نگاهی به ضعف‌های سریال «ناریا»؛ از روایت آشفته تا قصه مبهم! سعید روستایی و پیمان معادی در فهرست رای دهندگان اسکار هشدار وزیر فرهنگ درباره صداهای تفرقه‌افکنِ پس از جنگ چرا آهنگ «بوم، بوم، تل‌آویو»؛ در پاسخ حملات موشکی ایران به اسرائیل جهانی شد؟ + ویدئو نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است
سرخط خبرها

نقد، منتقدان و یک تغییر امیدوارکننده

  • کد خبر: ۵۶۱۷۷
  • ۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۶
نقد، منتقدان و یک تغییر امیدوارکننده
عبدالجواد موسوی - روزنامه‌نگار
عبدالکریم سروش باز هم توانست مخاطبانش را غافل‌گیر کند. البته از همان «صراط‌های مستقیم» معلوم بود کار به اینجا‌ها می‌کشد و این اسلام و پیغمبری که دکترسروش مبلغ آن است، نه به کار دین مردم خواهد آمد و نه به کار دنیایشان. اما اکنون در این باره چیزی نخواهم گفت که موضوع این یادداشت چیز دیگری است. به نظرم آنچه در این بحث وجدل‌های اخیر اهمیت دارد، نه خود سروش و موضوعی است که طرح کرده، بلکه نوع رویارویی منتقدان با او و سخنان اخیر اوست.
 
بسیاری از این منتقدان خود در سال‌های پیش در زمره ارادتمندان ایشان بوده‌اند و بعضی از آن‌ها حتی مفتخر به شاگردی ایشان، اما چنان در بحث نقد و لزوم پایبندی به آداب نقادی از دکتر پیشی گرفته‌اند که در حقیقت باید آن‌ها را بابت این میزان از متانت و وزانت ستایش کرد.
متأسفانه در جامعه فرهنگی ما نقد مترادف با دشمنی تعریف شده و هر جا کسی بگوید فلانی منتقد بهمانی است، دیگران می‌پندارند فلانی کمر به نابودی بهمانی بسته است یا در شمار دشمنان قسم‌خورده اوست. از فضای سیاسی چیزی نمی‌گویم که به‌حکم «الملک عقیم» چندان انتظاری هم از آن نمی‌رود و ما اگرچه به‌جد کوشیده‌ایم که اخلاق و سیاست را با یکدیگر پیوند بزنیم، اما هرچه بیشتر کوشیدیم، کمتر نتیجه گرفتیم.

در فضای فرهنگی، اما گویا اندک اندک مسئله مهمی به نام نقد دارد درست فهمیده می‌شود و اتفاقاتی از این دست، مخاطب را امیدوار می‌کند که هنوز هم می‌توان به اهل فرهنگ امیدوار بود. تا جایی که من این چندروزه پیگیر بوده‌ام، هیچ یک از منتقدان آقای سروش به درشتی و بی‌انصافی با ایشان سخن نگفته‌اند. بیشتر آنان با تمام موضوع مطرح‌شده از سوی ایشان مخالف بوده‌اند و بعضی حتی یک نکته درخور تأمل در آن حرف‌ها نیافته‌اند، اما با این حال جانب ادب را فرونگذاشتند و تا توانستند با القابی شایسته از گوینده سخن یاد کردند و اجزای سخن را به‌درستی تشریح و حلاجی کردند و بنیاد‌های نادرست آن را به‌درستی یادآور شدند.
 
با شنیدن این حرف‌ها به یاد سال‌های گذشته افتادم و برخورد نادرستی که بعضی از منتقدان رادیکالش با او پیش گرفته بودند و با خودم گفتم آیا اگر در همان روزگاران، منتقدان مؤدب ایشان به میدان می‌آمدند، آیا کار به اینجا‌ها می‌کشید؟ نمی‌دانم! شاید همان جوش‌وخروش‌ها و ندانم‌کاری‌ها در به وجودآوردن فضای امروزی بی‌تأثیر نبوده است. شاید همان تجربه‌ها باعث شده است امروز همه ما کمی خویشتن‌دارتر باشیم و هر سخنی را با عصبانیت پاسخ نگوییم.
 
البته نمی‌دانم در آن روزگاران اگر کسی با همین ادب و متانت امروزی می‌خواست درصدد پاسخ گویی به آن مباحث برآید، آیا گوشی برای شنیدن می‌یافت یا نه؟ شاید اقتضای آن سال‌ها همان هیجان زدگی‌ها و عصبانیت‌ها بوده و شاید همین وقار و آرامشی که در منتقدان پیدا شده، محصول سرخوردگی از آن رفتار‌های شتاب زده است. به حقیقت نمی‌دانم. اما می‌دانم هرچه هست و محصول و نتیجه هر اتفاقی، باید آن را به فال نیک گرفت و اگر امکانش هست، آن را تسری داد به دیگر حوزه‌های فرهنگی.

امروز از عزت ا... ضرغامی گرفته تا مهدی نصیری از لزوم آزادی مخالف و تحمل شنیدن صدا‌های معترض و به رسمیت شناختن قرائت‌های مختلف سخن می‌گویند. دست‌کم در ۳۰ سال اخیر این میزان از اجماع بر سر لزوم آزادی و احترام گذاشتن به رأی و منظر دیگری در ادبیات سیاسی و فرهنگی ایران وجود نداشته است. این خردک شرر را اگر ارج بنهیم و نیکو پاس بداریم، شاید بتواند به شعله‌ای درخور و گرمابخش تبدیل شود. ایدون باد!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->