الهام مهدیزاده| ساماندهی رودخانه تاریخی شهر مشهد موضوعی است که در طی سالهای گذشته و به خصوص 2 سال اخیر از اولویت های اصلی روزنامه شهرآرا بوده است و حالا بر اساس وعده آقای استاندار، فرماندهی کشفرود تعیین و شهردار مشهد سکاندار هدایت رودخانه اساطیری مشهد شد. گزارش امروز ما نیز فقط برای «فرمانده کشفرود» است؛ گزارشی که در بازدیدی نیمروزی از مشکلات کشفرود تهیه شده است و امیدواریم با تعیین فرمانده برای کشفرود و تأکید استاندار، شاهد تحولی در کشفرود باشیم تا کشفرود دیگر «لجنرود» نباشد.
گندمها آرد شد، نوبت به ذرتها رسیده!
برای تهیه این گزارش ابایی نداشتیم و پایمان تا مچ در فاضلاب فرو رفت. همان چندساعتی که کنار زمینهای کشاورزی آنجا بودیم، بهجای آنکه بوی خوش بوتههای هندوانه و گوجه سرمستمان کند، مجبور بودیم بوی بهشدت مشمئزکننده فاضلاب جاری را تحمل کنیم تا بتوانیم برای چند دقیقه خروجی فاضلاب چرمشهر را ببینیم. باید خیلی مراقب میبودیم تا پایمان در فاضلاب فرو نرود یا شکار پشههای سالک نشویم.
کشاورزان زمینهای پاییندست چرمشهر میگفتند این هفته ذرتهایشان کامل میرسد و باید محصول را راهی بازار کنند! گویا چندماه قبل گندمهای زمینهای این محدوده آرد شده و الان نوبت کاههای بهجامانده است تا خوراک گوسفندان شود!
ساکنان روستاهای حوالی کشفرود میگویند که آب کشفرود به گوسفندان هم رحم نمیکند. یکی از دامداران میگفت که گنداب کشفرود دل و جگر حیوان را سیاه میکند. به قول اهالی «این آب برهانداز است» و برهای برای زنده ماندن نمیماند.
14سال است که رسانهها درباره کشفرود، محصولات آلودهاش و سفره مردم مینویسند. چند سال قبل و طی چند مرحله با حضور فرماندار اسبق مشهد، اراضی زیر کشت کشفرود تخریب شد و موتورتلمبهها هم جمع شد، اما وقتی ما دوباره به کشفرود رفتیم، صدای موتورتلمبهها فعالتر از همیشه بود.
در مسیر فاضلاب
در مسیر فاضلاب جاری، بازدید از کشفرود را با روستای قازقان و چِلِقی شروع میکنیم. روستایی که زمینهای کشاورزی آن در مسیر رودخانه کشفرود قرار دارد. محصولات بیشتر زمینها برداشت شده است. در بعضی از زمینها تنها کاههای بستهبندیشده وجود دارد. به گفته کشاوزان، بخشی از زمینهای حوالی کشفرود زیر کشت گندم و جو میرود. اینکه گندم این زمینها کجا رفته و در چه بخشی مصرف شده است، مطالبهای است که مردم مشهد از فرمانده کشفرود دارند.
فرشته تقیزاده، نماینده سمنهای خراسانرضوی، در مسیر کشفرود و زمینهای کشاورزی اطراف با ما همراه است. کشفرودی که او ترجیح میدهد اسمش را «لجنرود» بگذارد.
کنار جاده قازقان، دامداران تعدادی شترمرغ برای فروش آوردهاند. اهالی این روستا بهجز کشاورزی، روی پرورش شترمرغ و فروش گوشت و تخم شترمرغ حساب باز کردهاند. در 2طرف زمینهای کشاورزی، لولههای سیاه و باریکی قرار دارد که هرکدام بعد از طی مسافتی وارد یکی از مزارع میشود. تقیزاده میگوید: اینجا و برای همین فاضلاب و لجنی که داخل کال کشفرود جاری است، دعواست. کشاورزان ابتدای راه با این لولهها آب بیشتری میدارند. البته خودشان میگویند آب؛ اما لجن سبزرنگ و بدبویی است که اسمش را نمیشود آب گذاشت. در مقابل به روستاییان و کشاورزان زمینهای پاییندست که بیشترشان سمت چرمشهر هستند، آب کمتری میرسد.
