کاظم کلانتری - شهرآرانیوز - متیو آرنولد، شاعر بریتانیایی، در سال ۱۸۸۰ مقالهاش درباره «کمدی انگلیسی» را با این جمله تمام کرد: «تئاتر مقاومتناپذیر است؛ تئاتر را سروسامان بدهید.» و همین جمله شد یک شعار مهم برای مبارزات هنرمندان شهرهای بزرگ دنیا، بهخصوص شهرهای مهم اروپا، در راه داشتن ساختمانی چندمنظوره برای اجرای تئاتر و سایر هنرهای نمایشی.
آیا میتوان مشهد را در ساخت «پردیس تئاتر» که از آن به عنوان پروژهای ملی یاد میشود، کنار شهرهای مهم دنیا گذاشت؟ آیا فردوسی و اثر سترگ او، شاهنامه، با تمام ویژگیهای نمایشیاش، نمیتواند به اندازه شکسپیر دغدغه و نیاز وجود «یک خانه نمایش» را به ما یادآوری کند تا مبادا فراموش کنیم آثار کلاسیکمان چهقدر میتوانستند و میتوانند با صحنه و نمایش شناسانده شوند؟ آیا تاریخ درخشان تئاتر مشهد را که هم پیشکسوتانی گران دارد و هم استعدادهایی جوان نباید یک «جنبش تئاتری» بدانیم که حالا خواست چندینسالهشان با «پردیس تئاتر» قرار است به ثمر بنشیند؟
ویژگی بارز مجموعههای اینچنینی که بیشتر به نام «تئاتر ملی» یا «سالن اپرای» شهر میشناسیمشان، معماری آنهاست که معمولا قدمتی تاریخی دارند و به خودی خود جاذبهای گردشگری محسوب میشوند. تقریبا تجربه تمام شهرهای مهم دنیا در ساخت «سالن تئاتر مرکزی» نشان داده است که نادیدهگرفتن دغدغه هنرمندان آن شهر و بیتوجهی به نیاز آنها خیلی سریع به فراموشی هنرهای نمایشی کلاسیک و غروب استعدادهای جوان منجر میشود. نمونهاش انگلیس که زادگاه یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان دنیاست و تا همین چنددهه پیش ساختمان تئاتر ملی یکی از دغدغههای اساسی هنرمندانش بود. اگر مجاهدت و تلاش و اصرار چندینساله بزرگان تئاتر انگلیس نمیبود شاید تئاتر ملی لندن تا به امروز هم تأسیس نمیشد.
«پردیس تئاتر مشهد» هفتم آذرماه سال گذشته با حضور سیدعباس صالحی وزیر فرهنگوارشاد اسلامی، محمدرضا کلائی، شهردار مشهد، و علیرضا رزمحسینی، استاندار وقت خراسانرضوی، افتتاح شد؛ پروژهای که از سال ۹۷ تا همین چندماه پیش درگیر اختلافاتی بر سر کاربری زمینش بود و چندبار تأخیر خورد؛ البته نگاهی به تجربه لندن در ساخت ساختمان تئاتر ملی در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی نشان میدهد چنین پروژههایی همیشه با مشکلات و تأخیرها دستبهگریبان بودهاند و اگر مساعدت و همکاری ارگانها و سازمانها نباشد ممکن است بهرهبرداری آنها حتی تا دهها سال طول بکشد.
آنچه از اختلاف آستان قدسرضوی و شهرداری مشهد بر سر زمین «پردیس تئاتر» میدانیم این است که آستان قدس تأکید داشته کاربری این مکان باید آموزشی باشد و شهرداری بر فرهنگیبودن آن پافشاری داشته است. البته این اختلافها اکنون برطرف شده، ولی بد نیست بدانیم مساعدت کالج ارتباطات لندن در ساخت تئانر ملی این شهر و صرفنظر کردن از دریافت اجارهزمین باعث شده است مجموعه تئاتر سلطنتی لندن در کنار تولیدات فرهنگی درخشانش، در سالهای اخیر با چندین سرویس و خدمت رایگان برای مدارس، یکی از اصلیترین کانونهای آموزش و یادگیری کشور انگلیس باشد. از طرف دیگر کمکهای بلاعوض شورای هنر انگلیس به تئاتر ملی لندن، این شرکت فرهنگیهنریآموزشی را به صنعتی خلاق با سریعترین رشد اقتصادی در انگلیس تبدیل کرده است.
