تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ صمد یکی از مبتلایان به کروناست که پرسنل مرکز، شدهاند فامیل و خانوادهاش. نباید بیشتر از ۵۰ سال داشته باشد، اما با آن چهره نحیف، رنجور و سرفههای گاه و بیگاه، پیرتر به نظر میرسد. همسرش طلاق گرفته است و پدر و مادرش فوت کردهاند. شغل کاذب روزانه و کارتنخوابی شب برایش حال و روزی نگذاشته. وقتی درد کرونا به رنجهایش اضافه شد، نه پولی برای درمان داشته، نه سقفی که زیرش آرام بگیرد و نه هیچ پرستاری. پایش که به این مرکز باز شده، به قول خودش «زندگیاش رنگ و رویی گرفته.»
او البته ۲۰ روزی هم در بیمارستان بستری بوده، اما حالش بهتره شده و دوباره برگشته به مرکز. همه خانوادهاش، همین پرستاران و جهادگران «مرکز تکمیل درمان شهدای مدافع سلامت» هستند که این روزها در سوئیتهای مرکز رفاهی کارگران در میدان شهیدکاوه فعالیت میکنند و خدمتگزار مبتلایان به کرونا هستند؛ گروهی جهادی که بدون هیچ چشمداشت مادی پای کار آمدهاند تا نگهدار و خانواده بیمارانی باشند که هیچ خانوادهای ندارند؛ و گویا در کارشان موفق بودهاند؛ زیرا از حال و روز بیماران این مرکز معلوم است سنگ تمام گذاشتهاند.
از بیمار ۹۸ ساله تا سوئیت خانوادگی
مرکز رفاهی کارگران، یکردیف سوئیت ششتخته دارد با یک آشپزخانه کوچک. فضای باز مقابل سوئیتها، باغچه است و درخت با چند میز و صندلی سنگی. آفتاب پشت ابرها به روز کمی جان داده. بیماران صبحانه خوردهاند و یکییکی از سوئیتها بیرون میآیند تا در سرمای صبحگاهی نفسی تازه کنند. مسنترین بیمار اقامتگاه، سیدجعفر است که دوسال دیگر صدساله میشود.
هنگام سرکشی ما با مسئول و پرستار مرکز، روی تختش دراز کشیده است. چند نفر از اعضای خانوادهاش کرونا گرفتهاند و امکان مراقبت از پدر پیرشان را نداشتهاند؛ بههمیندلیل مقیم اینجا شده. بیماریاش که وخیمتر شد، چندروزی در بیمارستان بستری بود و حالا برای ادامه بهبودی به اتاقش برگشته است. حالا حالش خوب است و درازکش روی تخت ورزش میکند. بچههای مرکز را که میبیند، مینشیند و دعا میکند؛ «من عوضی ندارم به شما بدهم؛ الهی که عوضش را از حضرت زهرا (س) بگیرید.»
در سوئیت دوم، همه بیماران خانم هستند. با حضور مادربزرگ، دختر و نوه یک خانواده، این یک سوئیت خانوادگی است. دختر خانواده از قول بقیه تأیید میکند که «اقامت در اینجا نهتنها سخت نبود، که پیداکردن دوستان جدید و گذراندن شب و روز با هم، خاطره خوشی برایمان باقی گذاشته است.» چند نفر از اقوامشان هم قبلا اینجا بستری بودند و آنها هم وقتی متوجه بیماریشان شدند، بهجای قرنطینه خانگی، راهی این اقامتگاه شدند. ۱۴روز قرنطینهشان همین امروز و فردا تمام است و بهزودی مرخص میشوند.
پذیرایی از بیماران مشهدی و غیرمشهدی
بیمارانی که به این مرکز میآیند، از سه کانال معرفی میشوند: مراکز بهداشت، درمانگاههای تخصصی کرونا و بیمارستانها. البته خیلیها هم بهواسطه فامیل و آشنایانی که به اینجا آمده و از رسیدگیها تعریف کردهاند، اینجا را نشان کردهاند برای ایام بیماری. فقط مشهدیها هم نیستند؛ بیمارانی از شهرها و حتی کشورهای دیگر هم در این مرکز تحت مراقبت قرار گرفتهاند.
بیشترشان، اما از همین مشهد و اطرافش هستند، مثل خانمی که از روستای زاک پشت آرامگاه فردوسی آمده است. همسرش روزی دوبار برای دیدنش به اقامتگاه میآید با یک پلاستیک بزرگ در دست؛ هم آبمیوه آورده هم غذا. میگوید روستایشان امکانات درمانی ندارد و وقتی از روی آگهی مرکز بهداشت فهمیده چنین مرکزی وجود دارد، همسرش را آورده که بهتر به او رسیدگی کنند.
