ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (٢ دی ١۴٠٣) استوری رضا کیانیان در واکنش به بستری‌شدن محمدعلی موحد و آلودگی هوا + عکس صوت | دانلود آهنگ جدید بهرام پاییز با نام مادر + متن صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

  • کد خبر: ۶۶۲۵۷
  • ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۸
  • ۱
آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟
رامبد جوان دست‌کم ۲۵ سال است که یا بازی می‌کند، یا فیلم و سریال و برنامه تلویزیونی می‌سازد، یا جلو دوربین اجرا می‌کند. اما اگر به کارنامه هنری او نگاه کنیم، در همه حوزه‌هایی که رامبد جوان در آن کار کرده، یک موضوع مشهود است؛ ازدست‌رفتن شور و خلاقیت و شوق ساختن. اتفاقی که تناقضی ناخواسته با نام خانوادگی او ساخته، آیا رامبد خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟
محمد ناصرحق خواه | شهرآرانیوز - نگاه به زندگی انسان‌هایی که در طول عمرشان چیزی از خود به‌جا نگذاشته‌اند، سخت است و پر از قضاوت‌های اشتباه، اما هنرمندی که در طول ۲ دهه در خیلی حوزه‌ها دست به خلق اثر زده، می‌توان با نگاه به آنچه از او باقی مانده است، شناخت و کارنامه‌اش را قضاوت کرد. رامبد جوان دست‌کم ۲۵ سال است که یا بازی می‌کند، یا فیلم و سریال و برنامه تلویزیونی می‌سازد، یا جلو دوربین اجرا می‌کند. خوب و بد، حاشیه و افتخار، موفقیت و ناکامی داشته و از اوج محبوبیت تا قعر نقد منفی را زندگی کرده است. اما اگر این حواشی را کنار بگذاریم و به کارنامه هنری او نگاه کنیم، در همه حوزه‌هایی که رامبد جوان در آن کار کرده، یک موضوع مشهود است؛ ازدست‌رفتن شور و خلاقیت و شوق ساختن. اتفاقی که تناقضی ناخواسته با نام خانوادگی او ساخته، آیا رامبد خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟
 

رامبد بازیگر

 

آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

 

فیلم سینمایی «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» را اگر دیده باشید، دایناسوری را به یاد خواهید آورد که در یک سکانس کوتاه از فیلم، کلاه‌ قرمزی را می‌ترساند. دایناسوری رنگ‌ورورفته در گوشه نه‌چندان دنجی از آرشیو صداوسیما که کلاه‌قرمزی بازیگوش را به خود جذب کرد و بعد او را تا سرحد مرگ ترساند.

 
هیچ‌کس در روز‌های فیلم‌برداری «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» در اوایل دهه ۷۰ فکرش را نمی‌کرد جوان کم‌استعدادی که حتی نتوانست درست‌وحسابی در جلد این دایناسور برود و در قالب یک موجود غول‌پیکر بازی کند که فقط قرار بود راه برود، ۲۰ سال بعد سیمرغ جشنواره فجر بگیرد و یکی از پرکارترین بازیگران ایرانی در سینما و تلویزیون در ۳ دهه آینده پس از آن روز باشد.
 
 
آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟
 
رامبد جوان که به گفته خودش آن روز از پس بازی در بدنه دایناسور هم برنیامد، سه‌چهار سال بعد در سریال «خانه سبز»، در حضور سوپراستاری مثل خسرو شکیبایی و باتجربه‌هایی مثل مهرانه مهین‌ترابی و حمیده خیرآبادی کم نیاورد و توانست هم‌زمان نقش جد بزرگوار و پسر خانواده را به بهترین شکل ایفا کند و اولین‌بار پس از چندین سال آزمون و خطا دیده شود. دیده‌شدنی که فقط دیده‌شدن یک جوان تازه‌وارد و خوش‌سیما در سریالی پرطرف‌دار نبود. او تلاشی موفق را برای ارائه نوع جدیدی از بازیگری شروع کرده بود. یک بازی پرجنب‌وجوش با بالاوپایین‌پریدن‌های خستگی‌ناپذیر و قهقه‌های بلند و بدون توقف؛ یک سرخوشی بی‌دلیل و بی‌انتها.
 
