ما مهاجران در ایران هیچگاه حق رأی دادن نداشتهایم. ولی من از سال ۶۴ تا کنون نظارهگر و دنبالکنندۀ تحولات سیاسی ایران بودهام. حتی قبل از آن، ما در بهمن ۱۳۵۷ هم در کابل، جریان پیروزی انقلاب اسلامی را از رادیو دنبال میکردیم. بگذارید جلوتر بروم، من در سالهای قبل از انقلاب دورۀ مجلۀ «خواندنیها» را میخواندم که مربوط به عصر مصدق و ملیشدن نفت بود و پس از بیست سال گذشتن از زمان انتشار خود، به دست من رسیده بود.
پس حق دارم خوشحال باشم که این انتخابات هم در ایران به سلامتی برگزار شد و آرزو کنم که روزی در کشور ما نیز انتقال قدرت حداقل به همین ملایمت باشد. در افغانستان البته بر روی کاغذ، همه چیز بهتر از ایران به نظر میرسد. آزادیهای مدنی بیشتر است، رسانهها آزادترند، اشخاص با آزادی عمل بهتری میتوانند نامزد شوند و رقابت کنند. ولی در پشت این همه آزادی، انواع مافیاها قدرت و ثروت و دخالتهای خارجی و تقلبهای داخلی نهفتهاند که در هر انتقال قدرت، آن قوانین مترقی را در کام ملت تلخ میکنند.
اما از این خرسندی کلی که بگذرم، حقیقت این است که با همه تفاوتهای پررنگی که میان جناحهای حاکم بر ایران در ادوار مختلف بوده است، اوضاع ما مهاجرین در ایران فرق چندانی نکرده است. اگر اصولگرایان با شعار «جهانوطنی اسلامی» آمدند، اداره اتباع و ادارۀ گذرنامه و قوانین و مقررات مربوط به مهاجران همان بود، اگر اصلاحطلبان با شعار «ایران برای ایرانیان آمدند»، باز هم همان بود. و عجیب است که گویا مقدرات ما مهاجران در جایی بیرون از این جناحهای سیاسی تعیین میشود. گاهی گشایشهای خردی پیش آمده و گاهی فروبستگیهای دیگری ایجاد شده است. گاهی محدودیتی برداشته شده و گاهی تنگنایی دیگر پدید آمده است صرف نظر از جناح حاکم.
با این همه امیدوارم که دستاندرکاران دولت جدید در ایران، به مسائل مهاجرین، که هر چه میگذرد فرسایندهتر و جانکاهتر میشود، به شکلی اصولی توجه کنند و نگذارند فرصتی که در این سالها غالباً سوخت و از آن استفاده نشد، باز هم تباه شود.
با هر نگرش سیاسیای که داشته باشیم، این انکارناپذیر است که ایران بعد از این انتخابات مسیری متفاوت از قدیم خواهد پیمود. امیدوارم که ما مهاجرین هم این تفاوت را در شکل مثبت آن حس کنیم و قوای سهگانهای که همه در این یکی دو سال اخیر تجدید شدهاند و میشوند، مسائل مهاجرین را به مدار بهتری بیندازند.
منبع: کانال تلگرامی محمدکاظم کاظمی