وسعت فراوان زمینهای زیر کشت
وسعت زمینهای 2طرف زیاد است و تقیزاده در اینباره میگوید: عدد دقیق زمینهای کشتشده را مدیران جهاد کشاورزی در یکی از جلسات خصوصی در اختیار مسئولان قرار دادهاند. خودتان هم میبینید که وسعت زمینها خیلی زیاد است. بیشتر مسئولان از وسعت زمینها و اتفاقاتی که اینجا میافتد، باخبرند و در جلساتی که برای کشفرود برگزار میشود، با چند عکس درجه یک از عمق آلودگیهای این محدوده به جلسه میآیند، اما بعد از جلسه یا اقدامی انجام نمیشود یا کارها جزیرهای و پراکنده است.
جاده زیاد شلوغ نیست، اما هر چنددقیقه یکبار تانکرهایی سنگینبار، در مسیر جاده در حرکتاند. تقیزاده میگوید: بار این تانکرها فاضلاب است. این تانکرها بارشان را کمی بالاتر از تصفیهخانه سپتاژ، داخل کشفرود خالی میکنند.
او درباره تصفیهخانه میگوید: این تصفیهخانه برای فاضلابهای جامد است که هنوز در حال ساخت است و تا راهاندازی کار زیادی دارد. این تانکرها در محدودهای بالاتر از این تصفیهخانه فاضلاب خود را داخل کشفرود خالی میکنند.
تانکرهایی که فاضلاب میبرند
چند تانکر در مسیر برگشت از محل تخلیه فاضلاب هستند. روی تانکرها هیچ علامت مشخصی که بیانکننده بار و محتویات تانکر باشد، وجود ندارد. تقیزاده هم نبود شاخص برای تشخیص تانکرهای حمل فاضلاب و آب را عاملی برای تخلف میداند؛ هیچ علامت مشخصی روی تانکر نزدهاند که مردم با دیدن آن رنگ و علامت متوجه بار این تانکرها شوند. تانکرها زیرمجموعه اداره یا دستگاهی نیستند تا بتوان فعالیت آنها را پیگیری یا نظارت بر عملکردشان را مطالبه کرد. خدا میداند کدام تانکرها مخصوص حمل فاضلاب خانگی است و کدام وظیفه حمل فاضلاب کشتارگاهها و بیمارستانها را برعهده دارد. از مدتها قبل قرار بود تانکرهای حمل فاضلاب با رنگ یکسانی از دیگر تانکرها جدا شود تا همه مردم با دیدن رنگ این تانکرها بدانند محتویات بار آنها چیست. آنطور که فعالان زیستمحیطی و سمنهای مردمی میگویند، با مشخص نبودن تانکرها ممکن است برخی از آنان در هر مکانی برای تخلیه فاضلاب اقدام کنند.
فاضلاب 9بیمارستان داخل کشفرود
حرفهای نماینده سمنهای استان تا رسیدن به سکوی تخلیه ادامه دارد. سکوی تخلیه چیزی جز یک محوطه مسطح برای استقرار تانکرهای فاضلاب نیست. محوطهای که با فاصله چندمتری از رودخانه کشفرود قرار دارد. این محوطه را ساختهاند تا ماشینهای حمل فاضلاب مقابلش توقف کنند و فاضلاب را در کشفرود تخلیه کنند. داخل محوطه هنوز بخشی از فاضلاب باقیمانده است. تقیزاده میگوید: فاضلابی که داخل رودخانه خالی میکنند، آنقدر زیاد است که گاهی بخشی از فاضلاب داخل سکو باقی میماند. معمولا روزی 300 تا 400 تانکر، فاضلاب خانگی و شهری، فاضلاب کشتارگاهها و برخی از بیمارستانهای مشهد را در اینجا تخلیه میکنند. برای ما این سؤال پیش آمده است که اجرای اگو در مشهد تا چه حد توانسته از این حجم فاضلاب بکاهد؟ پرسشی که این نماینده سمنهای دوستدار محیطزیست در پاسخ به آن میگوید: هنوز شبکه فاضلاب مشهد کامل نشده و در بخشهایی از شهر مشهد هنوز پروژه اگو در دست اجراست. نکته مهم این موضوع، توسعه حاشیه شهر مشهد است که در کنار روند اجرای اگو همچنان ادامه دارد. بیشتر این تانکرها فاضلاب خود را از منازل حاشیه شهر مشهد جمع میکنند. جدا از این، بعضی از بیمارستانهای مشهد هم سیستم تصفیه ندارند و فاضلاب بیمارستانی خود را در این محدوده رها میکنند. جای تأسف است که 9بیمارستان فاضلاب خود را در کشفرود رها میکنند. نام این بیمارستانها در جلسه ساماندهی فاضلاب مشهد اعلام شده و مسئولان نیز در جریان هستند. (نام این بیمارستانهای مشهد تا رسیدگی به وضعیت آنان و تعیین تکلیف از سوی فرمانده کشفرود نزد شهرآرا محفوظ میماند.)
