به گزارش شهرآرانیوز؛ عبدا... عبدا...، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان، روز یکشنبه ۲۷ مهر برای یک سفر سهروزه و دیدار و گفتگو با مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی ایران درباره راههای گسترش روابط دوجانبه و صلح و ثبات افغانستان وارد تهران شد. گمانهزنیها این است که سفر عبدا... به ایران باهدف طلب کمک برای پیشبرد مذاکرات صلح بینالافغانی صورت گرفته که بیش از یک ماه است در دوحه قطر آغاز شده است.
دراینباره عبدا... یکشنبهشب در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما بیان کرد: مردم افغانستان پس از چهار دهه جنگ داخلی و فرسایشی دیگر خسته شدهند. اگر گفتگوها به نتیجه نرسد به این معناست که جنگ ادامه پیدا میکند و ادامه جنگ نیز بهمعنای درد و رنج برای مردم افغانستان است. برای بررسی بیشتر اهداف سفر عبدا... به ایران، سراغ پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل آسیا و شبهقاره هند، رفتهایم که این گفتگو، هماینک پیشروی شماست.
سفر عبدا... عبدا... به ایران را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ ایشان روز گذشته اعلام کردند که مردم افغانستان از جنگ خسته شدهاند و بهدنبال آرامش و صلحاند و یک ماه است که مذاکرات بینالافغانی در دوحه درجریان است.
مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان پس از یک ماه هنوز به نتیجهای نرسیده است و حتی بر سر مقدماتی نیز که باید به میز مذاکره برده شود، به نتیجهای مشترک نرسیده اند. مشکلاتی در این روند وجود دارد که حتی برخی گمانهزنی میکنند که مذاکرات با شکست مواجه و بنبستی طولانی ایجاد شود. در چنین فضایی، آقای عبدا...، رئیس شورای صلح، درتلاش است تا با کشورهای منطقه بهویژه ایران، پاکستان و هند که یا مرز مشترک با افغانستان دارند یا مانند هند، روابط ویژهای با افغانستان دارند، وارد گفتگو شود تا نظر این کشورها را به مسئله صلح، جلب و دراینمیان موضع دولت افغانستان را دربرابر زیادهطلبیهای طالبان تقویت کند.
در شرایط موجود، طالبان بهسبب توافق با آمریکا، از نظر سیاسی، تصورش این است که موقعیتی برتر دارد و باتوجهبه اینکه بر بیشاز ۵۰درصد از خاک افغانستان مسلط است، از نظر نظامی در موقعیتی فرادست دولت افغانستان قرار دارد؛ بنابراین در چنین فضایی، طالبان انگیزه چندانی برای تعدیل مواضع و کوتاهآمدن ندارد. به نظر من، آقای عبدا... به این دلیل به ایران آمده است که در گفتگو با مقامات ایرانی، به این جمعبندی برسد که ایران چه کمکی میتواند به روند صلح و تقویت دولت مرکزی افغانستان کند، باتوجهبه نفوذی که بر طالبان دارد. به نظر من، هدف اصلی عبدا... از سفر به ایران، تقویت دولت افغانستان است. اینکه عبدا... میگوید مردم افغانستان از جنگ خسته شدهاند درست است، اما طالبان از جنگ خسته نشده است و انگیزه جهادیاش برای احیای امارت اسلامی همچنان به قوت ادامه دارد.
چندی پیش آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، تأیید کرد که میان ایران و نمایندگان طالبان مذاکراتی برای کمک به پیشبرد فرایند صلح درجریان است؛ از سوی دیگر، داغ شهدای سفارت ایران در مزار شریف بهواسطه حمله ناجوانمردانه طالبان، هنوز بر دل مردم ایران است.
