هدی جاودانی | شهرآرانیوز - عصر روز چهارم دسامبر، آگاتا کریستی، درحالیکه تنها یک چمدان در دست داشته است، دخترش را در خواب میبوسد و خانهاش در انگلیس را ترک میکند. برای حدود دو هفته هیچکس نمیدانسته است کریستی کجاست؛ ماجرایی که بیشتر به داستانهای خود کریستی شباهت دارد.
آگاتا کریستی سیوششساله تا آن زمان، چندین رمان کارآگاهی، ازجمله «قتل در زمین گلف» (۱۹۲۳) و «دشمنمخفی» (۱۹۲۲) را به انتشار رسانده بود. ناپدید شدن آگاتا کریستی به صدر اخبار دنیا تبدیل شد و مجله تایمز، جلد ششم دسامبر خود را به او اختصاص داد. در گزارش سال ۱۹۲۶ تایمز آمده است: «ماشین نویسنده حوالی گیلفورد، لبه یک صخره رها شده بود، طوریکه چرخهای جلوی ماشین دقیقا روی لبه قرار گرفته بود.» پس از سه روز تلاش برای یافتن نویسنده، پلیس جستوجو را متوقف کرد. برادرشوهر کریستی از او نامهای دریافت کرده بود. کریستی در نامه به او میگوید که برای استراحت و تفریح به یک چشمه آب گرم در یورکشایر رفته است. به نظر پرونده بسته شده بود، اما نه کاملا.
پلیس با دیدن آن نامه قانع نشده بود و به جستوجو ادامه داد. حتی سگ خانگی کریستی را هم به صحنه آوردند تا رد صاحبش را بگیرد. تایمز با انتشار گزارشی در روز دهم دسامبر اعلام کرد که کارآگاهان، فرضیه خودکشی نویسنده را نیز در نظر دارند. پلیس جستوجوی خود را بر دریاچهای، مشهور به «دریاچه سکوت»، متمرکز کرد. دریاچهای که به گفته مقامات محلی انتها نداشت. در این میان فرضیه دیگری نیز مطرح بود؛ اینکه کریستی در حوالی خانهاش ناپدید شده است.
کوچهپسکوچههای اطراف خانه کریستی درمیان مردم شهر، به خانه ارواح شهرت پیدا کرده بود. پیش از این ماجرا، مردی در آن حوالی، خودکشی کرده و زنی به قتل رسیده بود. حتی خود کریستی نیز، یکبار به دوستی گفته بود که باید بهزودی این محله را ترک کند، وگرنه ممکن است آنجا بمیرد. یک هفته پس از گم شدن کریستی، هنوز هیچکس سرنخی از او نداشت. اما تحقیقات به نقطه امیدوارکنندهای رسیده بود. سه نامه از کریستی برجای مانده بود.
یکی خطاب به منشیاش، دیگری خطاب به برادرشوهرش و سومی خطاب به همسرش که البته او از افشای محتوای نامه خودداری کرد. این فرضیه مطرح بود که کریستی مفقود نشده و برای کسب شهرت، چنین حیلهای را به کار برده است. اما منشی کریستی، با عصبانیت این فرضیه را رد کرد. در مصاحبهای به آن واکنش نشان داد و گفت که چنین کاری محال است از خانم کریستی سر بزند. وی همچنین محتوای نامه کریستی را در اختیار رسانهها قرار داد. محتوای نامه چیزی جز جزئیات برنامهریزی کارهایشان نبود. بین ۱۰ الی ۱۵ هزار نفر از مردم، با گروه جستوجوی پلیس برای پیدا کردن کریستی همراه شده بودند. روز سیزدهم دسامبر، پلیس اعلام کرد که کریستی ممکن است با لباس مبدل و احتمالا ظاهری مردانه، در لندن باشد.
همچنین، شایعه شده بود که کریستی نامهای مهرومومشده از خود برجای گذاشته و وصیت کرده است که تنها درصورتیکه جسدش را پیدا کردند، نامه باز شود. عدهای نیز که با ارواح سروکار داشتند، بر روی صخرهای که کریستی گم شده بود، جلسه احضار برگزار کردند تا برای یافتن او دستبهدامن ارواح شوند. چهاردهم دسامبر، پلیس به سرنخهای مهمی دست پیدا کرد؛ یک بطری سم، تکههایی از یک کارتپستال، یک کت خزدار زنانه، تکهای نان گاززدهشده و دو کتاب کودک. کریستی پانزدهم دسامبر، ۱۱ روز پس از ناپدید شدن، در چشمه آب گرم یورکشایر پیدا شد.
همسرش به خبرنگاران گفت که او هیچچیز به یاد ندارد و کاملا حافظهاش را از دست داده است. تایمز بعدا گزارش داد که کریستی با نام دیگری در هتل محل اقامتش، اتاق رزرو کرده بوده است. کریستی دقیقا روز قبل از ترک خانه، متوجه میشود که همسرش به او خیانت کرده است و بسیاری، دلیل این ماجرا را انتقام او از شوهرش میدانند. اما او خود هیچگاه به چنین چیزی اعتراف نمیکند و البته روایت قانعکنندهای نیز از ماجرای گم شدن خود ارائه نمیدهد. حالا با گذشت ۹۰ سال، هنوز هم مورخان دقیقا نمیدانند که چرا کریستی این کار را انجام داده بود.
منبع: The New York Times