افتخار خون شریکی | سومین یادواره لاله‌های غریب در مشهد برگزار شد قیمت افغانی به تومان و دلار سه‌شنبه (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) توضیحات رئیس مرکز امور اتباع وزارت کشور درباره اجرای طرح ساماندهی اتباع غیرمجاز + فیلم کابل آماده میزبانی می‌شود | همه چیز درباره فصل چهارم لیگ برتر فوتسال افغانستان بازتعریف جنایت | روایت‌های تکان‌دهنده سربازان انگلیسی از اعتیاد به کشتن غیرنظامیان در افغانستان یک پژوهشگر آمریکایی: چین به‌طور هدفمند به‌دنبال بهره‌برداری از عناصر نادر خاکی در افغانستان است قیمت افغانی به تومان و دلار دوشنبه (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴) ادامه غیبت ناشران افغانستانی در جشن کتاب ایران | طالبان آثار جلال آل احمد را ممنوع کردند سرمربی تیم ملی فوتبال افغانستان کناره‌گیری کرد نگرانی سازمان ملل از کاهش بارندگی در افغانستان با افزایش تعداد مبتلایان به سرخک در افغانستان، سازمان جهانی بهداشت از خانواده‌ها خواست کودکان خود را فوراً واکسینه کنند قیمت افغانی به تومان و دلار یکشنبه (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت افغانی به تومان و دلار شنبه (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) زلزله‌ای به بزرگی ۵.۷ ریشتر کابل و شمال افغانستان را لرزاند (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) قیمت افغانی به تومان و دلار جمعه (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) سفیر ایران از سفر وزیر صنعت به کابل خبرداد ادامه غیبت ناشران افغانستانی در نمایشگاه کتاب تهران طالبان فدراسیون شطرنج افغانستان را تعلیق کردند وزارت کار جریمه به کارگیری اتباع خارجی غیرمجاز را اعلام کرد توضیحات محمدکاظم کاظمی درباره چالش‌های زبان فارسی در افغانستان + فیلم قیمت افغانی به تومان و دلار پنجشنبه (۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

شعری از محمدکاظم کاظمی به مناسبت روز جهانی کارگر

  • کد خبر: ۶۵۸۶۹
  • ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۲
شعری از محمدکاظم کاظمی به مناسبت روز جهانی کارگر
محمدکاظم کاظمی شاعر، پژوهشگر و نویسنده صاحب نام افغانستانی با انتشار شعری با عنوان «قصّۀ سنگ و خشت‌» به مناسبت روز جهانی کارگر، این شعر را به نوجوانان کارگر هموطنش تقدیم کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ امروز ۱۱ اردیبهشت و اول ماه می‌ مصادف با روز جهانی کارگر است.

 

محمدکاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر افغانستان با انتشار شعری با عنوان «قصّۀ سنگ و خشت» در کانال تلگرامی خود این شعر را که در آبان ۱۳۷۷ سروده است به نوجوانان کارگر افغانستانی تقدیم کرده است.

 

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

 

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

 

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

 

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

 

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

 

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌

 

آبان ۱۳۷۷

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->