لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز - بیشتر از یک قرن است که پژوهشگران و دوستداران حکیم عمر خیام نیشابوری میکوشند با پالایش رباعیات منسوب به او، چهره راستینی را از این شخصیت جهانی تاریخ علم و ادب به تصویر درآورند. اما این مسیر طولانی، با کامیابیها و ناکامیهای بسیار همراه بوده است. به طوری که شمار رباعیات منسوب به خیام از دو رباعی تا دو هزار رباعی در نوسان است.
اما آخرین پژوهش درباره رباعیهای منتسب به خیام در کتاب تازه نشریافته «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی»، نوشته سیدعلی میرافضلی به نتایج مبسوطی رسیده است که میتواند ملاکهای تازهای را پیش روی پژوهشگران و ادب دوستان قرار دهد. این خیام پژوه که بیش از دو دهه از عمر خود را به بررسی و پژوهش درباره رباعیات خیام پرداخته، تنها ۲۰ رباعی را از آنچه به خیام منسوب میکنند، اصیل میداند.
میرافضلی زاده سال ۱۳۴۸ در شهر رفسنجان است و شروع پژوهشهای خود را درباره شعر کوتاه فارسی با محوریت رباعیات خیام در اواخر دوران تحصیل خود در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران شروع کرده و تا امروز بیشتر کتابها و مقالات او وقف همین موضوع بوده است. کتاب «رباعیات خیام در منابع کهن» (۱۳۸۱)، جنگ رباعی (۱۳۹۴) تقدیرشده کتاب سال، سال ۱۳۹۴، «کتاب چهارخطی»، کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۸ بخشی از مهمترین آثار او درباره رباعیات خیام است.
این رباعی پژوه همچنان بر این باور است که حرف خیام آن قدر جهانی است که پژوهشها درباره او همچنان ادامه داشته باشد و متوقف نشود. در ادامه به مناسبت روز بزرگداشت شاعر پرآوازه ایرانی با میرافضلی درباره کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» که از سوی انتشارات سخن و در ۵۴۰ صفحه منتشر شده، گفتگو کرده ایم.
خیام شخصیتی ویژه در همه تاریخ اندیشه و ادب فارسی است. او دانشمندی چندوجهی است که هم در حوزه علم و دانش سرآمد است و هم در حوزه شاعری با همین تعداد کم رباعی باقی مانده، در تاریخ ماندگار شده است. او دغدغهای جهانی را مطرح میکند که در همه زمان ها، انسان را درگیر خود میکند و وقتی رباعیات خیام یا منسوب به او را میخوانیم، احساس میکنیم، آیینهای از زندگی خود ما، مقابلمان قرار گرفته است. اما درباره این رباعی سرای توانمند، با دو مسئله روبه رو هستیم.
یکی خیام به عنوان حکیمی اندیشمند و شاعری پرآوازه و دیگری خیامی که گفتمانی را شکل داده است که شاید آن گفتمان متنوعتر از شخصیت خود خیام باشد. گفتمان خیام، تا رسیدن به روزگار ما، گستره چندین قرنی یافته است که اگر شاخصههای این گفتمان، در کنار جایگاه واقعی خیام و اینکه خیام واقعی کیست، قرار بگیرد، بررسیهای ما را محکمتر و استوارتر خواهد کرد.
بیشتر محققان ایرانی و خارجی تلاششان بر این بوده که به نسخهای نزدیک به زمان زیست خیام دست بیابند که البته تا امروز این اتفاق نیفتاده است. تدوین رباعیات خیام حدودا ۳۴۰ سال پس از دوران حیات او و از دوران تیموری صورت گرفت. در این فاصله، حداکثر ۴۰ رباعی از خیام در کتابهای عرفانی و تاریخی نقل شده که ما آنها را «منابع کهن» نام مینهیم و من در کتاب «رباعیات خیام در منابع کهن» (۱۳۸۱) به معرفی همین منابع پرداخته ام. در هرصورت زمانی که محققان از یافتن مجموعهای مدون که اثر خط خود خیام یا نزدیک به دوران او باشد، ناامید شدند، به فکر معیارهایی افتادند که رباعیات موجود را پالایش کنند و به متنی یک دست برسند.