بیایید کمی دقیقتر به مکانهای هنرهای نمایشی دو شهر لندن و مشهد نگاه کنیم. پایتخت انگلستان با حدود ۸ میلیون نفر جمعیت حدود ۶۵ سالن تئاتر دارد، و مشهد با ۴ میلیون نفر جمعیت ۶ سالن تئاتر. حالا اگر تماشاخانههای خصوصی مشهد را از آمار کنار بگذاریم این شهر با داشتن نیمی از جمعیت لندن فقط دو سالن تئاتر دارد. پس شاید نتوانیم آنچنان این دو شهر را در ساخت ساختمان اصلی «تئاتر شهر» کنار هم بگذاریم، ولی به قول ساموئل بکت، نمایشنامهنویس ایرلندی، «هنرمندبودن یعنی شکستخوردن، آن هم شکستی که هیچکس دیگر جرئت تجربه آن را ندارد.» پس میتوانیم با نگاهی به تاریخچه ساخت تئاتر ملی لندن، از تجربه شکست هنرمندان آنها درس بگیریم، جرئت تکرار آنها را نداشته باشیم و مهمتر از همه در تکرار پیروزیهایشان جسارت به خرج بدهیم.
جنبش تئاتر ملی، مهمترین نیاز سرزمین شکسپیر
انگلیس تا سالها بعد از مرگ ویلیام شکسپیر، تئاتر ملی نداشته است؛ بگذارید دقیقتر بگویم: انگلیس تا میانههای قرن ۱۸ (۲۳۱ سال بعد از مرگ شکسپیر) فقط بهشکل پراکنده فکر ساخت و تأسیس یک مجموعه تئاتر ملی را در سر داشته است. این یعنی سرزمین «سخنسرای ایون» یا «برترین نمایشنامهنویس تمام ادوار» برای رسیدن به اینکه تئاتر و نمایش یک نیاز اساسی است، چیزی حدود ۳ قرن تلاش کرده است؛ درحالی که فرانسه از سال ۱۶۸۰ و دانمارک و سوئد و اتریش حدود ۲۰۰ سال قبل از انگلیس تئاتر ملی داشتهاند. اما چطور انگلستان، یکی از چهار کشور بریتانیای کبیر، به این نیاز پی میبرد و در لندن، پرجمعیتترین کشور اتحادیه اروپا، یک مجموعه تئاتر ملی تأسیس میکند؛ چطور این دغدغه برای کشوری که شکسپیر را «بزرگترین معلم اخلاق جهان» میداند آنقدر بزرگ میشود که به دنبال ساخت مجموعه تئاتر ملی و یا به قول خودشان «خانه شکسپیر» میافتند.
سالها تلاش برای ایجاد تئاتر ملی
«رویال شکسپیر»
درسال ۱۸۴۷ منتقدی با نام مستعار Dramaticus رسالهای منتشر کرد و در آن به وضعیت نابسمان تئاتر انگلیس تاخت. تولیدات جدی تئاتر در انگلستان محدود به تئاترهای ثبتشده و جوازگرفته میشد و نمایشهای دیگر را دفتر لُرد چمبرلین
۱(بخشی در خانواده سلطنتی انگلیس) سانسور میکرد. در همان زمان تئاترهایی درحالرشد بود که شامل ملودرامهای سخیف و مضحکههای موزیکال میشد. منتقدان معتفد بودند تئاتر برتانیایی را تجارت و سیستم ستاره سازی هدایت میکند. در زادگاه شکسپیر، شهر استراتفورد، هم تقاضاهای زیادی برای نگهداری از تئاتر و درام جدی وجود داشت. در سالهای بعد درخواست برای تئاتر ملی افزایش یافت و این وضعیت تا سالها ادامه داشت تا اینکه انتقادها و پافشاری هنرمندان تئاتر انگلیس و همچنین تظاهرات در استرتفورد، محل سکونت ویلیام شکسپیر، باعث شد بالاخره در اواخر قرن نوزدهم با مساعدت دولت وقت یک کمپانی با عنوان
«رویال شکسپیر» ۲ در استنفورد تأسیس شود که هنوز هم پابرجاست؛ اما هنوز پایتخت انگلیس بدون تئاتر ملی بود. اتحادیه شکسپیر لندن در سال ۱۹۰۲ تأسیس شد تا تئاتر ملی شکسپیر را توسعه دهد. این کمپانی در بلومزبری لندن زمینی را برای تأسیس تئاتر خرید، ولی با جنگ جهانی اول کار ساخت آن متوقف شد. جنبش تئاتر ملی ده سال پیش از جنگ جهانی اول، نخستین قدمهایش را برداشته بود و این وقفه نمیتوانست ضربهای به دغدغه ساخت مجموعه تئاتر ملی بزند.
