بدون تردید، پژوهش بهعنوان بخشی از آموزش عالی در پرورش و تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد و همچنین مرکزی برای تولید علم و کسب مهارتهای فنی، پزشکی، آموزشی و ... از اهمیت و جایگاه والایی به منظور کمک به توسعه همهجانبه کشور برخوردار است. درپی انقلاب اسلامی، رشد کمی چشمگیری در سیستم آموزشی اتفاق افتاد.
افزایش تعداد رشتههای تحصیلی، دانشجویان و بسیاری شاخصهای دیگر از جهش درخور ملاحظهای برخوردار بود. زنان با ایجاد فرصتهای آموزشی و پژوهشی، زمینه را برای به ظهور رساندن توانایی و شایستگیهای خود فراهم دیدند. در حالی که درباره آثار مثبت حضور زنان در فعالیتهایآموزشی سخنهای بسیاری گفته شده است، باید به طرح این پرسش پرداخت که حضور زنان در عرصه پژوهش چه آثار مثبتی میتواند داشته باشد؟
اول از همه، پژوهش بیش از آموزش و هرگونه شیوه مطالعه دیگری با رویکردهای مسئلهمحور همخوان است. یعنی در حالی که در حوزه آموزشی، زنان به دنبال یادگیری و افزایش اطلاعات و آگاهی هستند، در حوزه پژوهش بیشتر کشف مسئله و طرح پرسشهای اساسی اولویت دارد. به عبارت بهتر، در عرصه پژوهش، زنان بهتر میتوانند مطالبهها و نیازهای واقعی جامعه زنان را از متن جامعه استخراج کنند و با طرح سؤال مناسب، به پژوهش درباره آن بپردازند.
نکته مهم آن است که در همهجای جهان، درصد بالایی از پژوهشگران در رشتههای مختلف را مردان به خود اختصاص دادهاند. این مسئله، خود، میتواند یکی از دلایل مغفول ماندن و کماهمیت پنداشته شدن نیازهای مربوط به حوزه زنان باشد. زنان در عرصه پژوهش، با تجربههای بیواسطهای که از پدیدههایی همچون زنانگی و مادرانگی دارند، میتوانند در این عرصه به نیازسنجی بهتر و نزدیک به واقعیت بپردازند و با پیشبرد طرح موضوع خود، به انجام پژوهشهای بنیادی یا کاربردی همت گمارند.
افزون بر این، شاید بتوان گفت یکی از پرسشهای مهم سیاستگذاران و قانونگذاران این است که «مسائل اصلی زنان چیست؟». برای پاسخ گفتن به این پرسش، نمیتوان به دادههای خام حاضر در جامعه یا اطلاعات نظرسنجیها اکتفا کرد بلکه باید در فرایند پژوهشمحور، به ارزیابی مسائل، دستهبندی آنها، نحوه پاسخگویی به پرسشها و چگونگی تبدیل آنها به راهکارهای اجرایی پرداخت.
دیگر آنکه زنانی که وارد عرصه پژوهشهای کاربردی میشوند در ارتباط بیشتری با جامعه قرار میگیرند، زیرا جمعآوری داده به ارتقای مهارتهای ارتباطیای نیاز دارد که زمینهساز پیوند زنان با محیطهای اجتماعی و بازارهای کار میشود. در نتیجه، به طور مستقیم میتواند گام مثبتی در افزایش اشتغال زنان به شمار رود.
حضور در محیطهای آکادمیک و بازارهای کار سبب میشود زنان به صورت حرفهای و جهتدار به مسائل و موضوعهای پیرامون بنگرند. در نتیجه عرصه پژوهش میتواند عامل مؤثری در پیشرفت شغلی و بهبود وضعیت اقتصادی زنان به شمار رود. یکی دیگر از آثار مثبت فعالیت در عرصه پژوهش برای زنان، آمادگی آنها برای پذیرفتن مسئولیت در عرصههای کلانتر است.
واقعیت این است که انجام یک پژوهش کار سادهای نیست. از کشف یک پرسش محوری و تقاضامحور آغاز میشود و در نهایت، با جمعآوری دادههای مرتبط، با طرح یک پاسخ احتمالی، به ارائه پیشنهادهایی برای حل مشکل منجر میشود. برای به انجام رساندن فرایند پژوهش، افراد، نهادها، گروههای و نقشهای اجتماعی گوناگونی با یکدیگر ارتباط مییابند که میتواند میزان شناخت و آگاهی زنان را درباره انجام امور دشوار اجتماعی و فرهنگی ارتقا دهد وآنها را با نیازهای واقعی اجتماعی و چگونگی مواجهه با مشکلها و حل مسائل موجود آشنا سازد.
به طور خلاصه، عرصه پژوهش همچون سایر فعالیتهای علمی و آکادمیک، امری مبتنی بر جنسیت نیست. از آنجا که انجام پژوهشهای کاربردی و بنیادی برای دستیافتن به توسعه امری ضرور است، حضور زنان به عنوان بخش مؤثر اجتماعی که نقش بسزایی در پیشرفت آموزشی و فکری نسل آینده دارد، میتواند به ارتقای جایگاه آنها منجر شود و آنها را برای پذیرفتن مسئولیتهای سنگین در عرصه اجتماع آماده کند.