شهرآرانیوز - چه بسیار هنرمندانی که در هشت سال دفاع مقدس پابهپای رزمندگان و جنگجویان ایرانی مقابل رژیم بعثی از خاک و ناموس و میهن دفاع کردند. برخی به مقام رفیع شهادت نائل شدند و عدهای نیز با کولهباری از خاطرات به وطن بازگشتند. اما زخمی عمیق همیشه بیخ گلویشان است تا مرگ.
یکی از این آزادگان احمد نصیرپور بود. از عکاسان پیشکسوت مطبوعات که عکسهای ماندگاری از ۸ سال جنگ تحمیلی به ثبت رساند. او پنجشنبه ۸ آبان در اثر سکته قلبی، بدرود دنیا گفت و دیروز پیکرش بدون برگزاری مراسم، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
احمد نصیرپور یکی از بهیادماندنیترین عکسهای «ورود آزادگان به میهن» (عکس شماره ۲) را عکاسی کرده است. عکسی که آن روزها توانست واژههایی مثل اسیری، آزادی، رسیدن و عشق را به تصویر بکشد. او که همواره در زمان حیاتش دغدغه افراد دردمند و بیبضاعت را داشت در گفتوگویی با خبرگزاری فارس که مرداد سال گذشته منتشر شد گفته بود: من که کودکیام را در فقر و شادی گذراندم، دلم میخواهد بچههای سرزمینم شاد باشند و فقیر نباشند.
یکی دیگر از عکسهای مشهور این هنرمند نوجوان سیزده سالهای است که هم قد و قواره تفنگش است (عکس شماره ۱). او در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به اینکه بیشتر عکسهایش از نگاه کودکانه است حتی وقتی از بزرگسالان عکاسی میکند، گفته بود: کودکی نیست که در مقابل دوربین من دوام بیاورد و نخندد. حتی وقتی دوربین هم ندارم بچهها با دیدن من لبخند میزنند. برای آشنایی با کودکان سرزمینم بیشتر شهرهای ایران را رفتهام و آنچه بیشتر از هر چیز دلم را به درد میآورد. فقر و نداری این بچههاست. تلاش میکنم با کمک دوستانم که تمام ثروت من هستند مشکلات تعداد محدودی از آنها را رفع کنم.
اما یکی از عکسهای دیگر نصیرپور که موردتوجه رسانهها قرار گرفت. عکسی است که زندگی خود نصیرپور را نیز دگرگون کرد و او به هنگام ثبتش شیمیایی شد.
او در همان گفتگو دراینباره چنین توضیح داده است: آنموقع به هیچچیزی غیر از گرفتن این عکس فکر نمیکردم. شیمیایی زده بودند، رزمندهها ماسکهای خود را زدند به آنها یادآوری کردم آمپولهایتان را تزریق کنید مگر نمیبینید که شیمیایی زدهاند؟ آنها در لابهلای درختها دراز کشیدند تا تزریقشان را انجام دهند همان موقع از آنها عکس گرفتم؛ اما برای این کار ماسک خودم را برداشتم. (عکس شماره ۳)