رهایی فاضلاب بدون تصفیه
در ادامه مسیر و لابهلای صحبتهای تقیزاده، تانکری به سمت سکوی تخلیه میرود. راننده تانکر پیاده میشود و در یک چشم برهم زدن دریچه تانکر را باز میکند. با باز شدن دریچه تانکر حجم زیادی از فاضلاب داخل رودخانه رها میشود. بوی مشمئزکننده چنان در محیط پخش میشود که گویی هیچ اکسیژنی برای نفس کشیدن وجود ندارد. هوایی بدون اکسیژن...
هنوز کار او تمام نشده است که 2تانکر دیگر به سمت سکو میآیند. هیچکدام از تانکرها علامت مشخصی ندارند. هر 3راننده میگویند که بار فاضلاب آنان فاضلاب خانگی است. 2نفر از آنان بار فاضلابشان مربوط به خانههای مسکونی در محدودههای سیدی و انتهای التیمور و دیگری مربوط به محدوده طرقبه است. اینکه چرا از طرقبه بار فاضلاب را اینجا آورده تا رها کند، خلاصه و در چند کلمه پاسخ میدهد: «همیشه اینجا خالی میکردیم!»
از مدتی قبل برای این فاضلابها تصفیهخانه سپتاژ در حال ساخت است. هرچند بیش از گذشته درباره ساخت این تصفیهخانه تلاش و تأکید شده است، نکتهای که وجود دارد هزینههای سرسامآور ساخت تصفیهخانه است که اگر به بودجههای کنونی و قطرهچکانی و بدون حضور بخش خصوصی فعال بسنده کنیم، باید چندین و چند سال دیگر در انتظار راهاندازی و برش روبان افتتاح بمانیم. اینها حرفهایی است که تقیزاده با ناراحتی بیشتری به زبان میآورد.
در همان مسیر فاضلاب و کمی پایینتر از سکو، تصفیهخانه اولنگ است. ساعت 12ظهر است که به اینجا رسیدهایم و حجم انبوهی از سرریز تصفیهخانه اولنگ (حجمی که بسیار بیشتر از ظرفیت این تصفیهخانه است) بدون تصفیه وارد کشفرود میشود. به گفته تقیزاده، حجم فاضلاب با توجه به وضعیت مشهد متغیر است. به عنوان مثال در ایام زائرپذیری مشهد، حجم فاضلاب بیشتر از گنجایش ظرفیت تصفیهخانه میشود و حجم بیشتری از فاضلاب بدون آنکه تصفیه شود، از تصفیهخانه اولنگ به سمت کشفرود رها میشود.
فاضلاببازی بهجای آببازی!
زمینهای کشاورزی چرمشهر، مقصد بعدی ماست. برخی از زمینها خالی است و محصولاتشان جمعآوری شده است. از زمینهای جو و گندم کاشتهشده در آن محدوده تنها کاهها باقی مانده است. روی برخی از زمینها نیز هنوز محصول هندوانه وجود دارد و تعدادی از کشاورزان آن محدوده در حال جمع کردن محصول خود از روی زمین هستند.
چند کشاورز کنار یکی از زمینهای کشاورزی در حال جمع کردن محصول هندوانه هستند و بچهها نیز در آب کشفرود که در بالادست با فاضلاب خانگی و فاضلاب تصفیهخانه مخلوط شده است، آببازی میکنند. تقیزاده میگوید: هرچقدر از روستاهای قازقان، چِلِقی و... به سمت پایین و اراضی پاییندست شهرک صنعتی چرمشهر برویم، اوضاع زمینها و خاک بدتر است. آب رودخانه کشفرود در آن محدوده جدا از این فاضلابها که دیدید، با فاضلاب صنعتی چرمشهر هم مخلوط میشود. رنگ آب در این محدوده کاملا سبزرنگ است و روی آن را یک لایه چرب و کف گرفته است. بوی فاضلاب را هم از فاصله دور میتوان حس کرد و نیاز به گفتن ندارد.
زمینهای آزادشده، دوباره زیر کشت فاضلابی!
متأسفانه بخشی از زمینهای کشاورزی که با تلاشهای مسئولان در سالهای گذشته آزادسازی شده بود، دوباره زیر کشت رفته است. در مسیر راه صدای موتورتلمبههایی که آب را با لولههای چنددهمتری به مزارع خود میکشاند، راحت به گوش میرسد. دوباره موتورتلمبهها برگشتهاند.
