امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - یک سال و چندماه از شیوع ویروس کرونا میگذرد. از ابتدای همه گیری این ویروس تاکنون تغییراتی اساسی در سبک زندگی بشر رخ داده و انسان موظف شده است برای مبتلانشدن به این بیماری راهکارهایی را عملی کند. کرونا تا امروز میلیونها انسان را به کام مرگ کشانده و بحرانی عجیب برای بشر ایجاد کرده است. یکی از موضوعهای مهم در بحران شیوع کرونا، تعطیلی مراکز دینی و مراسم مذهبی بود که حاشیههای فراوانی به دنبال داشت.
برخی تحلیلگران با تکیه بر دلالتهایی مانند مسئله رنج و شُرور، اعتبار بالای علم و از طرفی دیگر توقف مناسک دینی جمعی و تعطیلی مراکز مذهبی، معتقدند که این شرایط موجب تضعیف باورهای دینی جامعه میشود، درحالی که برخی دیگر مدعی هستند ناتوانی انسان و علم کنونی در برابر ویروس کرونا و اعتقاد به رحمت الهی میتواند به تقویت باورهای دینی منجر شود. در گفتگو با دکتر محمدعلی ایازی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، به بررسی وضعیت دین داری در عصر پساکرونا و ضرورت ارائه تفسیری عقلانی از دین در این دوران پرداخته ایم.
ویروس کرونا یکی از اتفاقات مهم بشری است که زندگی بشر را بنیادین تغییر داده است. به نظر شما این تحولات در عرصه دین پژوهی و زندگی دین مدارانه چه تأثیراتی داشته است؟
ما درگذشته شاهد شیوع بیماریهای مختلفی در زندگی بشری بوده ایم و هرکدام از اینها مشکلات فراوانی برای انسانها به وجود آوردند. اما به چند دلیل در دوره معاصر این بیماریها وضعیت خاص تری پیدا کرده اند. این دلایل عبارت اند از سرعت خبررسانی و رسیدن اطلاعات درباره این بیماری به سراسر دنیا، شیوع گسترده آن در همه دنیا و اینکه این بیماری به دلیل واگیرداری خاص آن تلفات بسیار زیادی در دنیا داشته است. این ویژگیها درباره بیماریهای واگیردار در طول تاریخ به این صورت نبوده است.
باتوجه به وضعیت به وجودآمده، کرونا کانون بحثهای اجتماعی گوناگونی بوده و ذهن فرهیختگان بسیاری را درگیر خود کرده است. ازجمله این کانونها دین و دین داری بوده است. سؤالات گوناگونی در مواجهه دین داران با این مسئله پدید میآید؛ اینکه نقش خداوند در مواجهه با این بیماری چیست؟ نسبت میان قوانین طبیعی و این بیماری چیست؟ آیا این ویروس به مثابه شر در نظام هستی است؟ و درنهایت اینکه دین چه راه حلی برای مبارزه با این بیماری دارد؟
ما قصد نداریم که وارد تبیین رویکرد فلسفی کرونا شویم و تحلیل کنیم که این گونه بیماریها چه نسبتی با اراده فعلی خداوند دارد. شخصیتهای بسیاری از گذشته تا امروز درباره نظام هستی سخن گفته و در میان معاصران نیز افرادی به تحلیل و تبیین این موضوع پرداخته اند، مثل شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» آنجا که به موضوع شرور میپردازد و مانند همه فلاسفه اسلامی قائل به شر در عالم نیست.
ایشان با ادله روشن توضیح داده است که این مسائل جزو شرور نیستند، بلکه جزو ویژگیهای نظام هستی و قانون حاکم بر علل هستند؛ بنابراین نمیخواهم وارد این بحث فلسفی و کلامی شوم. اما اینکه نوع مواجهه دین داران با مسئله کرونا چگونه است، خود دارای ۳ نکته اساسی است: نخست اینکه نظام جهان براساس اسباب و علل طبیعی بنا شده است و این نظام تابع مقررات خاص خودش است. ممکن است به دلیل اطلاعات کم بشر درباره این علل، بشر گاهی علت اصلی بلایای طبیعی مثل زلزله و سیل و... را نمیدانسته است، اما با پیشرفت فناوری، علل اصلی به وجودآمدن این اتفاقات کشف شده است.
کرونا نیز مانند این اتفاقات طبیعی سبب شده است زندگی بشر مختل شود، اما نکته مهم آنجاست که بشر برای مبارزه با این ویروس و مقابله با این بیماری از روشهای علمی و عقلی بهره ببرد. در واقع کرونا نیز تابع نظام علی و معلولی دنیاست و مبارزه با آن نیز قانون و روشهایی ضابطهمند دارد؛ این گونه نیست که گفته شود شیوه مبارزه با آن در سرزمینهای اسلامی با بلاد دیگر فرق داشته باشد. روش مبارزه و جلوگیری از شیوع این بیماری در بین مسلمانان و غیرمسلمانان هیچ فرقی ندارد و همه باید با تکیه بر روشهای عقلانی و منطقی به مبارزه با آن بپردازند. دین داران با گذشت زمان متوجه این مسئله شدند که راهی جز عقلانیت و استفاده از منطق علمی برای مبارزه با این بیماری نیست.