زهرا خشنود، بانوی میانسال دیگری است که دوران بیماریاش را در اینجا میگذراند. هم آرتریت دارد و هم برونشیت؛ بههمیندلیل مراقبتهای بهداشتی را سخت رعایت میکرده، اما باز هم به کرونا مبتلا شده است. چندروزی است در این مرکز مهمان است. هماتاقی دیگری هم دارد و مانند بقیه، او هم از آسایش و راحتیای که اینجا دارد، راضی است و از همه خادمان تشکر میکند.
بعضی از بیماران مبتلا به کرونای این اقامتگاه، کادر درمان شهرمان هستند، مثل کمکبهیار و پرستاری که حین خدمترسانی به بیماران بیمارستان امامحسین (ع) به کرونا مبتلا شدهاند. با این شرایط، عجیب نیست اگر بشنوید که «هرکدام از پرسنل و پرستاران خود اقامتگاه هم حداقل یکبار بهعنوان بیمار، مقیم این سوئیتها بودهاند.»
خادمان بیمنت فداکار
تنها عشق و خدمت به همنوع است که نیروهای مرکز را اینجا نگه داشته، والا نه حقوقی درمیان است، نه درجهای و نه هیچ وعده دیگری. شاهدش هم زکیه هروی است که الحق شغل پرستاری برازنده اوست. دختر ۲۷ ساله اهل فردوس که بعد از اتمام درسش در دانشکده پرستاری در یکی از بیمارستانهای شهرش مشغول به کار میشود.
او در دوره اول شیوع بیماری، سه ماه به خانه نرفته و بعد از آن هم فقط یک ماه در خانه بوده و باز دوباره به بالین بیمارانش برگشته است. الان چندماهی است که خانم هروی مقیم بیستوچهارساعته مرکز است. خندهروست و انرژی جوانیاش برای بیماران ناامید و دردمند، آب روی آتش است. وقتی میگوید تابهحال هیچ حقوقی نگرفته و بسیجیوار فقط برای رضای خدا کار میکند، برایم باورنکردنی است.
باورکردنی نیست که این میزان از خدمت و فداکاری رایگان باشد. خودش ماجرای آمدنش به مشهد را خیلی ساده شرح میدهد؛ «پیش از شیوع کرونا، آقای مومنی، مسئول مرکز، را میشناختم و به محض اطلاع از راهاندازی چنین مرکزی با اصرار خودم را به اینجا رساندم تا کمکی بکنم.» او با همه بیماران مثل یک دوست صمیمی رفتار میکند. از خاطرات بیماران مختلفی تعریف میکند که در این مدت آمده و رفتهاند، بهویژه یک بیمار لبنانی که دوماه مهمانشان بوده است. هم کر بوده و هم لال و با هزارجور ایما و اشاره باید با او حرف میزدهاند. زکیه نه خسته شده است و نه قصد بازگشتن به شهرش را دارد؛ «آنقدر میمانم تا کرونا تمام شود.»
راهاندازی نخستین اقامتگاه بیماران کرونایی در کشور
حسین مومنی، بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی، عضو سازمان نظام پرستاری مشهد و عضو شورای عالی نظام پرستاری کشور، هم پرستار است و هم نیروی بسیجی. به گفته او ماجرای تشکیل «مرکز تکمیل درمان شهدای مدافع سلامت» برمیگردد به اسفند سال گذشته؛ «کاری که در مشهد انجام گرفت در هیچ شهری نظیر نداشت. به محض اعلام رسمی شیوع کرونا از اسفند سال گذشته، پیشنهاد راهاندازی نقاهتگاه بیماران را با هدف کاهش میزان بستری بیمارستانی با دکتر بدیعی، معاون درمان دانشگاه، درمیان گذاشتم و در تاریخ ۲۰اسفند، اولین مرکز نگهداری از بیماران کرونایی را در مرکز آموزش بسیج در انتهای بولوار سپاه راهاندازی کردیم.»
روحیه بسیجیوار و جهادیاش از روزهای جنگ در وجودش به یادگار باقی مانده است و حتی مثالهایش را با همان اصطلاحات همراه میکند؛ «با تدابیر مسئولان دانشگاه علوم پزشکی برای رسیدن بیماران به بیمارستان، به قول بچههای جنگ، سه خاکریز زدیم. مرحله اول تشخیص بیماران مراکز بهداشت بودند، در سطح دو، ۱۶درمانگاه منتخب قرار داشتند و مرحله سوم بیمارستانها بودند. ورود بسیج جامعه پزشکی به این ماجرا و آموزش خادمیاران هم کمک بسیاری به ما کرد.»
