آيا ما در ايران چيزي داريم كه بدون تكيه به زبان فارسي يا بدون انحصار به قوميتي خاص، جامع حركت هاي نمايشي و موسيقي باشد و بتوان آن را به عنوان يك عنصر جذاب براي معرفي فرهنگ و تمدن و هويت ايراني عرضه كرد؟
پاسخ به اين پرسش از جهات گوناگون اهميت دارد، چه از منظر مديريت فرهنگي يا اقتصاد فرهنگ و چه از زاويه مطالعات مردم شناسي و جامعه شناسي.
اين پرسش با مشاهده نمونه هاي ديگر در كشورهاي مختلف و بهره برداري هاي اقتصادي و تبليغاتي از آنها - چه در رسانه و چه در ميدان جذب گردشگر - همچنان در ذهنم تكرار مي شد.
پاسخ اين سؤال را شبي دريافتم كه گروه جوانمردان ايران زمين در برنامه عصر جديد حضور داشت و اعضاي آن از شهرهاي مختلف نمايشي خيره كننده و جذاب ارائه كردند.
با ورزش زورخانه اي از كودكي آشنا بودم و گرچه خود ورزشكار نشدم، اما هميشه در زورخانه ها يا تصاوير سينمايي و تلويزيوني ابعاد مختلف و خصوصيات اين ورزش را دنبال مي كردم و مي شناختم.
يكبار با پدرم به زورخانه اي در بندرعباس رفته بودم و در همان سالها هم يكي از بستگان در حياط خود زورخانه اي مفصل ساخته بود و زماني كه به كرمان مي رسيديم با بچه هاي خانواده آنجا بازي و تمرين مي كرديم.
به ياد روزي افتادم كه پسر پنج، شش ساله يكي از بستگان از بازديد زورخانه برگشته بود و با شوقي كودكانه مي پرسيد: آيا مي دانيد تخته شنا نماد چيست؟ مي دانيد ميل زورخانه نماد چيست؟ و همين طور توضيح مي داد كه اين نماد شمشير است و آن نماد سپر و اين نماد تير و كمان!
تصور كنيد مدرسه اي كه آن روز بچه ها را براي بازديدي كوتاه به زورخانه برده، در مدرسه زورخانه و گودي داشته باشد و دانش آموزان هر روز يا هر هفته بتوانند اين مفاهيم را در حين تمرين به خاطر بسپارند و الگوهايي چون پورياي ولي را سرمشق خود سازند و آداب اخلاقي و حرمتهاي رفتاري را بياموزند.
ورزش زورخانه اي ايران كه امروز به مرور كمال يافته و به اوج خود رسيده جامع جهات گوناگوني از عناصر بصري و موسيقي است و در تمام كشور از شمال تا جنوب فراگيري و گسترش دارد.
هم مضامين معرفتي كه مرشد زورخانه در توحيد و تحميد بيان مي كند و هم آداب و آيين هايي كه در حفظ حرمت پيش كسوتها و ارزش گود زورخانه و هدف غايي از اين تمرينها بيان مي شود، همه درس آموز و تربيت كننده است.
شايد به سختي بتوان يك اجرا و پرفورمنس جمعي را پيدا كرد كه جامع همه اين خصوصيت ها باشد و بشود آن را براي معرفي ظرفيت فرهنگي و انتقال ارزشهاي تمدن و هويت اسلامي ايران به همگان معرفي كرد.
كاش قدر اين فرصت را بدانيم و براي تقويت و توسعه اين ورزش بومي -چه در مدارس و حوزه مخاطبان داخلي و چه براي جذب گردشگران خارجي - بكوشيم.