مسیرمان را به سمت اراضی چرمشهر ادامه میدهیم. مردی با تراکتور در حال شخم زدن زمینهای کشاورزی است. بخشی از زمینها زیر کشت ذرت است و محصول ذرت آن هنوز جمع نشده است.
خاک اینجا کاملا تیرهرنگ شده، از بس که فاضلاب خورده است. به گفته نماینده سمنهای استان، در شرایطی خاک این محدوده در حال نابودی است که به اذعان همه محققان تشکیل یک سانتیمتر خاک در ایران 400سال زمان نیاز دارد.
ذرتهایی با سرهای خاکی
کشاورزی دیگر در حال آب دادن به زمینهای کشاورزی ذرت است. آب با لولههای سیاهرنگ از کشفرود به زمین کشاورزی او میرسد. از او درباره فاضلابی که پای زمینش میریزد، سؤال میکنیم. خود او هم خیلی شاکی است و با گلایه میگوید: مگر آب تمیزی هست که ما از آن استفاده نکردهایم؟ وقتی آب نیست، با چه چیزی زمینها را آب بدهیم؟ تازه سر همین آب هم دعواست. کشاورزهای بالادست و سمت اولنگ و کنویس همیشه آب بیشتری برمیدارند و به ما چیزی نمیرسد که بخواهیم زمینمان را آب دهیم. از قدیم حتی زمانی که خیلی از محلههای مشهد هنوز ایجاد نشده بود، اجدادمان در کنار این رودخانه کشاورزی میکردند. حالا ما کشاورزی نکنیم؟!
گلایههایش را یکریز بیان میکند، انگار که سالهاست گوشی برای درددلهایش پیدا نکرده است: چرا جلو فاضلاب چرمشهر و کارخانهداران را نمیگیرند! هرچه گنداب و آشغال است، از چرمشهر وارد کشفرود میشود. بهجای گیر دادن به ما، سری به چرمشهر بزنید. اگر آنها داخل آب فاضلاب رها نکنند، این آب چه اشکالی برای کشاورزی دارد؟ مردم اینجا از کجا نان بخورند؟
او با دستش به یک دامداری اشاره میکند که مقداری دورتر است و گوسفندان این واحد دامداری را برای چَرا به نزدیکی کشفرود میآورند. او میگوید: اینجا فقط مردم و کشاورزان بدبخت نیستند، از دامدارش هم که بپرسی، بدبختیهای خاص خودش را دارد.
به سراغ دامداران میرویم و حرفهای او را از زبان دامداران میشنویم. آنها هم شاکی هستند. دامدار دیگری هم حدود 40 تا 50 گوسفند را برای چرا آورده است. وقتی از او درباره آب کشفرود میپرسیم، با طعنه میگوید: «آب! آب نیست، فاضلاب است. آب برهانداز.» او میگوید: این آب خانهخرابمان کرده است. اینقدر خراب است که اگر گوسفندی از این آب بخورد، جگرش سیاه میشود و از داخل تاول میزند و میمیرد. اگر هم زنده بماند، کسی حیوان زبانبسته را از ما نمیخرد. چندبار هم پیش آمده است گوسفندی که باردار بوده با خوردن این آب برهاش از بین رفته است.
این دامدار ادامه میدهد: من هر صبح گوسفندهایم را برای چرا به این اطراف میآوردم، اما بعد از یکی، دو ساعت گله را دوباره به روستای چِلِقی میبرم تا از آب چاه داخل روستا استفاده کنند. حاضرم چندبار این مسیر را با گله تا روستا بروم، اما اجازه ندهم گوسفندها به سمت کشفرود بروند. با این گرانی گوشت، هرکدام از این گوسفندها چندمیلیون تومان ارزش دارند و اگر اتفاقی بیفتد، هیچکس گوسفند را از من نمیخرد و دام روی دستم تلف میشود.
هرچقدر به سمت اراضی پاییندست چرمشهر میرویم، اندازه بوتههای ذرت کوتاهقامتتر میشود. کلالههای ذرتها نیز بهجای آنکه رنگ زرد داشته باشد، به دلیل درصد بالای مواد صنعتی داخل آب به رنگ خاکستری درآمده است، به گونهای که ذرتها از دور خاکیرنگ به نظر میرسد. همین ذرتها کمکم راهی بازار و خانههای مردم میشود.
