سرانجام پس از مدتها کشوقوس، سرانجام بزرگان قوم تصمیمی را که خیلی پیشتر از اینها باید گرفته میشد، گرفتند و توانستند دل یکدله کنند و کار را یکسره و برای تعطیلی کشور در ایام فراگیری سرسامآور کرونا حکم دهند. از اول هم باید این تصمیم قاطعانه گرفته میشد و دولت و حکومت پای تبعات آن میایستاد.
چطور برای خوردن خربزه گرانی بنزین تعلل نکردید و تصمیم گرفتید و قاطعانه آن را عملی کردید و پای لرزش هم نشستید و هنوز هم دارید کمابیش تاوان آن را میپردازید، اما تا به مسئله مهمتری مانند کرونا رسیدید که جدیجدی اگر اینگونه پیش برود، بیشتر از جنگ هشتساله کشته روی دست مردم این سرزمین خواهد گذاشت، هی دست روی دست میگذارید تا یگانه چارهتان تعطیلی سراسری کشور شود؟
نگویید کسبوکار مردم آنهم در روزگار تحریم چه میشود که عذر بدتر از گناه است. آدمیزاد باید زنده بماند تا بتواند دنبال کسبوکار برود یا نه؟ آدم مرده برایش چه فرقی میکند کشور دچار بحران اقتصادی باشد یا رکود اقتصادی؟ حفظ جان مردم از اوجب واجبات است و هیچ مسئله دیگری را نمیتوان با آن سنجید. منتها فکر نمیکنم مسئلهای به این سادگی که من و امثال من میفهمیم، از دایره درک و فهم مسئولان دولتی بیرون باشد. مشکل اصلی بهنظرم همان مشکل ساختاری بسیاری از جوامع جهانسومی است و آن مشکل چیزی نیست جز فراوانی مراکز تصمیمگیری.
برای برگزاری یک مراسم رسمی و پرجمعیت، وزارت بهداشت و درمان مخالفت رسمی خود را با نامهای رسمی اعلام میکند که بهظاهر در مملکتی که هر چیز متولی خودش را دارد و قاعده و سامانی، باید کار با همین نامه پایان مییافت و برگزارکنندگان آن مراسم از برگزاری آن صرفنظر میکردند، اما بازهم طبق قواعد و قوانین نانوشته جهانسومی، عدهای که زورشان از آن اولیها بیشتر بود، نامه زدند که «نهخیر، باید این مراسم برگزار شود!» و باز هم از آنجایی که در ممالک اینچنینی آنکه زورش بیشتر است، حق با اوست و بهقول شاعر «که در نظام طبیعت ضعیف پامال است»، کار این دومیها پیش رفت. هرگز هم مهم نیست ۴ هفته پس از آن مراسم تعداد فوتیهای کرونا بهشدت افزایش مییابد! مگر ۴ هفته بعد کسی زیر بار این موضوع میرود که افزایش کشتهها زیر سر این بزرگواران است؟ اعتراض هم که میکنی، مدافعان آن مراسم میگویند: «چطور در مراسم شجریان نگران کرونا نبودید و اگر به شما اجازه میدادند، میخواستید میلیونی به خیابان بریزید!»
اول آنکه غلط میکرد کسی مجوز حضور میلیونی مردم را هرچند به بهانه درگذشت یکی از عزیزترین هنرمندان این سرزمین صادر کند. هر که خواهد گو میباش! دوم اینکه فرض که شماری از مردم ناپرهیزی کردند و چنین خطای بزرگی از آنان سر زد. مگر بازی استقلال و پرسپولیس است که مدام در پی کریخوانی و ضایعکردن یکدیگرید؟ پای جان مردم اینجا در میان است، نه دعواهای سیاسی مضحک شما که همیشه مردم قربانی آن هستند. غرض اینکه بهظاهر یکی که حرفش بیش از دیگران خریدار داشته، سرانجام توانسته است به تعطیلی مملکت حکم بدهد. «خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد!» گور پدر سیاست و سیاسیبازی که جان مردم از هر چیز دیگری مهمتر است.