من هم در پژوهش اخیر خود، از همه تلاشهای پیشینیان بهره گرفته ام و براین باورم در هر بررسی ادبی باید متن پایه و درخور اعتمادی داشته باشیم و نمیتوان با احتمال و شک به سراغ رباعیات منسوب به خیام رفت. متنی که از بار ناهمگونیها و سرگردانی رباعیات منسوب به خیام که والنتین ژوکوفسکی، ایران شناس روس، آنها را «رباعی سرگردان» نامیده، بکاهیم و به رباعیاتی برسیم که از نظر زبان و درون مایه همگون و زاده یک ذهن واحد باشند. طوری که وقتی آن را میخوانیم احساس کنیم گوینده آن یک نفر است.
در این پژوهش سه معیار در نظر گرفته شده است. در معیار اول، انتخاب رباعیات خیام از منابع کهن اهمیت داشته که با شناسایی این منابع، ارزیابی و دسته بندی آنها و به کارگیری اصل تواتر و تکرار رباعیات منسوب به خیام در آنها پرداخته شده است. در این روش، صرف درج رباعی در یک منبع کهن، ملاک انتخاب نیست. قدمت آن منبع، کیفیت نقل، و تکرار یک رباعی در دستکم دو منبع، اهمیت بسیاری داشته است. در این ارزیابی، ۳۲ سرچشمه کهن در اختیار داشته ام که در آنها ۱۵۶رباعی با ذکر نام خیام یافت میشود. برای دقیق شدن بررسی هم، از ۳۵ منبع کمکی بهره گرفته ام؛
رباعیات منسوب به خیام در گذر زمان با رباعیات شاعران دیگر درآمیخته است. این اختلاط و امتزاج، متأسفانه در منابع کهن نیز به چشم میخورد. در این پژوهش، ما گویندگان واقعی رباعیات مشترک را بر مبنای منابع معتبر و مأخذ قدیمی شناسایی کرده و اشعار خیام را از این رباعیات پالوده ایم. در معیار سوم هم بررسی سبک شناسانه قافیه رباعیات، در نظر گرفته شده است.
در سده پنجم و اوایل سده ششم هجری، یک عنصر سبکی در رباعیات فارسی وجود دارد که راهنمای ما در تشخیص رباعیات اصیل خیام بوده است. ما در بررسی خود نشان داده ایم که بیش از ۹۰ درصد رباعیات شاعران هم عصر خیام، چهار قافیهای هستند. یعنی هر چهار مصراع رباعی، قافیه دارند و ما معتقدیم رباعیات خیام هم از این سبک نمیتواند دور باشد. توجه به این نکته ضروری است که بعد از دوران خیام، بیشتر رباعیات برای آسانتر سرودن و جنبههای زیبایی شناسانه، سه قافیهای شده است؛
درنهایت به ۲۰رباعی رسیده ایم که واجد هر سه معیار هستند و آنها را به عنوان رباعیات اصلی و اصیل خیام اختیار کرده ایم. شما با مطالعه این ۲۰ رباعی متوجه میشوید، زبان، فرم و اندیشه یکسانی دارند و زاده یک ذهن و زبان هستند. البته بعضی از این رباعیها در کتابهای دیگر نیز آمده اند، اما با توجه به معیارهای این پژوهش، میتوانم بگویم انتخابی مستند است و قرار گرفتن آنها به این شکل در کنار هم قبلا در کتابی انجام نشده است. این را هم یادآوری کنم که برای هر رباعی، توضیحاتی جداگانه آورده ام. منابع رباعی روشن شده، سرگذشتش را گفته ام و اگر رباعیهایی در پاسخ به آن وجود داشته، آن را نقل کرده ام. اگر هم این رباعی را به کسان دیگری منتسب کرده اند، آن هم عنوان شده تا مخاطب به شناخت بیشتری از این رباعیات برسد.
۴۹رباعی را نیز در بخش دیگری با عنوان رباعیات محتمل جای داده ام که فقط دو ویژگی از معیارهای سه گانه را با خود دارند. خوب احتمال آنکه تعدادی از این رباعیات متعلق به خیام باشد، وجود دارد و شاید یافتههای بعدی محققان، آنها را به فهرست رباعیات اصیل بیفزاید.
