یگان حفاظت محیط زیست: ارتقای توان عملیاتی برای امنیت محیط‌بانان ضروری است بازنشستگان صندوق فولاد وام بانکی می‌گیرند + جزئیات آیا واکسیناسیون HPV در ایران متوقف شده است؟ شکر سفید و قهوه‌ای از نظر ارزش غذایی چه تفاوتی با هم دارند؟ سیل در پاکستان جان ۳۵۱ نفر را گرفت «اوزمپیک» داروی لاغری محبوب با بیش از ۱۸۰۰ شکایت اهدای عضو در مشهد به ۱۱ نفر زندگی دوباره بخشید (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) جزئیات امتحانات جبرانی دوازدهمی‌ها اعلام شد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) چالش کمبود نیروی انسانی متخصص در کنار توسعه تجهیزات مدرن سرطان‌شناسی در بیمارستان تخصصی سرطان امید بازنشستگان تأمین اجتماعی: معوقات حقوق را زودتر پرداخت کنید یک فرد محکوم به قصاص در اهواز پس از ۳۶ سال آزاد شد درخشش تیم‌های نخبه دانشجویی و دانش‌آموزی ایران در مسابقات رباتیک کره جنوبی بانک رفاه متعلق به تأمین اجتماعی و واگذاری آن به دولت برخلاف قانون است نتایج اعتراضات داوطلبان به آزمون سمپاد چه زمانی اعلام می‌شود؟ آغاز مهلت ثبت نام بومگردی‌ها برای دریافت پنل خورشیدی (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) ویژگی‌های هتل مناسب تابستان در مشهد تالاب هورالعظیم همچنان در آتش | حریق در بخش‌های ایرانی مهار شده است برپایی میز خدمت ویژه بازنشستگان کشوری آیا در مدارس پناهگاه ساخته می‌شود؟ + ویدئو راه‌اندازی سامانه مجازی انتخاب رشته کنکور ۱۴۰۴ سهل‌انگاری ۲ میلیاردی یک مشهدی به‌خیر گذشت کشف صد‌ها کیلو گوشت خر در موتورسازی متروکه با هوشیاری شهروند مشهدی کدام ضدتعریق‌ها برای پوست بی خطرند؟ اهدای عضو جوان مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) روش جدید مجرمان سایبری برای کلاهبرداری از والدین در فصل ثبت نام مدارس پیش‌ثبت نام دانش‌آموزان اتباع در سامانه آموزش پرورش آغاز شد (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) زایمان سزارین غیرضروری سلامت مادر و نوزاد را تهدید می‌کند روش تهیه کرم خانگی برای رفع ترک پا با مواد طبیعی آغاز مدرسه از ۵ سالگی؟ | طرح تازه مجلس برای تغییر سن آموزش رسمی کودکان
سرخط خبرها

صف، نوستالژی‌ای که تکرار می‌شود!

  • کد خبر: ۶۰۲۸۹
  • ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۴
صف، نوستالژی‌ای که تکرار می‌شود!
صف نان، صف شیر، صف نفت، صف کوپن و حالا هم صف مرغ و گوشت و روغن! این صف‌ها برای دهه‌شصتی‌ها خاطرات فراوانی دارد که البته چندان شیرین هم نیست.

جانقربان | شهرآرانیوز- صف نان، صف شیر، صف نفت، صف کوپن و حالا هم صف مرغ و گوشت و روغن! این صف‌ها برای دهه‌شصتی‌ها خاطرات فراوانی دارد که البته چندان شیرین هم نیست.


حسرت خواب دم صبح

محمدحسینی از متولدان دهه۶۰ است و در خانواده‌ای پرجمعیت بزرگ شده است. او از صف‌هایی که در عمرش ناچار به سپری‌کردن آن‌ها بوده است می‌گوید:

هنوز حسرت خوابی که برای  دو شیشه شیر فدا می‌شد بر دلم هست. نمی‌دانید با چه وضعی ما را از زیر لحاف بیرون می‌کشیدند. تا دم مغازه که چرت می‌زدیم، تازه در صف هم چون بچه بودیم، هی ما را عقب می‌انداختند. برای دو شیشه شیر مکافات داشتیم. تازه از آن شیر کلا یک پیاله ماست به ما می‌رسید. چه نسلی بودیم خدایی! حالا من به بچه‌ام التماس می‌کنم که یک لیوان شیر بخورد، ببینید چه فیلمی سرم در می‌آورد! کلا نسل التماس‌کن هستیم! بچه بودیم التماس می‌کردیم، حالا هم همچنین!