آغاز جنبش تئاتر ملی
جنبش مهم
«تئاتر ملی» در انگلیس از سال ۱۹۰۴ آغاز شد؛ زمانی که ویلیام آرچر
۳، مترجم و نمایشنامهنویس و منتقد ادبی، با بازیگر و نویسنده جوان، هارلی گرانویل بارکر
۴، همکاریای را برای تهیه طرح دقیق بودجه و رپرتوار تئاتر ملی شروع کردند. جنبشی که آنها آغاز کردند برای ایجاد یک موزه یا بنای یادبود لوکس و نخبهگرا نبود؛ آنها یک نهاد مردمی میخواستند که برای همه جذابیت و کاربرد داشته باشد. این رؤیا حدود ۷۰ سال بعد محقق شد، اما تلاشها همچنان ادامه داشت. در سال ۱۹۰۹ کتابچهای منتشر شد که در آن اهداف زیر برای تئاتر ملی شکسپیر ذکر شده بود:
- زندهنگهداشتن نمایشنامههای شکسپیر.
- احیای هر آنچه در تئاتر کلاسیک انگلیس حیاتی است.
- جلوگیری از فراموششدن نمایشنامههای جدید و شایسته
- تولید نمایشنامههای جدید و توسعه بیشتر درام مدرن.
- ترجمه آثار نمایشی خارجی، باستانی و مدرن.
- تشویق و تقویت هنر بازیگری با ایجاد فرصتهای مختلف برای اعضا.
وقتی خود شکسپیر ۳۰۰ سال بعد از مرگش برای ساخت سالن تئاتر تلاش میکند!
در سال ۱۹۱۰، جورج برنارد شاو
۵، کمدی کوتاهی با عنوان
«بانوی سیاهپوش غزلها» ۶ نوشت که در آن خودِ شکسپیر سعی میکند الیزابت اول را به ضرورت ساخت تئاتر ملی برای اجرای نمایشهایش ترغیب کند. کمپانی شکسپیر که در سال ۱۹۰۲ تأسیس شده بود برای توسعه تئاتر ملی تلاش میکرد تا در سیصدمین سالگرد مرگ شکسپیر در سال ۱۹۱۶ به این هدف برسد. این نمایش بخشی از کارزار طولانیمدت ساخت تئاتر ملی بود. این نمایشنامه به
«بانوی سیاهپوش» اشاره دارد، که مخاطب اشعار شکسپیر بود و موها و چشمهایی به رنگ تیره داشت.
اولین قدم
سرانجام در سال ۱۹۴۸، شورای شهر لندن مکانی را نزدیک به تالار جشنواره سلطنتی برای ساخت ساختمان تئاتر ملی معرفی کرد و بعد پارلمان، «قانون تئاتر ملی» را با پیشنهاد حمایت مالی، در سال ۱۹۴۹ تصویب کرد. در سال ۱۹۵۱ دولت اعلام کرد که توانایی پوشش مالی تئاتر ملی را ندارد. کالج ارتباطات لندن (LCC) پیشنهاد کرد که علاوهبر صرفنظرکردن از دریافت اجاره، نیمی از هزینههای ساخت را هم پرداخت میکند.
در ژوئیه ۱۹۶۲، درنتیجه توافقاتی، دو هیئت جداگانه تشکیل شد: یکی برای نظارت بر ساخت و ساز و دیگری برای اداره شرکت تئاتر ملی.
