بعثت رسول خدا (ص) پیامی است که هدف آن تهذیب بندگان، آموختن آیات الهی و حکمت به ایشان، برداشتن زنجیرها [یضع عنهم إصرهم و الأغلال]و ارائه تصویری از یک زندگی اخلاقی براساس اسوهبودن رسولا... (ص) است.
اساس این دعوت، بندگی خداوند و بهعبارت رساتر، رواج توحید و یکتاپرستی و گذشتن از منیتهای فردی و قومی است. آدمی که اسمای الهی را تعلیم یافته [و علّم آدم الأسماء]و در نهاد فطرتش تعهد بر بندگی خالقش نقش بسته است، بار دیگر در این عالم، با بعثت، پیام الهی و هدایتگرانه رسول را میشنود تا با پرهیز از شرک، راه توحید و بندگی را بپیماید.
اساس این دعوت شناخت خداوند و پرستش اوست و پیامد آن داشتن یک زندگی اخلاقیالهی است که چهارچوب اصلی آن اخلاق نبوی، فقه اسلامی، شعور انسانی و باور به قیامت با امید به لقای پروردگار و بهرهمندی از عفو و بخشش اوست.
رسولان الهی تلاش کردهاند در این دعوت در مقام یک مبشر و منذر، هادی و معلم و مرشد و اسوه عملی، راه را به بشر بنمایانند. راهی که از دالان اخلاق و فقه میگذرد و بنیادش بر معرفت الهی و درک این است که فقط اوست که هست و باقی فقط نشانی از اویند و در سمتوسوی او بهرهای از وجود دارد.
پیامبر که به دعوت مبعوث شد، سیاه و سفید را برابر شمرد، عرب را با عجم به یک چشم نگریست، فقیر و غنی را برابر خداوند و در صف نماز در کنار هم نشاند و از قول خداوند گفت که برترین شما متقیترین شماست و بس «إنّ أکرمکم عند ا... أتقاکم». در قرآن هیچ نشانی از منیتهای فردی و جمعی، عربی و عجمی، قومی و قبیلهای دیده نمیشود.
در این دعوت الهی و بعثت، ماهیت دعوت انبیا یکی است و آنچه خداوند به موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) داده است، پیام واحد دارد، چنانکه خود تأکید کرده است که: «لا نفرِّق بین أحد من رسله.» این انبیا هرکدام در میان قوم و قبیلهای بودند، اما ماهیت دعوت آنان یکسان و یکی بود. خداوند با تأکید بر این مطلب و در ادامه آن از آدمیان میخواهد که: «أن أقیموا الدِّین و لا تتفرَّقوا فیه.» دین را اقامه کنند و میان آن بهعنوان اینکه این دین از این طایفه و آن یکی از دیگری است، تفرقه ایجاد نکنند.
افتخار اسلام بر این اساس بوده و هست که بعثت الهی رسولا... (ص) برای همه بشر بوده و این دعوت فارغ از هر نوع نگاه تبعیضانه میان همه اقوام به پیش رفته است. همین شعار بوده است که بربرها و ایرانیان و هندیان و رومیان همه بر آن اساس به اسلام گرویدند و اسلامشان نه از ترس شمشیر امویان و عباسیان، بلکه به عشق نگاه برابراندیشانه اسلام بود که برای آدمی حرمت مینهاد و هرکسی را از هر قوم و قبیلهای میپذیرفت و میان مردمان تفرقه ایجاد نمیکرد. این باعث تأسف است که اساس اسلام، احترام به انسان و کرامت انسانی باشد، اما امروز بیشترین اختلاف بین کشورهای اسلامی و اقوام مسلمان بهعنوان عرب و عجم باشد. این نشان از آن است که ما در ادعای اسلام، صادق نیستیم. باید گفت بیشتر جماعات سیاسی، کسانی هستند که نعمت خدا را میشناسند و به اسم آن بر سریر قدرت مینشینند و سپس آن نعمتها را با این قبیل رفتارهای قومگرایانه انکار میکنند.
اگر آسمان به زمین بیاید یا زمین به آسمان، دعوت انبیا همان است که در قرآن آمده است: «قل إنَّما أنا بشر مثلکم یوحی إلی أنَّما إلهکم إله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربّهِ فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربِّه أحدا.» رسول هم که اشرف آدمیان است، بشری است مانند شما، فقط به او وحی میشود بر اینکه خدا یکی است. هرکسی که امید دیدار پروردگار را میبرد، باید عمل صالح انجام دهد و در حین عمل صالح در عبادت پروردگارش شرک نورزد.
رسولان آمدهاند که آدمی را به ۲ امر، استفاده از نعمات زندگی و عمل صالح، دعوت کنند: «یا أیها الرُّسل کلوا من الطَّیبات و اعملوا صالحا إنِّی بما تعملون علیم.»ای رسولان! از پاکیزهها بخورید و عمل صالح انجام دهید. من به آنچه میکنید آگاهم. برای من این قشنگترین و زیباترین آیت قرآنی است. اول دعوت به بهرهمندی از یک زندگی خوب و دیگر انجام عمل صالح. اینها ۲ رکن اصلی دعوت و بعثت انبیا هستند. بهتر است حکومتهای مدعی اسلام و تودههای مسلمان و همه ما، برپایه این ۲ اصل برنامهریزی کنیم.