جان باختن پیرمرد ۷۰ ساله اراکی در برخورد با قطار (۳ دی ۱۴۰۳) تعیین تکلیف بیش از یک تن پانسمان تخصصی بیماران پروانه‌ای در گمرک تهران آیا مدارس مشهد فردا سه شنبه (۴ دی ۱۴۰۳) تعطیل شد؟ یلدای خونین | قتل خاله و شوهرخاله در شب یلدا فوت ۲۴ بیمار در کشور به علت نبودِ داروی هموفیلی ۹۸۵۲ نفر در آزمون وکالت امسال کانون وکلای دادگستری قبول شدند با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، از ابتلا به بیماری‌های ویروسی و تنفسی پیشگیری کنید رئیس کل نظام پرستاری کشور: خدمات پرستاری در منزل تحت پوشش بیمه قرار بگیرد سامانه‌های بیماریابی علیه تب‌دنگی در کرمان فعال است برداشتن تخمدان احتمال آلزایمر را در زنان افزایش می‌دهد تخلف محرز در یکی از مدارس مشهد | نظافت اجباری مدرسه توسط ولی دانش‌آموز تصادف اتوبوس با تانکر حامل سوخت، جان ۹ نفر را در زاهدان گرفت (۳ دی ۱۴۰۳) سقط عمدی جنین سبب نارسایی دهانه رحم می‌شود افزایش تولید شیرخشک رژیمی برای کودکان زیر ۲ سال توصیه‌هایی به بیماران کلیوی ناشی از دیابت پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (دوشنبه، ۳ دی ۱۴۰۳) | صدور هشدار سطح نارنجی آلودگی هوا برای شهر‌های بزرگ و صنعتی مشهد، سکونتگاه یک میلیون و ۳۵۰ هزار حاشیه‌نشین | ۸۵ درصد اراضی بازآفرینی مشهد، موقوفه هستند + فیلم کلاهبرداری با شگرد ارائه تسهیلات | شناسایی ۱۰۰ مال‌باخته تاکنون (۳ دی ۱۴۰۳) آیت‌الله علم‌الهدی: خدمت به مجاوران باید تشکیلاتی و مستمر باشد قتل زن هنرمند توسط راننده‌اش در مشهد مقابل کلانتری + عکس معرفی ۲ ویتامین که به کاهش وزن کمک می‌کنند غذا‌های کنسروی در چه شرایطی کشنده هستند؟ حکم ریاست ۱۸ دانشگاه کشور تأیید شد افزایش ۵۰ درصدی حقوق بازنشستگان کشوری در سال ۱۴۰۴ | نحوه اجرای متناسب‌سازی در سال آینده چگونه است؟ نفوذ سامانه بارشی از غرب کشور از جمعه | آلودگی شدید هوای مشهد و ۹ شهر دیگر (۳ دی ۱۴۰۳) وزارت بهداشت: مردم هنگام آلودگی هوا در فضای باز تردد نکنند یک سرماخوردگی ساده با درمان میلیونی! «جنین» غیر از خدا پناهی ندارد وضعیت ارز دارو در سال ۱۴۰۴ چگونه خواهد بود؟ هشدار هواشناسی درباره آلودگی هوای مشهد در روز‌های دوشنبه و سه‌شنبه (۳ و ۴ دی ۱۴۰۳) سهم مردم از هزینه‌های درمان بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است | بدهی ۹۴ هزار میلیارد تومانی وزارت بهداشت زن معتاد مدعی شد: قابله نوزادم را بعد زایمان دزدید
سرخط خبرها

فرزندکشی؛ این‌بار در تبریز | قتل یاشار به دست مادرش

  • کد خبر: ۶۹۰۰۰
  • ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۱
فرزندکشی؛ این‌بار در تبریز | قتل یاشار به دست مادرش
مادر یاشار: جگرگوشه ام را کشتم، اما دیگر خیالم راحت است که عروس و نوه ام در آرامش زندگی خواهند کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، تنها ۱۲ روز از مرگ تاسف بار بابک خرمدین، کارگردان سینمای ایران، به دست پدر و مادرش گذشته است که این بار شاهد قتل فرزندی دیگر در تبریز به دست مادرش هستیم.