ساختمان تئاتر «اولد ویک» (Old Vic)
«شرکت تئاتر ملی» در ۲۲ اکتبر ۱۹۶۳ با نمایش
«هملت» و با بازی پیتر اوتول
۷ در نقش اصلی افتتاح شد. این شرکت را لارنس الیویه تأسیس کرد که اولین مدیر هنری این شرکت هم بود. لارنس الیویه را بزرگترین هنرپیشه قرن بیستمویک و از بزرگترین «بازیگران شکسپیری» میدانند. او برای مدیریت شرکت دو کارگردان تئاتر هم به خدمت گرفت: ویلیام گاسکیل و جان دکستر. اما هنوز ساختمان تئاتر ملی ساخته نشده بود. شرکت تئاتر ملی در اصل در ساختمان تئاتر
«اولد ویک» (Old Vic) در واترلو مستقر بود.
ساختمان تناتر ملی لندن: معماری، هزینهها و تأخیرها
ساختمان تئاتر ملی لندن قرار بود در آوریل ۱۹۷۵ افتتاح شود، اما به دلیل تقاضای نیروی متخصص و مشکلات تهیه تجهیزات نوآورانه چندینبار تأخیر خورد. البته بخشی از این تأخیرها طبیعی بود، چون تا آنروز چنین ساختمانی در لندن ساخته نشده بود. هزینه و زمان ساخت بیش از آن چیزی شده بود که انتظار میرفت. هزینه ساخت که ۳.۷۵ میلیون پوند بود در سال ۱۹۷۳ به دلیل تورم به ۹.۸ میلیون پوند رسید.
لاسدون و الیویه با ماکت تئاتر ملی لندن - بعد از ۱۹۶۷
ساختمان را دنیس لاسدون
۸ و پیتر سافتلی
۹ و مهندسان سازه شرکت Flint & Neill طراحی کردند. ساخت این ساختمان در سه مرحله جداگانه بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۷ انجام شد.
پیشوند رویال (royal) [سلطنتی] در سال ۱۹۸۸ به نام این تئاتر اضافه شد؛ اما نام کامل آن خیلی کم به کار میرود.
بازخوردها و واکنشها به ساختمان تئاتر ملی: همزمان یک معماری محبوب و منفور
مارک ژیروارد
۱۰، نویسنده معمار، در زمان افتتاح ساختمان تئاتر ملی درباره سبک معماری آن گفته بود: «زیباییشناسی فرمهای شکسته»، اما نظرات درباره این سازه متفاوت است. خیلیها از فرم بدون پرداخت بتن خام این ساختمان انتقاد کردهاند. معروفترین این انتقادها توصیفی است که چارلز، شاهزاده ولز، از این ساختمان داده است: «روشی هوشمندانه برای ساخت نیروگاه هستهای در وسط لندن بدون اینکه کسی مخالفت کند»، اما سر جان بِچمِن
۱۱ ، شاعری که قاعدتا باید از فرم زمخت تئاتر ملی خوشش نمیآمد از ساختمان تئاتر ملی تعریف کرد.
با وجود تمام جنجالها و مشاجرههایی که این ساختمان به وجود آورد، ساختمان تئاتر ملی از سال ۱۹۹۴ در لیست ساختمانهای محافظتشده نشان درجه ۲ گرفته است. اگرچه ساختمان این تئاتر بیشتر به عنوان نماد معماری بروتالیسم ۱۲ در انگلیس شناخته میشود، اما از زمان مرگ لاسدون، این ساختمان را بیشتر دارای پیوندهای نزدیک به آثار لو کوربوزیه ۱۳ میدانند، نه بناهای معاصر در دهه ۱۹۶۰ مثل ساختمانهای «پل رودولف». ساختمان تئاتر ملی اکنون در وضعیتی عجیبوغریب در نظرسنجیها هم در بین ده ساختمان محبوب لندن قرار میگیرد و هم بین ده ساختمان منفور این شهر.