نکته دوم اینکه وقتی شما دیدگاهی عقلانی و علمی در مواجهه با این بیماری به کار بردید، مخالف دیدگاهی است که این بیماری را قضا و قدر الهی به معنای عوامانه آن میداند و نقش بشر را در شیوع آن انکار میکند یا نقش و امکان عملی با آن را بی فایده میداند. به عنوان مثال فردی هیچ کدام از راهکارهای مقابله با این ویروس را جدی نمیگیرد و به این بیماری مبتلا میشود و سر آخر میگوید که قضا و قدر الهی بود و خداوند میخواست که من به این بیماری مبتلا شوم. این تفکر عوامانه و غلط است. این امر به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
باید توجه کرد که قضا و قدر الهی براساس اسباب و علل عالم ایجاد میشود و انسان میتواند به گونهای معقول با قضا و قدر الهی روبه رو شود، با این بیماری مقابله کند و راههای علمی برای کم کردن و نابودکردن آن طی کند. چنان که فرموده است: «ابی ا... أن یجری الآمور إلا باسبابها» خداوند کارهای نظام هستی را براساس قوانین معین انجام میداد.
نتیجه چنین دیدگاهی آن است که پدیدآمدن این گونه بیماریها تابع قوانین هستی است و ازبین رفتن آنها هم تابع همان قوانین است. نکته سوم این است که نقش دعا و ایمان در مواجهه با این بیماری چگونه است؟ آیا اعتقاد به خدا و ایمان به توحید میتواند در بهبود این اوضاع کمک کند؟ پاسخ به این سؤال مثبت است؛ دعا و پیوند با خدا میتواند در بهبود این بیماری کمک کند. بیمار امیدوار بهتر از بیمار ناامید است. دعا و ارتباط با خدا ترس و یأس را از بین میبرد.
البته باید به این نکته توجه کرد که دعا جایگزین درمان نیست و اگر فردی به کرونا مبتلا شد و از راه علمی برای رفع بیماری استفاده نکرد و گفت من دعا میکنم تا خدا به من شفا عنایت کند، از دید عقلی و علمی پذیرفتنی نیست. با نگاهی به سیره امامان معصوم (ع) میبینیم که حتی آن بزرگواران در مواقع ابتلا به بیماری به پزشک مراجعه میکردند. هنگامی که حضرت علی (ع) توسط ابن ملجم مرادی ضربت خوردند، امام حسن (ع) برای بهبودی ایشان پزشکی بر بالین آن حضرت آوردند، چنان که به دیگران هم توصیه میکردند. پس دعا به طبع سبب آرامش و اعتمادبه نفس در وجود انسان میشود و برای بهبود، به انسان اطمینان و امید میبخشد.
برخی از این ویروس به عنوان بلا یاد میکنند. به نظر شما با تکیه بر منابع دینی میتوان این رخداد را ذیل این مفهوم بازتعریف کرد؟
هر اتفاقی در زندگی انسان که از مسیری غیرعادی ایجاد شود، به یک معنا بلاست. بلا نوعی آزمایش در زندگی انسان است. از این دید ما منکر بلابودن آن نیستیم. اما بسا ناشی از نوع رفتاری است که انسان و جامعه و نظام هستی سبب ایجاد آن شده است. اما مهم این است که در مواجهه با این بلا چگونه برخورد کنیم؟ فرض کنید اگر زلزلهای در منطقهای رخ داد، یک برخورد آن است که به سر خودمان بزنیم و بگوییم چه کسی گناه کرده که سبب ایجاد چنین بلایی شده است؟
اما برخورد دیگر آن است که راه مبارزه با این بلا را بشناسیم و برای کمک به آسیب دیدگان قدم برداریم. شکی نیست که برخورد اول خارج از دایره عقلانیت و منطق دین داری عقلانی است. کرونا نوعی امتحان و آزمایش برای انسان است، اما این دلیل بر این نیست که نباید در برابر آن اقدام کرد. دانش اجتماعی و علمی بشر میتواند برای مواجهه و پیشگیری از آن قدمهای مهمی بردارد، چنان که برداشته است.
یکی از این روشها واکسیناسیون است که اکنون یکی از بهترین راهها برای مبارزه با این بیماری است. این روش، روشی عقلانی است و بشر با تکیه بر روشهای علمی به این نتیجه رسیده است، درحالی که در گذشته از روشهای دیگری مانند قرنطینه استفاده میشد. اما دراین زمینه نقش دین برای مواجهه و پیشگیری از این بیماری چیست؟ در مضامین دینی به کمک به هم نوعان و اطرافیان بسیار توجه شده است. این بیماری باعث شده است افراد آسیب پذیر بسیاری در جامعه به وجود بیایند. فرد دین دار باید برای کمک به هم نوع خود احساس مسئولیت کند و قدمهای مهمی برای رسیدگی به اطرافیان خود بردارد.
