ایرج توسی | شهرآرانیوز - زبانزدِ سر پیری و معرکهگیری را احتمالا بتوان درباره ژوزه ساراماگو (۲۰۱۰ - ۱۹۲۲) صادق دانست. این نویسنده پرتغالی در شصت سالگی با نوشتن رمانی به نام «بالتازار و بلموندا» ناگهان مشهور شد. او البته در بیست وپنج سالگی نخستین رمانش را با نام «سرزمین گناه» نوشت، اما نتوانست ناشر را برای چاپ دوم آن متقاعد کند و در نتیجه بیخیال رماننویسی شد. ساراماگو در روستایی در صدکیلومتری لیسبون زاده شد و در کودکی به سبب وضعیت مالی نامناسب خانواده ناچار شد در مدرسه فنی درس بخواند. او پس از پایان دوران مدرسه به حرفه مکانیکی مشغول شد. در این زمان به کتاب خواندن علاقه پیدا کرد و زمان فراغتش را در کتابخانه همگانی در شهر لیسبون سپری میکرد.
پس از ۲ سال، کارش را رها کرد و به پیشههای مترجمی در یک بنگاه انتشاراتی و روزنامهنگاری پرداخت. او تا پیش از شصتسالگی چند دفتر شعر و شماری از داستانهای کوتاه خود و یادداشتهای سیاسیاش را در قالب کتاب به چاپ رساند، اما در پی موفقیت «بالتازار و بلموندا» دیگر کمابیش همه وقت نوشتنش را صرف نگارش رمان کرد. او با نگارش رمانهایی مانند «سال مرگ ریکاردو ریش» و «کوری» توجه منتقدان را بیش از پیش به آثار خود برانگیخت. آنها از هوش بالای ادبی و سبک پیچیده و ویژه او گفتند و نوشتههایش را ستودند. سبک او مبتنی بر نگارش جملات طولانی و پیش گرفتن نوعی خاص از نشانهگذاری سجاوندی است.
در آثار ژوزه ساراماگو که سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شد، نگاهی انسانی و رویدادهایی خیالانگیز که گاه به کابوس راه میبرد، در هم تنیده شده است. این وقایع عجیب رگههایی از فراواقعگرایی را در خود دارد. رمان «کوری» او که مورد توجه دستاندرکاران جایزه نوبل قرار گرفت، داستان همهگیری نوعی ناشناخته از نابینایی در یک شهر بینام است. در این وضعیت است که خوی حیوانی آدمها آشکار میشود و برآورده ساختن نیازها آشوبی هولناک را رقم میزند. «بالتازار و بلموندا» روایت عشق دو جوان را در سده هجدهم و فضای تفتیش عقاید شرح میدهد و «تاریخ محاصره لیسبون» به چند ماجرا از جمله یک داستان عاشقانه و پژوهش یک مصحح درباره کتابی همنام رمان یادشده میپردازد.
ساراماگو موضعگیریهایی سیاسی دارد که در نوع خود تحسینبرانگیز مینماید. هم زمان با انتفاضه دوم، او به انتقاد از جنایتهای اسرائیل علیه فلسطینیان پرداخت و مردم و ارتش آنها را به عنوان کسانی که خود را از مجازات در امان میدانند، سرزنش کرد. او از جنایت جنگی سخن گفت و رفتار اسرائیل را با وحشیگری نازیها در جنگ جهانی دوم مقایسه کرد.
از نوشتههای این نویسنده ترجمههای متعددی به فارسی موجود است که از آن میان میتوان به برگردانهای مترجمانی مانند مهدی غبرایی و مینو مشیری و عباس پژمان اشاره کرد.