یک) طالبان در حال نزدیک شدن به شهرهای بزرگ است. الان که این سطور را برایتان مینویسم خبر رسیده نیروگاههای اصلی تامین برق شهرهای قندهار و لشکرگاه [مرکز استان هلمند] به دست آنها افتاده و دو سه روزی است سومین شهر بزرگ افغانستان برق ندارد. با گذشت چند هفته از مذاکرات صلح دوحه، حالا میتوان فهمید که با شروع مذاکرات، طالبان عملا جنگ را شدت بخشید و در بسیاری مناطق دست بالا را یافت. نمیخواهم بدبین باشم اما حس میکنم مذاکرات صلح، تلهای بود تا دولت کابل در آن گرفتار و ارتش افغانستان به آن امیدوار شود و شعله مقاومت آنها فروکش کند که طالبان بتواند برقآسا مناطق جدیدی را تصرف کند.
در همین روزها از کلانشهر کابل خبر میرسد دزدی، ترور و گروگانگیری شدت یافته و مردم از نبود امنیت به تنگ آمدهاند. هماکنون که این سطور را مینویسم، خبرگزاریهای افغانستان از ترور دو پزشک در محلات غرب کابل خبر دادهاند. این کشتارها گاه هدفمند و اما اغلب بیهدف و به قصد دزدی انجام میشود. گاهی برای سرقت یک گوشی تلفن یا یک دوچرخه و... کمتر از آن افراد کشته میشوند.
طالبان پیامد این اتفاقات اعلام کرده است برای کاهش دزدیها، گروههای گزمه خود را فعال خواهد کرد. آنها قرار است بهویژه امنیت محلات کابل را در شبهای ناامن فعلی تامین کنند! همزمان از شهر مهم جلالآباد در جنوب کابل - که تنها ۱۰۰ کیلومتر با پایتخت فاصله دارد، خبر میرسد استاندار منطقه مذکور گشتهای «امر به معروف و نهی از منکر» یادگار طالبان را در این شهر راهاندازی کرده و از بامیان هم خبررسیده نماینده پیشین مردم در مجلس به قطر رفته و رسما به طالبان پیوسته است.
البته اخبار تایید نشده از پیوستن چهرههای بسیار مهمتر و موثرتر از این نماینده به گروه طالبان حکایت دارد. حالا میتوان دریافت اصلیترین مانع صلح به معنای واقعی آن در افغانستان، آمریکا و طالبان هستند. آنها قبل از مذاکرات دوحه توافقاتی با هم داشتهاند. توافقاتی که هیچکس(جزمقامات ارشدآمریکاوطالبان)از مفاد نهایی آن آگاه نیست، اما میتوان آنها را حدس زد. آنها اکنون در حال انجام آن توافقاتاند. در این بین دولت کابل و اپوزیسیون آن را هم با مذاکرات دوحه بازی داده و دلخوش کردهاند. آمریکا در حال تحمیل طالبان و امارت آنها به مردم افغانستان است و فاصله چندانی با این هدف ندارد.
دو) درگذشت استاد شجریان موجی از واکنشها را در میان مردم و مقامات افغانستان و تاجیکستان به دنبال داشت. قبل از همه دکترعبدا... پیام داد. او شجریان را «میراث مشترک فرهنگی کشورهای منطقه» خواند و فقدانش را غیرقابل جبران دانست. دکتر عبدا... درگذشت استاد را به تمام فارسیزبانان تسلیت گفت. بهجز ایشان «احمدضیا مسعود» برادر و «احمد مسعود» فرزند احمدشاه مسعود نیز درگذشت استاد شجریان را طی پیامهایی جداگانه تسلیت گفتند. همچنین بسیاری از نخبگان ، نهادهای فرهنگی، سمنها و مجموعههای مردمی افغانستان وتاجیکستان پیامهایی دادند. باری ناگفته نگذارم که در میان این همه پیام، دریغ از یک خط پیام دولتمردان ارگنشین؛ جناب اشرف غنی در این باره!
سه) پیامد مطالب پیشین این ستون جناب جابر انصاری، سرکنسول جوان و اما فرهیخته افغانستان در مشهد مرا به محفلی دعوت کرد. در آنجا گفتند بخشی از آن مطالب آنها را خشنود و بخشی ناخشنود ساخته و افزودند از کابل هم فرمانی در این باره آمده که ملاقاتی با هم داشته باشیم. ایشان از پیچیدگی و سختی غیرقابل تصور کار ریاست جمهوری طی این ایام در افغانستان گفتند و در پایان پیشنهاد کردند بروم کابل و مستندی در این باره بسازم. در اینجا قصد نقد آنچه ایشان گفت را ندارم. مکالمات دیپلماتیک هم محل جدل نیست. اما از یک چیز کیف کردم؛ اینکه کابل با تمام اوضاع آشفته این روزهایش، حواسش به مطالب روزنامههای کشور همسایه درخصوص خودش نیز هست و نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. این حکایت از یک نظم حسرتبرانگیز خبر داشت. راستش را بخواهید غبطه خوردم!
منبع: روزنامه جام جم