 
آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟
 
 
شکلی از بازیگری که علاوه بر نشئت‌گرفتن از شخصیت واقعی رامبد، از رصد درست او بین بازیگران صداوسیما و سینما هم می‌آمد. انگار جای این شکل از بازی بازیگوشانه و پرانرژی خالی بود و چه چیز بهتر از اینکه تو اولین نفر باشی که جای خالی یک سبک خاص را پر می‌کنی. وقتی اولین باشی، احتمالا اینکه بهترین نیستی هم پوشش داده می‌شود! اما رامبد در این سال‌ها نشان داد که نه‌تن‌ها می‌تواند از قالب بازی در آن شکل و شمایل خاص که تا چندسالی همراهش بود خارج شود، بلکه می‌تواند بهترین هم باشد و از پس نقش‌های جدی و سخت به شرط داشتن یک کارگردان باهوش به‌خوبی بربیاید. در سال ۹۱ برای بازی در فیلم «گناهکاران»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را گرفت و در همان سال‌ها در تئاتر هم درخشید. این‌بار هم البته به شرط داشتن کارگردان خوبی مثل امیررضا کوهستانی که از او و نگار جواهریان در نمایش «دیوار چهارم»، بهترین بازی‌های ممکن را گرفت. رامبد پس از اوایل دهه ۹۰ به‌علت مشغله‌های دیگر، در کمتر فیلمی غیر از فیلم‌های خودش حضور داشت و کمی تا قسمتی وجه بازیگر درونش را به فراموشی سپرد.

 

رامبد برنامه‌ساز

 

آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

 

رامبد جوان یک‌بار در گفت‌وگویی با مهران مدیری گفت که بیشتر درآمدزایی‌اش را نه از راه فیلم‌سازی که از طریق برنامه‌سازی در تلویزیون به دست آورده است. ادعایی که شاید برای مردم عجیب باشد و فروش‌های میلیاردی فیلم‌ها را به پای کارگردان و بازیگران بگذا‌رند، اما این‌طور نیست. البته که جای بحث درباره چرخه صنعت سینما اینجا نیست، اما آن چیزی که مشخص است، اگر برنامه‌ای در ساعت پربیننده تلویزیون و با کیفیت بالا ساخته شود، از تهیه‌کننده تا مجری می‌توانند بهره مالی بالایی ببرند. رامبد جوان هم از اواسط دهه ۸۰ با وجود اینکه کارگردان و بازیگر سرشناس سینما بود و چند سریال تلویزیونی ساخته بود، در مقام مجری و برنامه‌ساز هم شروع به کار کرد.
 
اگر پای کار تلویزیون در اواسط دهه ۸۰ بوده باشید، شاید به یاد دارید که در شب‌های تابستانی سال ۸۶، رامبد جوان با دوست قدیمی و همیشگی‌اش، اشکان خطیبی، برنامه‌ای با عنوان «خانه‌ای با طرح نو» را اجرا کرد.
 
برنامه‌ای که در بخش ابتدایی آن یک قسمت نمایشی جذاب و زنده وجود داشت که در ابتدا قرار بود بخشی کوتاه باشد، اما به بخش اصلی برنامه تبدیل شد و صحبت‌های این ۲ مجری با مهمانان برنامه که بخش دوم برنامه بود، تحت‌تأثیر بخش اول قرار گرفت. همان‌طور که پیش از این نوشته شد، این شکل از حضور به‌عنوان مجری و بازیگر آیتم کوتاه نمایشی برای یک بازیگر و کارگردان سینما عجیب بود، اما رامبد جوان توانست این برنامه را به مجموعه‌ای تأثیرگذار تبدیل کند.
 