باید یک واقعیت را درنظر گرفت و آن این است که اگر افغانستان به صلح و ثبات برسد، به نفع ایران است. همین حالا که جنگ در افغانستان درجریان است، سرریز مشکلات امنیتی ناشی از آن حداقل در سه محور به ایران میرسد؛ اول مهاجرتهای غیرقانونی، دوم قاچاق مواد مخدر از افغانستان از ترانزیت ایران به کشورهای اروپایی و سوم نیروهای ضدسیستم و مخالف دولت ایران که اگر دولت افغانستان بیثبات و ناامن باشد و نتواند آنها را در مرز کنترل کند، آنها پا خواهند گرفت و علیه ایران فعالیت خواهند کرد. مجموع این شرایط راهی برای دولت ایران باقی نگذاشته بود که بهرغم سابقه تلخ مزارشریف، بهنوعی با طالبان کنار بیایند تا خطر امنیتی برای ایران را از بین ببرند و این قابل فهم است.
اما ادعایی که ناتو و برخی افغانان مطرح میکنند مبنیبر حمایت ایران از طالبان و حتی تجهیز نظامی آنان، بحث دیگری است و حتی اگر چنین باشد، باید گفت که ایران تنها نیست و روسیه و چین نیز همین سیاست را در پیش گرفتهاند تا به منافع آمریکا در منطقه ضربه بزنند و آنها را از افغانستان خارج کنند. من، اما فکر میکنم این ادعاها درست نیست و ایران نفوذی بر طالبان ندارد؛ زیرا آنها از نظر ایدئولوژی به عربستان نزدیکاند و از نظر سیاسی و تدارکاتی نیز به پاکستان تکیه دارند و از کمکهای آنها برخوردارند. اگر رقابت ایدئولوژیک ایران و عربستان را پیش چشم آوریم، متوجه میشویم که باتوجهبه نزدیکی طالبان به عربستان، هر نوع نزدیکی آنها به ایران حتی اگر صحت داشته باشد، تاکتیکی است و نه ایدئولوژیک.
باتوجهبه پیچیدگیهایی که شرح آن رفت، آیا سفرهای عبدا... به ایران و دیگر کشورها در روند صلح، نتیجهبخش خواهد بود؟ چشمانداز آتی مذاکرات صلح بینالافغانی چیست؟
چشمانداز صلح باوجود این سفرها یا بدون این سفرها چندان روشن نیست. طالبان حداکثر قدرت را در افغانستان میخواهد و پاکستان نیز در این مسیر به آنها کمک میکند، چون فکر میکند اگر طالبان در افغانستان به قدرت برسد، به اهداف استراتژیکی که در این منطقه دنبال میکند، دست خواهد یافت، نظیر کاهش نفوذ هند و گشودن راهی برای پیشبرد منافع خود در آسیای مرکزی. درنتیجه میان بازیگران محلی، منطقهای و جهانیِ درگیر در افغانستان، منافع بهشدت متضادی وجود دارد. برای صلح باید این تضاد منافع را برطرف کرد. اگر این سه نیرو اجازه دهند که سازمانهای بینالمللی، نقش محوری ایجاد کنند، نظیر تجربه۲۰۰۱ که همه نیروهای متضاد حضور داشتند، شاید بتوان صلح را دردسترس دید، درغیراینصورت فکر نمیکنم که مذاکرات دوحه نتیجهای بهدنبال داشته باشد.
همانطورکه پیشتر گفتم، طالبان از نظر سیاسی و نظامی، دست بالا را در افغانستان دارد. فعلا دلیلی برای کوتاهآمدن از مواضعش ندارد و میخواهد امارت اسلامی ایجاد کند؛ در شرایطی که هدف دولت افغانستان، حفظ قانون اساسی کنونی و جایگاه خود است. طالبان میخواهد تنها مذهب حنفی اهل سنت در قانون اساسی به رسمیت شناخته شود و نه مذهب تشیع، در حالیکه برخی نظر دیگری دارند. اختلافات میان طرفین در شرایط کنونی بسیار جدی است.