همکاری بینسازمانی برای سلامت بیماران
اینگونه است که فعالیت نقاهتگاه، اسفند سال۹۸ با همکاری ارگانها و دستگاههای زیادی همچون دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بهداری شمال شرق سپاه، بسیج جامعه پزشکی و نظام پرستاری مشهد بهطور رسمی آغاز میشود. این آغاز و پذیرش بیماران به مدت ۱۰۲روز ادامه پیدا کرد و در این مدت هیچیک از نیروها به خانه نرفتند؛ البته «پس از کاهش تعداد مبتلایان، آن مرکز بهطور موقت تعطیل شد تا یک مکان مناسب دیگر انتخاب شود.» نقطه قوت ماجرا در حرکتهای جهادی این است که خیلیها را با هدف خدمترسانی خالصانه پای کار میکشاند.
مومنی با اعتقاد به اینکه همکاری سازمانهای مختلف، نتیجه کار را رضایتبخش میکند، ادامه میدهد: محل فعلی با همت استانداری دراختیار ما قرار گرفته است. لباسها، تجهیزات فردی پزشکی، دارو، صبحانه، میانوعده و نیروی خدمه را دانشگاه علوم پزشکی تأمین میکند. ناهار و شام بیماران را هم آستان قدس رضوی برعهده گرفته است؛ یعنی بیماران ما هر روز میهمان غذای حضرت هستند. نیروهای تخصصی را هم بسیج دراختیارمان میگذارد. انجام همه این کارها از عهده یک دستگاه و سازمان، خارج است.
نگهداری از کارتنخوابها و بیمار مبتلا به اچآیوی
مسئول مرکز تکمیل درمان شهدای سلامت، تعداد بیماران تحت مراقبت را در دوره اول پذیرش، ۱۶۰زن و مرد ایرانی، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی با میانگین نگهداری ۱۴روز اعلام میکند و میگوید: برخی بیماران هم مدت بیشتری میهمان ما بودند. بهزیستی، کمیته امداد امامخمینی (ره)، بیمارستانها و خوابگاههای دانشجویی هم بیمار معرفی میکردند. تعداد زیادی کارتنخواب از مشهد و شهرهای دیگر نیز در اینجا بستری و پس از بهبودی مرخص شدند. یک بیمار اچآیوی مثبت هم داشتیم که مانند بقیه از او مراقبت کردیم.
میانگین تعداد بیماران بستری شده در مرکز، متغیر و بین ۲۵ تا ۳۰نفر در روز است. مومنی درباره مرکز کنونی تأکید میکند: هشت سوئیت ششتخته دراختیارشان است که البته از چهارتخت آن استفاده میکنند، مگر اینکه اعضای یک خانواده باشند. مسائل بهداشتی در اینجا به حدی مهم است که مرکز روزی دو بار ضدعفونی میشود. شاید مهمترین دلیل رضایت بیماران از ماندن در این اقامتگاه، بهجز رعایت اصول بهداشتی، این است که مانند بیمارستان محصور به تخت و اتاق نیستند و میتوانند در هر ساعتی از شبانهروز و با پوشش راحت در محوطه قدم بزنند. همچنین رفتار عاطفی پرسنل با آنان، حضور روانشناس، برگزاری مراسم شادی و سوگواری، فضایی صمیمانه، ایجاد و امید به زندگی را در آنان تقویت میکند.
امکان بستری افراد با نتیجه مثبت آزمایش
او درباره نحوه پذیرش بیماران هم توضیح میدهد؛ «در مرحله اول ازطریق معرفی مراکز بهداشت یا بیمارستان پذیرش میگرفتیم، اما اکنون هر فردی میتواند با دردستداشتن نتیجه PCR یا HRCT مثبت برای بستری مراجعه کند.» اینجا از کودک سهساله تا کهنسال نودوهشتساله را پرستاری کردهاند و اگرچه پرسنل خدمتکار مرکز مدتهاست به خانه نرفتهاند، همچون رئیس مرکز احساس خستگی نمیکنند؛ ۲۰نفر جهادگری که همه خدمات پرستاری و درمان را انجام میدهند؛ برخی شبانهروز و برخی نوبتی.
ازآنجاکه کار، کار عشق است، همهشان میگویند نسبتبه روز اول، انرژیشان فرقی نکرده است و تا پایانیافتن کرونا به خدمتشان ادامه خواهند داد. بااینحال و ازآنجاکه همه خدماتی که «مرکز تکمیل درمان شهدای مدافع سلامت» ارائه میکند رایگان است، برای انجامش به کمک خیّران نیکوکار نیازمندند، کما اینکه هماکنون نیز چند خیّر پای کار هستند.