صبح روز جمعه بود که با گزارش قتلی به پلیس ۱۱۰، تیم ویژه‌ای برای بررسی صحنه جرم به محل حادثه اعزام شدند و موقع ورود به منزل، با پیکر بی جان پسری جوان مواجه شدند که مادرش بر سر جنازه اش نشسته و اشک می‌ریزد.

پرونده قتل این پسر جوان، "یاشار"، هم اکنون در شعبه ۶ ویژه قتل دادسرای عموم و انقلاب تبریز، توسط "یوسف ضیامهر"، بازپرس ویژه قتل، در حال رسیدگی است.

برای شنیدن اظهار نظر‌های متهم به قتل این پرونده دلخراش، با هماهنگی "یوسف ضیامهر" مصاحبه‌ای با "مینا"، مادر یاشار، انجام دادیم:

اعتیاد تیشه به ریشه زندگی ام زد

وقتی ۲۰ ساله بودم، با همسرم آشنا شدم، همدیگر را دوست داشتیم و قصدمان هم ازدواج بود؛ با وجود مخالفت‌های سرسختانه برادرم با ازدواجمان، با همدیگر ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. اما اندکی از ازدواجمان نگذشته بود که متوجه شدم همسرم تریاک می‌کشد؛ نه تنها همسرم، بلکه خانواده وی نیز اعتیاد داشتند.

با این که رفتار همسرم با من عاشقانه بود، اما اعتیاد تیشه به ریشه زندگی ام زد؛ بعد از چند سال، اعتیاد همسرم از تریاک به هروئین کشیده شد.

بعد از گذشت ۱۵ سال از زندگی مشترکمان، اعتیاد به هروئین برای همیشه همسرم را از من گرفت و من ماندم و پسرم یاشار. کل جوانی ام را به پایش ریختم. با کارگری و کار کردن‌های شبانه روزی یاشار را بزرگ کردم، به امید آن که بزرگ شود و همدمم شود. یاشار تنها فرزندم بود و همه امیدم به زندگی. عاشقانه دوستش داشتم و با عشق تمام بزرگش می‌کردم.

 

اعتیاد همسرم، پسرم را هم نابود کرد

با این که یاشار، وقتی نوجوان بود، همیشه تاکید می‌کرد که اصلا نمی‌خواهم معتاد شوم و سمت اعتیاد نخواهم رفت، اما چه کنم از روزی که چشمش را باز کرده بود دایم با صحنه خماری و مصرف مواد پدرش مواجه بود.
تا این که بزرگ شد و به سن ۲۰ سالگی رسید، در سن ۲۰ سالگی نشانه‌هایی از مصرف مشروبات را در پسرم دیدم و زندگی بر سرم خراب شد. گفت: " من با یک دختر آشنا شدم و می‌خواهم ازدواج کنم". با ازدواجش موافقت کردیم و عروسم را به خانه آوردیم. بعد از ازدواج، سرش گرم زندگی شد و شبانه روز کار می‌کرد تا خرج زندگی را تامین نماید.

اما بعد از مدتی، کارش را از دست داد و دوباره رفتارش عوض شد؛ دایم در حال مصرف مشروبات الکلی بود و با چاقو و قمه، نه تنها ما را بلکه همسایه‌ها را تهدید و عربده کشی می‌کرد.

