دکتر مهتاب علینژاد | شهرآرانیوز؛ نصاب پرده آوردهاند که پردههای جدید را نصب کند. بعد هم نوبت به تعویض فرشها میرسد. اینطور که میگویند، یک سرویس پذیرایی جدید که چشم را خیره کند هم لازم دارند. اینترنتبهدست مدلهای جدید تزیین سینی چای خواستگاری را جستوجو میکنند. میشود گفت همه خانواده بسیج شدهاند یک خواستگاری آبرومند برگزار کنند. آنها مدعیاند همهچیز باید آبرومند باشد، اما آنچه من میبینم این است که میخواهند همرنگ جماعت شوند و مانند تشریفاتی که امروزه بر رسوم سنتی سایه افکنده است، مراسم با تشریفات تا حد ممکن اعلی برگزار شود و از قافله عقب نمانند. چه بپوشیم و چگونه پذیرایی کنیم و اعلیترین شکل برگزاری مراسم خواستگاری و ازدواج این روزها چیست و چرا اینگونه شده است؟
چرا جامعه به سمت مصرفگرایی میرود
صفحههای اینستاگرام و گروههای فامیلی تلگرام و مرورگر را برای جستوجوی گوگل بسیج کردهاند تا بهترین باشند، اما آیا امروزه و با شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی، همرنگ جماعت شدن امری عقلانی و سودمند است؟ آیا همه ایدههایی که عده کثیری از افراد از آن تبعیت میکنند و در قالب آداب و رسوم به الگویی اجتماعی تبدیل شده است که تبعیت نکردن از آن ناهمخوانی با جماعت محسوب میشود، امروزه همچنان کاربردی مثبت دارند و میتوانند آرامش در زندگی را به دنبال داشته باشند؟
آداب و رسوم زیادی از گذشته به ما رسیده است که در قدیم و در زمان خود کارایی داشته و به بهبود زندگی منجر شده است، اما امروزه همان رسوم که در قالب عرف امروزی در بین مردم مطرح است، در گذر زمان، به عواملی آسیبزا و -خودمانیتر بگویم- دستوپاگیر تبدیل شده است که نهتنها به بهبود شرایط زندگی منجر نمیشود بلکه در روند ساختن یک زندگی سالم و سعادتمندانه گره میاندازد. امروزه در جامعه ایرانی رسومی که از سنت به ما رسیده به مصرفگرایی آغشته شده است.
مصرف مانند افیون است
جامعه مصرفگرا به دنبال این است که چه چیزی جدید آمده است، چه چیزهایی را باید بخرد و چه چیزهایی را دور بریزد. سایه این افیون بر تصمیمگیریهای جمعی سنگینی میکند و مانع از آن میشود که مردم در جامعه به صورت عقلانی عمل کنند. همین است که با اینکه از خرید پردههای منزل ۲ سال نمیگذرد، نصاب میآورند تا برای مراسم خواستگاری پردهها را نو کنند. همین است که وقتی به خواستگاری میروند، در اولین نگاه و ارزیابی دختر و خانوادهاش، وسایل منزل را ارزیابی میکنند.
چند نفر را میشناسید که وقتی خواستگار به خانهشان آمده است هنگام گفتگو برای آشنایی بیشتر، مدل پردهها و جنس فرش و برند لوازم پذیراییشان ارزیابی نشده است؟ به چند خواستگاری رفتهاید که در همان حال که از زیبایی ظاهری عروسخانم و طعم چای تعریف میکردهاید با پای خود چند شانه بودن فرش منزلشان را نسنجیدهاید؟ مصرفگرایی در بلندمدت به ذهنهای مردم وارد، و بعد در قالب عرف اجتماعی، ماندگار شده است.
عرف اجتماعی میگوید برای مراسم خواستگاری از فلان گلفروشی و بهمان کیک خانگی سفارش دهیم، چون نشاندهنده منزلت خانوادگی ماست یا با فلان سرویس پذیرایی و بهمان مدل خوراکیها از خانواده خواستگار پذیرایی کنیم. مطابق عرف، تعداد سکههای مهریه مقدار چشمگیر است. کمتر از آن ارزش دخترمان را پایین میآورد! بماند که استطاعت داماد و حتی شرایط مالی پدر عروس چقدر است. جهیزیه چطور بدهیم که زبانزد فامیل شود؟ جهیزیه چقدر مطالبه کنیم که همسنگ مهریهای که میپذیریم باشد؟ حالا بماند که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است، اما جهیزیه را باید پیش از ورود به زندگی مشترک تهیه کرد. بماند که مهریه امروزه گرفته میشود و باید پرداخت.
در گذشته، کسانی که قدرت خرید بیشتری داشتند بیشتر مصرفگرا بودند، اما امروزه با توجه به دسترسی همگانی به رسانههای مجازی که مصرفگرایی را تبلیغ میکنند و سبک زندگی تنوعطلبانه را رواج میدهند، شاهد گسترش دامنه مصرفگرایی در زندگی خانوادههایی هستیم که استطاعت مالی ماندن در گرداب مصرفگرایی را ندارند، اما از ترس آبرو و فشارهای اجتماعی ایجادشده از سوی عرف اجتماعی، با گرفتن وام و قرض و حتی امانت، وارد مسابقه «من هم میتوانم» و «من بهترین هستم» جامعه میشوند. تبدیل زندگی خانوادگی به ویترینی برای نمایش عمومی و جلوهگری برای دیگران از مصادیق بارز مصرفگرایی است.
امروزه عموما تشکیل خانواده بهندرت میتواند از مراسم خواستگاری و حداکثر نامزدی پیشتر برود، زیرا بیشتر مردم آداب و رسوم را به مانعی برای ازدواج تبدیل کردهاند. اما چگونه میتوانیم از گرداب مصرفگرایی فرار کنیم؟ گام اول این است که از خودتان شروع کنید و بیندیشید. اگرچه بسیار دشوار است از وسوسههای مصرفگرایی دور شویم و در عرفهای آسیبزا پیرو جماعت نباشیم، دستکم میتوانیم سعی کنیم. بیشتر اوقات مصائبی که تحمل میکنیم از نیندیشیدن است. عقلانی رفتار کردن کلید گریز از مصرفگرایی است. اگرچه میتوان گفت رهایی از فشارهای اجتماعی حرف مردم امری ناممکن است، نمیشود به دلیل سنگینی حرف مردم فرصت کوتاه زندگی را زندگی نکرد. افزایش عزت نفس و اعتمادبهنفس میتواند بر کاهش رنج ناشی از حرف مردم بسیار مؤثر باشد.
مهارت افزایش اعتمادبهنفس را کسب کنید
اگر میخواهید این فرصت کوتاه، اما زیبای زیستن خود را هدر ندهید، از اعمال نظر و سعی در نفوذ برای مداخله در سبک زندگی دیگران دست بردارید. یادمان باشد حرف مردم یک امر فرهنگی متقابل است. اگر شما سبک مراسم خواستگاری تا ازدواج دیگران را زیر ذرهبین معیارهای خود نگیرید، به دیگران نیز اجازه نخواهید داد با امکانات و شرایط خود برای زندگی شما که امکانات و شرایط متفاوتی دارید تصمیم بگیرند و شما را ارزیابی کنند. به تصمیم دیگران احترام بگذارید و از تغییرهای مثبت استقبال کنید. زندگی کوتاه است.