چندسال بعد و در اوایل دهه ۹۰ او برنامه‌ای به‌نام «گپ» ساخت که در آن با بازیگران و افراد سرشناس متعددی یک صبح تا شب را می‌گذراند و جا‌های مختلفی می‌رفتند تا با هم صحبت کنند. برنامه‌ای جذاب که با کاشت درختی یادگاری تمام می‌شد و احتمالا همه یا بخش‌هایی از آن را اگر در آن دوره ندیده باشید، در کلیپ‌های کوتاه اینستاگرامی دیده‌اید. اما شاهکار برنامه‌سازی رامبد جوان بدون‌شک «خندوانه» بود. برنامه‌ای ساختارشکن و پیشرو با درون‌مایه جذاب و تکیه بر اصل خندیدن، ترکیبی از بخش‌های نمایشی و گفتگو با مهمانان و برگزاری مسابقات جذاب. او توانست استندآپ کمدی را که تا پیش از این در ایران ناشناخته بود وارد جریان رسمی تلویزیون کند، قومیت‌های مختلف و اقلیت‌های شغلی و بیماران خاص را به تلویزیون آورد و درباره آنان حرف زد. اما جوان همان‌طور که در بازی درخشان شروع کرد و در کارگردانی پرافتخار درخشید و به‌تدریج افول در کار‌های او شروع شد، این روز‌ها «خندوانه» پرنشاط و سرحال او در سال‌های گذشته به یک باخت بزرگ تبدیل شده است. برنامه‌ای بی‌روح با تیمی خسته در دورانی سخت که یک رامبد جوان پرحاشیه و مورد انتقاد آن را اجرا می‌کند!
 
 

رامبد کارگردان

 

آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

 

رامبد جوان هر قدر که برای دیده‌شدن در بازیگری و گرفتن جوایز معتبر صبر کرد، در کارگردانی خیلی زود به آنچه می‌شد و احتمالا می‌خواست، رسید. بازیگر جوان آن روز‌ها که در اوج موفقیت و بازی در سریال «خانه سبز» و فیلم سینمایی «مومیایی ۳» و البته سریال «ولایت عشق» بود، ناگهان یک سریال ماه‌رمضانی طنز ساخت. سریالی که اولین نمونه در نوع خود بود و رامبد حتما توانسته بود که اعتماد مدیران تلویزیون و البته بازیگرانی را که قرار بود برای او بازی کنند، جلب کند.
 
این در حالی است که پیش از ساخت سریال «گمگشته» در ماه رمضان، او فقط تجربه ساخت یک مجموعه آیتمی طنز کمتر دیده‌شده به‌نام «جمعه‌بازار» را داشت. اما ساخت «گمگشته» در سال ۸۰ و آغاز سی‌سالگی جوان، توانست او را در عرصه کارگردانی هم نام‌آور کند. شاید تلقی همه این بود که او روی دور سریال‌سازی می‌افتد و مثل همتایان آن سال‌های خود یعنی مهران مدیری و رضا عطاران تا سال‌ها فکر سینمایی‌ساختن به سرش نمی‌زند، اما رامبد بلندپروازتر و البته نترس‌تر از این حرف‌ها بود و با دل و جرئتی عجیب در سال ۸۳ «اسپاگتی در هشت دقیقه» را ساخت و خودش هم در آن بازی کرد. فیلمی که با وجود ساخت چندین اثر دیگر با امکانات فنی بالاتر و بودجه بیشتر و بازیگران سرشناس‌تر، هنوز هم بهترین فیلم جوان است. زیرا در این فیلم، رامبد جوان فیلم خودش را با ظرایف دل‌خواهش و خلق دنیای مخصوص به خود صیقل داد و یک فیلم کاملا شخصی ساخت. فیلمی که بی‌گمان در مقیاس یک فیلم‌اولی معایبی دارد، اما مهم این است که رنگ‌وبویی جدید دارد، همان‌طور که نقش‌های اولیه رامبد هم این‌طور بود. شاید به همین دلیل اولین و آخرین جایزه مهم کارگردانی رامبد جوان برای فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» بود و او توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را کسب کند.
 