 

از ترس یاشار مثل بید میلرزیدیم

هیچ وقت از دست یاشار آسایش نداشتیم؛ نه من و نه عروس و نوه چهار ساله ام، آیهان. دیگر تا آن اندازه از دست یاشار خون به جگر شده بودیم که هر روز ساعت شش عصر از ترس آمدنش مثل بید بر خود می‌لرزیدیم و نمی‌دانستیم به کجا و چه کسی پناه ببریم؛ وقتی به خانه می‌آمد، رویمان چاقو می‌کشید و تهدید می‌کرد.
شش ماه پیش، از دست آزار و اذیت‌های یاشار، پدر و دایی عروسم آمدند و عروس و نوه ام را با خود بردند. من ماندم و یاشار که هرروز رفتارش بدتر از دیروز می‌شد.

حتی روزی از روز‌ها که در خانه تنها بودم، سر و کله اش پیدا شد، خیلی مست بود؛ نمی‌دانستم چیکار کنم. روی هر کدام از مبل‌ها که می‌نشستم، با چاقو کنار همان قسمت از مبل را پاره می‌کرد. به بهانه رفتن به دستشویی، بدون مانتو از خانه فرار کردم و به منزل همسایه یمان پناه بردم.

تمام روزم با ترس می‌گذشت

تمام روزم با ترس و نگرانی می‌گذشت، حتی به خاطر ترس از یاشار برای مدتی کوتاه خانه ام را عوض کردم و در گوشه‌ای از این کلانشهر ساکن شدم، اما به دلیل بیماری سرطان و شیمی درمانی و نیازمند مراقبت، با پیشنهاد خواهرم (که به غیر از یاشار در این دنیا تنها کسم بود، چرا که پدر و مادر و برادرم را سال‌ها پیش از دست داده بودم)، به همان خانه قبلی که نزدیک منزل خواهرم بود، برگشتم؛ تا وی بتواند از من مراقبت نماید.

دوباره روز‌های تلخ من شروع شد. اما تلخ‌ترین و زهرترین روز من، روزی بود که با دستان خودم یاشار را کشتم. در این روز‌های اخیر رفتار یاشار خیلی بدتر از قبل شده بود، تا آن جا که بر اساس توهم‌ها و رفتار‌های عجیبی که داشت، احساس می‌کردم "گل" مصرف می‌کند.

 

یاشار را خفه کردم

صبح جمعه بود. دلشوره بدی داشتم و به شدت نگران پسرم بودم که نکند وی هم مانند پدرش در دام اعتیاد به مواد مخدر گرفتار و به سرنوشت وی دچار شود. ساعت ۱۰ صبح تصمیم گرفتم به منزل پسرم بروم تا از حال و روزش خبردار شوم، با آن که خیلی اذیتم می‌کرد، اما هیچ وقت نمی‌خواستم به سرنوشت پدرش دچار شود.

وقتی در را به رویم باز کرد و وارد منزل شدم، به حدی مست و بدحال بود که هزاران برابر ترس‌هایی که همیشه داشتم به جانم افتادند. سعی کردم رفتار بسیار آرامی با وی داشته باشم. اما یاشار در وضعیت طبیعی خود نبود، دوباره چاقو را برداشت و به سمتم حمله کرد. سخنان بسیار فجیعی نثارم می‌کرد. خیلی ترسیده بودم. کمد را باز کردم و چشمم افتاد به شال عروسم. آن را برداشتم و یاشار را خفه کردم. بعد از خفه کردن یاشار، با پلیس تماس گرفتم تا به جرم خود اعتراف نمایم.

به اینجا که رسید نتوانست ادامه دهد، مدام اشک می‌ریخت و می‌گفت با این که یاشار، جگرگوشه ام را کشتم، اما دیگر خیالم راحت است که عروس و نوه ام در آرامش زندگی خواهند کرد.‌ای کاش یاشار با مرگ طبیعی می‌مرد.


این گزارش حاکی است این مادر متهم به قتل فرزند خود، هم اکنون در اختیار قانون قرار دارد و منتظر اجرای قانون است.

منبع: پایگاه‌خبری‌نصر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->