در برخی آیات قرآن کریم و روایات، از مفهومی با عنوان مشیت الهی یاد شده است. شیوع این بیماری را چگونه میتوان با مشیت الهی تبیین کرد؟
ما در قرآن کریم آیاتی داریم که معنای آنها مشیت است؛ مثلاً میگوید اگر خدا میخواست این کار را نمیکردم یا اگر خدا بخواهد، مردم را امت واحده میکند و تعبیراتی از این قبیل. این آیات مشیت، از آن مواردی است که باید در حوزه دینی بازاندیشی و به معنایی تفسیر شود که این اتفاقات را در یک دستگاه منطقی و عقلانی قرار دهیم و بفهمیم که موضوع خواست و اراده خداوند چیست. وقتی قرآن کریم میفرماید خدا از آسمان آب فرستاد، باید دید این آیه را چطور تفسیر میکنیم. میگوییم یعنی خدا در بالا ایستاد و آب را به سمت زمین گرفت؟ خیر. میگوییم خدا در فرایندی ابرها را فرستاد و به باران تبدیل شد یا خدا آهن را فرستاد، لباس را فروفرستاد و اینجا که میگوییم آهن را فرستاد، به این معنی نیست که خدا کارخانه ذوب آهن یا نساجی داشته باشد.
حالا وقتی که قرآن میگوید مشیت خداست که این اتفاقات بیفتد، همه معنا و تفسیر اسباب و مسببی دارند و باید این آیات را بفهمیم که میخواهد چه بگوید. وقتی این را بد تفسیر میکنیم و نگاه و فهم درست را نداریم، به ناچار عدهای میگویند که با کرونا عذاب الهی آمده است؛ بنابراین اولین چیزی که باید درباره بازاندیشی روی آن تکیه کنیم، مسئله عقلانیت در تفسیر معارف است. ما باید بفهمیم وقتی خدا این نظام اسباب و مسببات را خلق کرده است، وقتی میگوید مشیت من این است، یعنی قانون من در نظام طبیعت این است و تدبیری که برای جهان گذاشتم چنین است؛ بنابراین مراد از مشیت همین قانونمندی در نظام طبیعت است و وقتی میگوید اگر خدا بخواهد شما را امت واحده قرار میدهد، یعنی اینکه این یک قانون و قاعده دارد. حال چرا مردم اختلاف دارند؟ چون خدا در آفرینش مردم استعدادهای گوناگون قرار داده، همان طور که طبیعت خاک و گچ، مس و نقره و طلا را متفاوت قرار داده است.
از آن گذشته مردم در برخورد با مشکلات و منافع فردی باید گذشت کنند. نکته اساسی در آیات مشیت بیان نقشه راه در نظام هستی است. وقتی خدا بیش از ۲۲۷بار در آیات مختلف درباره مشیت سخن میگوید، میخواهد بگوید نظام این عالم جهت گیری و تدبیری دارد که انسان باید آن را بشناسد. یکی از آن قوانینی که اینجا باید بشناسیم و قرار دهیم، همین موضوعی است که درباره یک جامعه مطرح میشود. ما تصور میکنیم که مؤمنانه عمل میکنیم و باید همه مردم مثل ما فکر کنند و عقیده ما را داشته باشند، اما خدا میگوید اگر میخواستم شما را امت واحده قرار میدادم.
به نظر شما در دوران پساکرونا تا چه اندازه به بازاندیشی در تفکر دینی و ارائه تفسیری عقلانی و جدید از دین نیازمندیم؟
منظور ما از ارائه تفسیری عقلانی با تکیه بر اوضاع جدید، این است که ما در مواجهه با این پدیدهها باید به متن مراجعه کنیم تا بتوانیم فهمی درست و با تکیه بر مفاهیم عصری و جدید ارائه کنیم. تفسیر عقلانی به این معناست که ما دانشهای خود را با تفسیر، روزآمد کنیم. درست است که این متن ۱۴۰۰ سال قبل برای مردم آورده شده است، اما ما معتقدیم که این متن جاودانه و در خطاب به همه انسان هاست و برای همه اعصار نازل شده است. متن ثابت است، اما فهم متحول است و برای ارائه فهمی جدید و با تکیه بر وضعیت فعلی بشر باید تفسیری عقلانی و علمی ارائه کنیم؛ بنابراین نخستین چیزی که باید به آن توجه کنیم، این است که باید تفسیری عقلانی از دین داشته باشیم و یکی از آن جهاتش نیز این است که ما دیگران را به رسمیت بشناسیم و بدانیم برنامه خداست که عالم به این صورت باشد.