جوان پس از «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «پسر آدم دختر حوا»، «ورود آقایان ممنوع»، «نگار» و «قانون مورفی» را ساخت. فیلم‌هایی که مثل «پسر آدم دختر حوا» و «ورود آقایان ممنوع» بامزه و خوش‌ساخت و پرفروش بودند، اما اتفاق جدیدی در این حوزه نبودند. یعنی شاید اگر این فیلم‌ها را کس دیگری کارگردانی می‌کرد، اتفاق چندان متفاوتی رقم نمی‌خورد. همان‌طور که «نگار»، اولین فیلم جدی رامبد، تلاشی نه‌چندان موفق برای تغییر رویه فیلم‌سازی او بود و نتوانست فیلمی ورای چند پلان خوب و روایتی با شروعی قوی و پایانی ضعیف باشد،
 
 
آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

«قانون مورفی» هم نتوانست به شیرینی ۲ فیلم کمدی قبلی او باشد و بیشتر به‌رخ‌کشیدن توانایی مالی و ساخت صحنه‌هایی بود که کمتر کسی می‌توانست مثـل آن را بسازد!
 
 

ستاره‌شدن در محدودیت؛ ابتذال در تمول!

آیا رامبد جوان خلاق سال‌های گذشته پیر شده است؟

 

بیایید از اردیبهشت ۱۴۰۰ به زمان مشابهی در ۱۵ سال پیش برگردیم. در آن روز‌ها مخاطبان محصولات فرهنگی برای دیدن فیلم و سریال‌های ایرانی یا باید منتظر پخش از تلویزیون و رفتن به سینما می‌شدند، یا به مغازه‌های عرضه‌کننده محصولات فرهنگی می‌رفتند تا سی‌دی سریال یا فیلم دل‌خواهشان را بخرند. اینترنت در ایران اصلا وضعی نداشت که بتوان با آن یک سریال یا فیلم را با کیفیت بالا دانلود کرد و جز ۲ راهی که گفتیم، چاره‌ای نبود. اما در عرض ۱۵ سال نه‌تن‌ها دسترسی به هر فیلم و سریالی (چه ایرانی و چه خارجی) به‌راحتی آب خوردن است، بلکه پلتفرم‌های اینترنتی پخش فیلم به قدری قدرتمند شده‌اند که می‌توانند فیلم‌سازی و سریال‌سازی هم انجام دهند و سیستم‌های پخش خانگی به جایی رسیده‌اند که می‌توان در آن فیلم و سریال‌ها را با کیفیت بالا تماشا کرد.
 
در کشور ما هم این رسم جهانی رواج پیدا کرده است و سریال‌سازی در جایی خارج از تلویزیون، که از اواخر دهه ۸۰ شروع شده بود، امروز با چرخش اقتصادی قوی‌تر و در پلتفرم‌های گسترده‌تر و با مخاطب بیشتر ادامه پیدا می‌کند. این اتفاق باعث می‌شود که ممیزی‌های گاهی درست و گاهی سختگیرانه تلویزیون از روی این ساخته‌ها برداشته شود. زیرا این آثار مخاطب مشخصی دارند که خودشان تماشای برنامه را انتخاب می‌کنند. از سوی دیگر، از آنجا که مردم پول می‌دهند تا چیزی را ببیند، دیگر نمی‌توان کیفیت‌های سابق را نگاه داشت و سازندگان مجبور به پیشرفت هستند. این ۲ دلیل باعث شده است که سطح بعضی از ساخته‌های شبکه نمایش خانگی از ساخته‌های تلویزیون بالاتر باشد، اما از سویی ابتذال در این آثار هم به ۲ دلیل بالا رفته است؛ دلیل اول اینکه برداشتن ممیزی‌ها باعث تن‌دادن به شوخی‌های دم‌دستی و سطح پایین جنسی و روایت عشق‌های آب‌دوغ‌خیاری و نمایش پردامنه و بی‌دلیل خانه‌ها و خودرو‌ها و لباس‌های لوکس شده است.
 