سالنهای تئاتر ملی لندن
ساختمان تئاتر ملی سه سالن نمایش مجزا را در خود جای داده است که هر کدام میتوانند تا سه نمایش را در رپرتوارشان داشته باشند. علاوه بر این سه سالن، یک ساختمان هم بهصورت موقت در آوریل ۲۰۱۳ به این مجموعه اضافه شد که در مه ۲۰۱۶ باز بود.
سالن اولیویه
این سالن بزرگترین سالن مجموعه تئاتر ملی لندن است که از تئاتر باستانی اپیداروس
۱۵ در یونان اقتباس شده و نامش را از اولین مدیر هنری
۱۴ این تئاتر گرفته است.
تئاتر باستانی اپیداروس
این سالن یک صحنه چهارطبقه با قطر ۱۵ متر برای اجرای نمایش و یک جایگاه به شکل بادبزن برای نشستن مخاطبان دارد. ظرفیت این سالن ۱۰۰۰ نفر است. یک محور گردان هشتمتر زیر صحنه نمایش وجود دارد. دو سکوی جداگانه این صحنه، هرکدام میتوانند ۱۰ تن وزن را تحمل کنند و بهراحتی برای تغییر صحنه و مناظر درام آماده شوند. طراحی این استیج به گونهای است که مخاطب از هر صندلیای به خوبی میتواند آن را ببیند و صندلیهای دیگر دید را محدود یا مسدود نمیکنند. درمقابل، تمام مخاطبها هم در دید بازیگران روی صحنه قرار دارند.
ساخت صحنهگردان در سال ۱۹۷۰
ساخت صحنهگردان، سیستم آسانسور دکور و سیستم آویزهای بالا رونده در دهه ۷۰ بسیار نوآورانه بود. سیستم این صحنه به تجهیزات و فناوریهای جدیدی نیاز داشت و به همین دلیل تا سالها نمیشد تجهیزات برای استفاده کاربردی از آن را فراهم کرد. صحنهگردان اولینبار در سال ۱۹۸۶ استفاده شد و آسانسورهای آن اولینبار در سال ۱۹۸۸. طی دهههای ۸۰ و ۹۰، اصلاحاتی برای بهبود سیستمهای مکانیکی و سیستمهای کنترل این گردونه ایجاد شد. بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳، صحنهگردان استفاده چندانی نداشت، اما وقتی نیکلاس هیتنر به عنوان مدیر هنری تئاتر ملی لندن انتخاب شد با تعویض کامل سیستم صحنه دوباره استفاده از آن رونق گرفت. این صحنهگردان نمونه اولیه تکنولوژیهای امروزی صحنههای نمایش است و بعد از آن بسیاری از سالنهای نمایش از این تکنولوژی استفاده کردند.
نصب صحنهگردان سالن
سالن لیتلتون
این سالن به نام اولین رئیس هیئت مدیره تئاتر ملی ۱۶ نامگذاری شده است و ۸۹۰ نفر ظرفیت دارد.
سالن دورفمن
این سالن به نام لوید دورفمن
۱۷، نیکوکار و رئیس کمپانی تراولکس، نامگذاری شده است و کوچکترین، سادهترین و منعطفترین سالن مجموعه تئاتر ملی لندن است. یک اتاق با دیوارههای مشکی که ۴۰۰ نفر ظرفیت دارد. این سالن عموما فضایی ساده و مکعبی (در اندازههای متفاوت) با دیوارهای مشکیرنگ و کفی صاف دارد. سادگی این فضا برای ایجاد صحنههای نمایشی متنوع و ارتباط با مخاطبین دارای اهمیتی ویژه است.
سرسراها و تراسهای روباز، مکانی برای اجرای نمایشهای تجربی
بازدید از سرسراهای تئاتر ملی با داشتن یک فروشگاه بزرگ تئاتر، رستورانها و فضاهای نمایشگاهی برای عموم آزاد است. از سرسراها و تراسهای مجموعه هم برای اجراهای تجربی استفاده میشود. در جلوخان کنار رودخانه تیمز هم در فصل تابستان نمایشهایی اجرا میشود.
ساختمان تئاتر سلطنتی در چه نقطهای از لندن قرار دارد؟
ساختمان تئاتر سلطنتی لندن کنار رود «
تیمز»
۱۸ در «
ساوت بانک» (مرکز لندن) قرار دارد. رود تیمز طولانیترین رود انگلیس است و تورهای گردشگری در این منطقه گردشگران را با قایقهای لوکس به بازدید ایستگاههای فرهنگی و تاریخی و هنری میبرند.
