ نوعی نظام مشروطه در ژاپن شکل گرفت که بیشتر شبیه مشروطۀ اقتدارگرایانۀ پروسی بود. (در نوشتاری دیگر باید به این موضوع بپردازم).
وقتی مِیجی در سال ۱۹۱۲ درگذشت مبانی توسعۀ صنعتی و شتابان ژاپن محقق شده بود.