دلیل دوم هم چرخش مالی بالاست که باعث شده است سریال‌های فکرشده و عمیق و با پیش‌تولید طولانی که در دهه‌های پیش در تلویزیون ساخته می‌شد، جای خود را به سریال‌دوزی‌های بگیرودررو بدهد و هر کارگردانی که یک سریال در مدتی کوتاه‌تری جمع کند، مطلوب سرمایه‌گذاران باشد و فراموش شود که جنس ساخت یک اثر هنری از جنس آسفالت خیابان نیست که هر پیمانکاری آن را زودتر جمع کرد، مناقصه را ببرد! همه این مقدمه طولانی گفته شد تا نگارنده بگوید که سریال «مردم معمولی» رامبد جوان دقیقا همان ویژگی‌های منفی آثار شبکه نمایش خانگی و تلویزیونی را دارد و هیچ‌کدام از نکات مثبت را ندارد. این سریال که سعی شده است شبیه سیتکام‌های معروف و پرطرف‌دار خارجی باشد، غیر از استفاده‌نکردن از سایه‌روشن در نورپردازی و استفاده از نور پخش و ساخت دکور همه بخش‌ها و استفاده‌نکردن از لوکیشن‌های واقعی، هیچ‌کدام از ویژگی‌های سیتکام‌های مطرحی مثل «فرندز» یا «چگونه با مادرت آشنا شدم» یا «بیگ‌بنگ» را ندارد.
 
اولین ویژگی سیتکام‌ها همراه‌کردن ما با شخصیت‌های عمیق، با گذشته‌ای جذاب و اهداف و امیالی مشخص و عادات جالب است که پیش از قصه، مخاطب را با زندگی خود همراه کنند. اتفاقی که به‌شکل غم‌انگیزی در «مردم معمولی» نیفتاده و ما با مجموعه‌ای از شخصیت‌های نچسب طرفیم که تلاش شده است جدید باشند و بعضی بازی‌های تیپیک که در ده‌ها اثر دیگر دیده‌ایم. خط روایی و اتفاقات هر قسمت که طبق الگوی سیتکام‌ها باید کوتاه باشد و حداکثر در ۲ قسمت جمع شود هم بسیار کم‌رمق و بدون اوج و فرود و چالش جذاب است. یعنی تا اینجا شخصیت‌پردازی و جذابیت روایی نزدیک به صفر است.
 
اگر از تازگی سوژه‌های مطرح‌شده هم بپرسید، می‌توان با قدرت گفت که موضوعات اولین سریال‌های ساخته‌شده در اوایل دهه ۸۰ مثل «کمربند‌ها را ببندید» و «باغچه مینو» از اثری که در روز‌های اولیه ۱۴۰۰ پخش می‌شود، جذاب‌تر است! فقط پوشش‌ها و شوخی‌های ضعیف جنسی وجه تمایز این سریال است که در سریال‌های شبکه نمایش خانگی نمونه‌هایی بهتر از آن هم وجود دارد. پول زیاد باعث شده است که ریشه خلاقیت در بیشتر ساخت‌وساز‌های شبکه نمایش خانگی بخشکد، تا جایی که سریال کمدی کارگردانی مثل رامبد جوان که همیشه تلاش می‌کرد دست‌کم تا حدودی از معیار‌های روز بهتر باشد، به غم‌نامه‌ای پرزرق‌وبرق تبدیل شده است.
 
همان سرنوشتی که «خندوانه» ساده و صمیمی و پرخلاقیت سال‌های گذشته را به انبار تم‌های مختلف هندی و قجری و دهه‌شصتی تبدیل کرده است. برنامه‌ای که طراحی صحنه هر قسمت آن به اندازه یک فیلم سینمایی کار می‌برد و برای هر بخش کلی لباس و اکسسوار‌های گران کرایه می‌شود، اما نبود خلاقیت با آن کاری کرده است که اگر شهرت نیک قبلی و جناب‌خان بانمک نبود، مخاطبان «خندوانه» از چیزی که این روز‌ها هست هم کمتر می‌شد. انگار در ایران واقعا آدم‌ها در محدودیت‌ها ستاره می‌شوند و پول زیاد همیشه در قطب مخالف خلاقیت می‌نشیند!
 

 
 

 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
خاک پای وطن
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۶
1
0
رامبد جوان همیشه موفق است.ضایع اش نکنید
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->