یکی از ایستگاههای جذاب این تورها توقف در اسکله «
چشم لندن» است که مرکز فرهنگی لندن هم محسوب میشود. «چشم لندن» همان چرخ و فلک مشهور این شهر است. سالن موسیقی «کوئین الیزابت هال»
۱۹، «شکسپیرز گلوب»
۲۰ در همین مکان هستند. هنگام گشتوگذار در این منطقه میتوان از اجرای هنرمندان خیابانی هم استفاده کرد.
پخش زنده تئاتر، روشی نوآورانه
شاید فکر کنید ایده تئاتر زنده امسال و با شیوع ویروس کرونا به ذهن هنرمندان آمده است اما در سال ۲۰۰۹ تئاتر ملی لندن برای اولینبار در یک روش مبتکرانه
۲۱ تئاتر را به سالنهای سینما و مراکز هنری دنیا برد. در این روش تئاترهایی که در این مکان برگزار میشدند بهصورت زنده و از طریق ماهواره در سینماها و مراکز هنری جهان پخش میشد.
نیکلاس هایتنر، مدیر تئاتر ملی سلطنتی، درباره این ایده گفته است: «من در دهه ۶۰ در منچستر بزرگ شدم. اگر میتوانستم تئاترهای اولیویه را در سینمای محلی شهرمان ببینم، همیشه آنجا میرفتم.»
این طرح با نمایش تراژدی Phddre با بازی هلن میرن آغاز شد و در ۷۰ سینمای سراسر انگلیس بهصورت زنده به نمایش درآمد. تولیدات «تئاتر ملی زنده» از آن زمان تاکنون در بیش از ۲۵۰۰ مکان هنری در ۶۰ کشور جهان پخش شده است.
گردش مالی تئاتر ملی لندن
گردش مالی تئاتر ملی لندن در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ چیزی حدود ۱۰۵ میلیون پوند بوده است. ۷۵ درصد این مبلغ درآمد بوده است:
۵۸ درصد فروش بلیت
۵ درصد پخش زنده تئاتر
۱۲ درصد فروش رستورانها و کتابفروشیها
شورالی هنری انگلستان هم هرسال به تئاتر ملی لندن کمک مالی بلاعوض میکند؛ یعنی سالانه ۱۶.۷ میلیون پوند. کمکهای مالی به این مجموعه امکان میدهد تا آثار خود را در سراسر کشور به نمایش بگذارد، برنامههای یادگیری برگزار کند و مهمتر از همه قیمت بلیتها را در پایینترین حد خود نگه دارد و بیشتر بتواند در توسعه آثار جدید هنرمندان برجسته جهان سرمایهگذاری کند. این نوع سرمایهگذاری در حوزههای هنری یکی از دلایلی است که صنایع خلاق سریعترین رشد اقتصادی را در انگلیس دارند.
خدمات آموزشی و سرویسهای رایگان پخش تئاتر برای مدارس
تئاتر ملی سرویسی دارد که مدارس انگلیس میتوانند هرزمان که خواستند از پخش رایگان تئاترها برای دانشآموزان استفاده کنند. این تئاترها زمان اجرا با وضوح بالا فیلمبرداری شدهاند. در سال ۲۰۱۸، تئاتر ملی در گزارشی اعلام کرد که بیش از نیمی از مدارس متوسطه ایالتی انگلیس برای استفاده از این سرویس ثبتنام کردهاند.
مرکز آموزش Clore در تئاتر ملی هم یک فضای اختصاصی است برای یادگیری. این مرکز رویدادها و دورههایی را برای همه سنین ارائه میدهد که هنرمندان و کارمندان خود تئاتر ملی از نمایشنامهنویسی تا مهارتهای فنی تئاتر را در آن به علاقهمندان آموزش میدهند.
هرروز تورهایی، بازدیدکنندگان را برای بازدید از پیشتولید نمایشها، ساخت دکور به پشتصحنه نمایشها میبرند.