چند بن مایه مشترک در این رباعیات و البته رباعیات منتسب به خیام دیده میشود. موضوعاتی مانند ناتوانی انسانها در فهم چیستی و چرایی هستی، حیرت دربرابر اسرار آفرینش، اعتراض به ظالمانه بودن سرنوشت انسانها و مسئله مرگ و همچنین بهره بردن از فرصتهای موجود زندگی و شادمانه زیستن.
خیر همه آنها نیست. منبع اصلی فیتز جرالد در ترجمه آزاد از رباعیات خیام، نسخهای از رباعیات این شاعر ایرانی است که در سال ۸۶۵ هجری در شیراز کتابت شد و الان آن نسخه در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد انگلیس نگهداری میشود و فیتز جرالد از این نسخه بهره گرفته است.
بسیاری از ۱۵۸ رباعی این کتاب، از آن رباعیهای موجود در منابع کهن که تعدادشان به ۱۵۶ میرسد، برگرفته نشده است و فقط در حد ۳۰ رباعی مشترک، با آن منابع دارد و سطح همپوشانی آن خیلی پایین است. اما کار این نویسنده انگلیسی، ترجمه روح رباعیات خیام بوده است. بعضی بندهای ترجمههای او تلفیق چند رباعی در یک رباعی بوده است و از این نظر توانسته حرف جدیدی را بر مبنای رباعیات خیام طرح کند. او ذهنش را آزاد گذاشته و برداشت آزاد خود را از رباعیات عرضه کرده است.
ما دفتر دوم کتاب را به منتخبی از خیامانههای پارسی، در محدوده زمانی قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم هجری، اختصاص داده ایم. جریان رباعی خیامانه قبل از زمانه خیام راه افتاده است و با خیام به اوج خود رسیده و بعد از خیام استمرار پیدا کرده است. شاعران زیادی در بالندگی مکتب خیام در رباعی نقش داشته اند و ما در این بخش سعی کرده ایم حق و سهم آنها را ادا کنیم. ۵۱ رباعی از شاعرانی مانند عطار، انوری، کمال اصفهانی، اوحدالدین کرمانی، معزی نیشابوری، خاقانی شروانی و ... انتخاب کرده ایم که این رباعیات هم توضیحاتی در معرفی شاعر که بیشتر آنها در قرن ششم زندگی میکرده اند، دارد؛ و بخش آخر کتاب شما فرهنگ کوچکی از لغات و اصطلاحات خاص موجود در رباعیات خیام و خیام نامههای پارسی است. درباره لزوم این بخش بگویید.
در بخش آخر کتاب، فرهنگ کوچکی از لغات و اصطلاحات خاص موجود در رباعیات خیام و خیام نامههای پارسی شاعران دیگر تدارک دیده ایم که هم کلیدی است برای درک بهتر رباعیات خیام و پیروان او و هم میتواند پیشینه و ادامه این اصطلاحات را در متون ادبی نشان دهد و حالت کلیدواژه دارد و میتوانم بگویم این بخش هم کار تازهای است.
در دایرهای کآمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس مینزند دَمی در این معنی راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست.
ترکیب پیالهای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین، از سر دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست؟
این کوزه که آبخواره مزدوری است
از دیده شاهی و دل دستوری است
هر کاسه میکه بر کف مخموری است
از عارض مستی و لب مستوری است.
ز آوردن من، نبود گردون را سود
وز بُردن من، جاه و جمالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کآوردن و بُردن من از بهر چه بود؟
از جمله رفتگان این راه دراز
باز آمدهای کو که به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآیی باز.
وقت سحر است، خیزای مایه ناز
نرمک نرمک باده ده و رود نواز
کاینها که به جایند، نپایند دراز
وآنها که شدند، کس نمیآید باز.
در جستن جام جم جهان پیمودم
روزی ننشستم و شبی نغنودم
ز استاد چو راز جام جم بشنودم
خود جام جهان نمای جم من بودم.
♦ نقد و بررسی کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» | دریچهای به خیام پژوهی