فاضلاب غلیظ و اسیدی چرمشهر
خروجی چرمشهر آخرین مقصد ماست. عمق بوی فاضلاب در خروجی چرمشهر به حدی است که با گرفتن 2دست و دستمال و گوشه چادر، باز هم نمیتوان از بوی مشمئزکنندهاش فرار کرد. فاضلاب در خروجی چرمشهر غلیظ و سبزرنگ است. از رنگ خاک چیزی جز یک توده چرب سبزرنگ باقی نمانده است. در خروجی چرمشهر تعداد پشهها بیشتر است. نماینده سمنهای استان میخواهد احتیاط لازم را داشته باشیم؛ چون احتمال گزش پشه سالک و ابتلا به سالک وجود دارد.
تقیزاده در توضیحاتی برای واحدهای آلاینده چرمشهر میگوید: فاضلاب چرمشهر فاضلابی با آلایندگی بالا و اسیدی است. تصفیهخانه چرمشهر وظیفه دارد فاضلاب واحدهای صنعتی آنجا را تصفیه کند. علاوه بر آن، واحدهای تولیدی نیز باید دستگاه پیشتصفیه داشته باشند تا فاضلاب خود را به مرز و درجهای از تصفیه برسانند که قابلیت تصفیه بهوسیله تصفیهخانه را داشته باشد.
او ادامه میدهد: با این وجود، بخشی از واحدهای تولیدی فاضلاب خود را بدون تغییر و تحولی به تصفیهخانه چرمشهر میدهند. از سوی دیگر تصفیهخانه چرمشهر ظرفیت، گنجایش و امکانات کافی ندارد. این تصفیهخانه فقط یک استخر بزرگ است که فاضلاب مدتی در آنجا رسوب میکند و پس از گذشت مدتی راهی رودخانه میشود.
تقیزاده با نقل قولی از مسئول یکی از واحدهای تولیدی چرمشهر، میگوید: در بازدیدی که از واحدهای آلوده چرمشهر داشتیم، یکی از واحدها به نصب پیشتصفیه اقدام کرده بود. اینکه چرا این واحد تولیدی به راهاندازی پیشتصفیه اقدام کرده بود را مدیر واحد اینگونه پاسخ داد که: برای آلودگی فاضلاب، باید ماهی 40میلیون تومان جریمه آلودگی بپردازد و با حساب و کتابی که انجام داد، به این نتیجه رسید که بهتر است واحد پیشتصفیه را راهاندازی کند.
نکتهای که درباره تصفیهخانه چرمشهر وجود دارد، تأمین اعتبار برای افزایش و توسعه ظرفیت تصفیهخانه است. با توجه به جرائمی که دریافت میشود، در مجموع میتوان اقداماتی برای توسعه تصفیهخانه چرمشهر انجام داد تا در پروسه زمانی کوتاه، شاهد کاهش حجم فاضلابهای رهاشده چرمشهر داخل کشفرود باشیم.
تکلیف فرمانده کشفرود مشخص شد و ما نیز این مهم را به فال نیک میگیریم، اما سال89 نیز استاندار وقت برای کشفرود «سکاندار» تعیین کرده بود، اما چرا این سکاندار در نیمه راه تنها ماند، بیشک قصه بلند و پرغصه اعتبارات و وعدههای روی زمین مانده، موازیکاریها و همراهی نکردن دستگاهها و نهادهای مرتبط با کشفرود علت اصلی به گل نشستن کشتی ساماندهی کشفرود بود؛ مسئلهای که امیدواریم اینبار اتفاق نیفتد و فرمانده کشفرود بتواند از تمام نیروها و توان برای مقابله با آلودگی کشفرود بهره ببرد.
8مطالبه مردمی از فرمانده «کشفرود»
تعیین تکلیف تصفیه فاضلاب صنعتی چرمشهر و صنایع آلاینده این محدوده.
تعیین تکلیف زمینهای کشاورزی پاییندست چرمشهر که شخم زده و برای کشت پاییزه آماده شده است.
تعیین تکلیف وضعیت فاضلاب 9بیمارستان که بدون هیچ تصفیهای در کشفرود رها میشود.
رسیدگی به وضعیت خاک زمینهای روستاهای قازقان، چِلِقی و... که در نزدیکی کشفرود قرار دارد و با آب این رودخانه سیاه شده است.
تعیین تکلیف ذرتها و هندوانههای فاضلابی کشتشده که آماده برداشت است و چند روز دیگر راهی بازار میشود.
تعیین تکلیف 300تانکر بینامونشانی که فاضلاب خانگی را در این رودخانه رها میکنند.
تعیین تکلیف تصفیهخانه سپتاژ و تسریع در اتمام آن.
شناسایی دستگاههای کمکار و مسئول اعم از دستگاههای بهداشتی، ستادی و...