ماجرای روح همسایه

آقای امیری یکی‌دیگر از دهه‌شصتی‌هایی است که از صف خاطره دارد. او می‌گوید: حالا خوابش به کنار، من خیلی سردم بود و همیشه با پتو می‌رفتم داخل صف. یک روز از دور داشتم می‌رفتم، دیدم مردم شروع‌ کردند به دادوبیداد و زن‌ها داد و جیغ. نگو همسایه کنار شیرفروشی همون روز صبح فوت کرده بوده و خلاصه که این‌ها فکر کرده بودند من روحم! البته بعد که فهمیدن اشتباهشان مرا سیر کتک زدند، ولی چند نفری جلو افتادم و حسابی خوش‌حال شدم.

مصطفی خانیکی می‌گوید: ای بابا! چه خاطراتی به یاد آدم می‌آورید. ما از ۵ صبح می‌رفتیم داخل صف شیر تا ۷ که ماشین بیاید و شیر بیاورد. تازه یکی از بچه‌ها هم مأمور می‌شد سر خیابان بایستد تا هروقت ماشین آمد، صدا بزند و خلاصه اطلاع‌رسانی کند. مکافاتی داشتیم. حالا ما این‌ها را می‌گوییم یک وقت دوباره شیر را صفی نکنید که بچه‌های ما اهل صف نیستند و به‌جای مادرم، زنم مرا می‌فرستد داخل صف بایستم!

حمید هم می‌گوید: من که دم عید با لباس‌های نو داخل صف می‌رفتم و پز هم می‌دادم. فقط مشکل این بود که لباس‌های ما همیشه یک سایز بزرگ‌تر بود!

 

تکرار نوستالژی

از مکافات‌های زمان ما صف‌های شیر و نان بود که الان به برکت آزادپزی و لبنیات‌های محلی حل شده است، اما این روزها با تکرار دوباره صف‌ها در شرایطی که حتی دیدار پدر و مادر هم منع شده است، مکافاتی بزرگ‌تر شده است.

علی تلافی که فروشنده یک فروشگاه مرغ است، می‌گوید: والا ما از روی مردم خجالت می‌کشیدیم. از صبح یا ظهر برای یک دانه مرغ دست‌کم دو ساعت باید داخل صف می‌ماندند. همه هم سن بالا و جای پدر و مادر ما هستند. چه می‌شود کرد!

خانم امینی از افرادی است که برای خرید مرغ در صف است و می‌گوید: ما که صف نفت و نون و شیر را فراموش نکردیم و مشکلی هم نداریم، ولی در این شرایطی که می‌گویند کروناست، به‌خدا روا نیست با یک دانه مرغ، کرونا را هم به خانه ببریم.


تداوم پارتی‌بازی‌ها

خانم مهدوی که بازنشسته آموزش‌وپرورش است نیز می‌گوید: به صفش کاری ندارم، من مشکلم با نظارت‌هاست. از همان قدیم پارتی‌بازی بود، الان هم هست. به آشناها بدون صف و هرچقدر بخواهند می‌دهند. شاید شما هم یادتان باشد همیشه یکی‌دوتا جعبه شیر را مغازه‌دارها برای مشتری‌هایشان از دید بقیه مخفی می‌کردند. الان هم همین است.

برای فروش مرغ و روغن با اینکه می‌گویند تنظیم بازار است و با کارت ملی می‌فروشند، فروشگاه‌ها پارتی‌بازی می‌کنند و به آشناهایشان هرچقدر که بخواهند می‌فروشند. کلا نظارت و تنظیم بازار فقط در حد حرف است. اگر حرف نیست، چند نفر را جریمه کنند و در اخبار بگویند تا آدم دلش خوش باشد.


ما که مجبوریم

آقای محمدی هم می‌گوید: قدیم برای پدر و مادرمان و حالا برای زن و بچه‌مان مجبوریم بیاییم و در صف بایستیم. به قول شما این خاطره‌ای است که قرار است برای نسل ما تکرار شود، البته امیدوارم که فقط برای نسل ما تکرار شود، چون بچه‌های ما آدم‌هایی نیستند که بخواهند در صف بایستند. از این حوصله‌ها ندارند! ما نسلی بودیم که از این کارها می‌کردیم و لباس داداش بزرگ‌تر را می‌پوشیدیم و شیرینی‌ها را از دم دستمان برمی‌داشتند و کتک هم می‌خوردیم، ولی الان نمی‌شود به بچه‌ها گفت بالای چشمتان ابروست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->