محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ وقتی بالهای زیبایشان را با وقار تمام میگشایند و در دل آبی آسمان پرواز میکنند، چنان شکوه غریبی به آسمان میبخشند که چشم برداشتن از آنها غیرممکن است. تصویری که حتی اگر آن را به ندیده باشیم، تصورش هم جذاب و شگفت انگیز است. فلامینگوهای خوش قد وبالایی که از روسیه، دشتهای سیبری و برخی نقاط کشور خودمان، به جاهایی مثل دریاچه بختگان نزول اجلال میکنند به امید اینکه بخشی از سال را در یک شرایط مساعد و خوش آب وهوا سپری کنند و جوجههای خود را هم همان جا به دنیا بیاورند.
پرندههای مهاجری که جایگاهشان در اکوسیستم به قدری پراهمیت و واضح است که هر سال همین موقع، یعنی هفته دوم ماه میو مشخصا روز هشتم آن را برای یادآوری جایگاه آنها به نامشان زده اند به انضمام یک شعار. شعار سال گذشته این بود: «پرندگان جهان، ما را به یکدیگر وصل میکنند.» امسال هم تصمیم گرفتند بگویند: «بخوان، پرواز کن، اوج بگیر؛ مثل یک پرنده». شعاری که حالا انگار بیشتر شبیه به یک آرزو شده است. آرزویی که با بی توجهی به وضعیت دریاچه بختگان و انبوه فلامینگوهای ساکن در آن، دور و دورتر میشود.
دیگر حق آب نمیدهیم
حال دریاچه بختگان خوب نیست، حال فلامینگوهای آن هم. پرندگانی که از اسفند، کلنیهای جوجه آوری خود را تشکیل دادند. اما این روزها به جای اینکه خبرهای خوبی از آنها به گوش برسد، خبرها همه پر شده است از ناامیدی و خطر مرگی که آنها را تهدید میکند. احداث سدهایی مثل درودزن، سیوند و ملاصدرا، افزایش بی رویه کشاورزی و نادیده گرفته شدن دانش بومی متکی بر توان اکولوژیک منطقه، خطرهایی است که مدت هاست بختگان را تهدید میکند، نه حالا که در اردیبهشت ۱۴۰۰ سر میکنیم. سال ۹۶ بود که فعالان محلی محیط زیست اطلاع دادند جوجههای فلامینگوها بدون آب و غذا مانده اند. حمید ظهرابی، مدیرکل محیط زیست استان فارس، میگوید: به دلیل بی آبی، خطر مرگ بالغ بر ۵ تا ۱۲هزار جوجه فلامینگو در بختگان وجود دارد.
اتفاقی که ظاهرا تمام فعالان زیست محیطی معتقدند فقط با تخصیص حقابه تالاب ختم به خیر میشود و وزارت نیرو باید این کار را انجام بدهد، اما هیچ خبری از آن نیست و مدیرعامل شرکت آب منطقهای فارس تنها در مورد آن گفت: حقابه تالاب بختگان به میزان ۵۵میلیون مترمکعب در پاییز رهاسازی شده است و دیگر امکان رهاسازی مجدد وجود ندارد. درکنار این، یکی از فعالان زیست محیطی هم نوشته است: «شکی نیست که وزارت نیرو در خشکاندن بختگان و نابودی پارک ملی بختگان، متهم ردیف اول است و باید حقابه بختگان را آزاد کند. این موضوع یک مطالبه قانونی و برحق است.»
تراز آب زیرزمین ما منفی است
جدا از این سوءمدیریت ها، بی آبی و خشک سالی امسال هم معضلی شده است افزون بر معضلات دیگر. مسئلهای که شاید امروز جان فلامینگوها و دریاچه بختگان را تهدید کند، اما با گذشت زمان، چندان پیش بینی نشدنی نیست که چنین اتفاقی برای تالابها و گونههای جانوری مشابه نیز رخ میدهد، کما اینکه همین الان تالاب انزلی هم شرایطی بحرانی را سپری میکند و عمق آب آن دارد روز به روز کم و کمتر میشود. اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست، میگوید: اکنون تراز آب زیرزمینی ما منفی است؛ به این معنا که بیشتر از آبی که داشته ایم، مصرف کرده ایم.
ازطرفی طی این سالها آن قدر پوشش گیاهی را از بین برده ایم که اگر سیلی مانند سیل آق قلا هم رخ بدهد، آب باران ذخیره نمیشود و با نبودن پوشش گیاهی، شاهد فرسایش خاک هم خواهیم بود. جالب اینکه ظهرابی معتقد است: «امسال باوجود رهاسازی حقابه، به دلیل کاهش شدید بارندگی که در ۵۰ سال اخیر بی سابقه بوده و در برخی شهرستانهای مجاور تا حدود ۸۰ درصد هم ثبت شده است، وقوع بحران در این زمینه پیش بینی پذیر بوده است.»، اما باوجود این پیش بینی پذیر بودن هیچ اقدام مناسبی برای یافتن یک راه جایگزین صورت نگرفته است.
بخت سیاه بختگان
سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی دربرابر این ماجرا چنین واکنش نشان داد: «فلامینگوهای دریاچه بختگان به خاطر بی کفایتی مسئولان در مدیریت منابع آبی، در یک قدمی تلف شدن هستند. وزارت نیرو اگر توان مدیریت چنین بحرانی را ندارد، صراحتا اعلام کند تا فراکسیون محیط زیست مجلس وارد میدان شود. مرگ این مهاجران یعنی مرگ تالاب و مرگ تالاب یعنی تراژدی غبار سیستان و خوزستان برای کشاورزان و ساکنان بالادست تالاب بختگان.» بختگان سال هاست که رو به زوال است، اما حالا با قوت و شدت بیشتری، فعالان زیست محیطی و حتی هنرمندان و تصویرگران به میدان آمده اند تا دوباره صدای بختگان باشند. آنها کارزار نجات فلامینگوها را به راه انداخته اند و دارند در توئیتر هشتگ میزنند بختگان را دریابید. صدایی که امیدواریم شنیده شود.
سالهای پیش، طرح ایجاد گودالها یا حوضچههای مصنوعی در بستر دریاچه برای انتقال آب و تأمین غذای متناسب با نیازهای فلامینگوها به صورت ناقص اجرا شد، اما همین طرح هم به دلیل ایرادهای بنیادیای که داشت، مثل عایق نکردن گودالها و درنتیجه نفوذ آب در کف خشک دریاچه، با شکست روبه رو شد و نتیجه آن شد مرگ حدود ۲ هزارو ۵۰۰ جوجه فلامینگو. حالا این نابودی وحشتناک گونههای جانوری را بگذارید کنار تلف شدن فلامینگوها همین مدتی پیش در میان کاله. یعنی سال هاست که عدهای دارند فریاد میزنند و عدهای نمیخواهند بشنوند.