طبق آمار سال ۲۰۱۸ حدود ۴۰۰۰ نفر - شامل بازیگران، کارمندان و کارگران و هنرمندان صحنه- در تئاتر ملی کار میکردند. در واقع تئاتر ملی نظر فنی یکی از بزرگترین مراکز لندن است که در آن صدها هنرمند و متخصص با هم برای تولید تئاتر در کلاس جهانی کار میکنند.
آرشیو غنی تئاتر ملی
بایگانی تئاتر ملی گنجینهای است از مطالب و محتواهای تصویری است که تمام سوابق خلاق، فنی و اداری این تئاتر را دربرمیگیرد. دسترسی به این آرشیو با شرایطی خاص برای همه آزاد است. از شب اجرای هملت، با بازی پیتر اوتول در ۲۲ اکتبر ۱۹۶۳، تا به الان در تئاتر ملی بیش از ۸۰۰ نمایش روی صحنه رفته است.
مدیران هنری تئاتر ملی لندن
از زمان مدیریت لارنس الیویه تا کنون ۶ نفر مدیریت تئاتر ملی لندن را برعهده داشتهاند که همگی از کارگردانهای مشهور تئاتر انگلیس هستند.
۱۹۶۳–۱۹۷۳: لارنس الیویه
هنرپیشه، تهیهکننده، کارگردان و فیلمنامهنویس
۲۲
بسیاری از منتقدان او را بزرگترین هنرپیشه قرن بیستم میدانند. الیویه بیش از ۱۲۰ نقش تئاتری بازی کرد و یکی از بزرگترین «بازیگران شکسپیری» بهشمار میرود. او همچنین در ۶۰ فیلم سینمایی ایفای نقش کرد و ۱۱ بار نیز نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
۱۹۷۳–۱۹۸۸: پیتر هال
کارگردان تئاتر و سینما
۲۳
مؤسس کمپانی شکسپیر
روزنامه تایمز درباره پیتر هال نوشته است: «مهمترین شخصیت نیمقرن تئاتر انگلیس.»
در بیانیه تئاتر ملی انگلیس بعد از مرگ هال آمده است: «تأثیر او در زندگی هنری بریتانیا در قرن ۲۰ بینظیر بوده است.»
او نقش بسیار تأثیرگذاری در بهدستآوردن کمک بلاعوض دولت برای هنر در بریتانیا داشته است.
۱۹۸۸–۱۹۹۷: ریچارد ایر
کارگردان و نمایشنامهنویس
۲۴
۱۹۹۷–۲۰۰۳: ترور نان
۲۰۰۳–۲۰۱۵: نیکلاس هایتنر
کارگردان تئاتر و سینما و تهیهکننده
۲۶
۲۰۱۵ تا اکنون: روفوس نوریس
کارگردان تئاتر و سینما
۲۷
پینوشتها
1. Lord Chamberlain's Office
2. Royal Shakespeare Theatre
3. William Archer
4. Harley Granville-Barker
5. George Bernard Shaw
6. the Dark Lady of the Sonnets
7. Peter O'Toole
8. Sir Denys Lasdun
9. Peter Softley
10. Mark Girouard
11. John Betjeman
12. زبرهکاری یا معماری بروتالیست (Brutalist Architecture) سبکی از معماری است که در آن ساختمانها کلا با بتن زبره و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا میشوند. اصطلاح زبرهکاری (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه به کار رفت.
13. Le Corbusier
14. Olivier Theatre
15. Epidaurus
16. Lyttelton Theatre
17. Dorfman Theatre
18. River Thames
19. Queen Elizabeth Hal
20. Shakespeare's Globe
21. National Theatre Live
22. Sir Laurence Olivier
23. Sir Peter Hall
24. Sir Richard Eyre
25. Sir Trevor Nunn
26. Sir Nicholas Hytner
27. Rufus Norris
منابع:
- The Winding Road to King’s Reach. (۱۹۷۷). by Richard Findlater. in Simon Callow’s book The National: the Theatre and its Work ۱۹۶۳-۱۹۹۷.
- Stage by Stage: The Development of the National Theatre from. Designed by Michael Mayhew.
- Conservation Management Plan for the National Theatre. Haworth Tompkins Ltd. ۲۰۰۹.