تلگرامی در هفته گذشته دیدم که باعث تأسف شد. یک طلبه محترم کانالی را برای درج مطالعات اجتماعی فقه راهاندازی کرده و بیش از 50ماه بهطور مستمر موضوعاتی را در آنجا نوشته یا نوشتههای دیگران را بازنشر کرده است؛ فارغ از اینکه با مفاد مطالب ایشان موافق یا مخالف باشیم، ایشان نکات درخور تأملی را برای همه بهویژه اهل فقه فراهم میکرد، ولی وی در آخرین نوشته خود ضمن اظهار گلایه از فشارهای گوناگون و اتهامات ناروا و تهدیداتی که برایش بوده، اعلام کرده است که:
«بله، بیش از این حوصله طعن و تهمت ندارم و آقازاده و ژن خوب هم نیستم که پشتم به کسی و جایی گرم باشد که به وقت گرفتاری کمکم کند. من که رها کردم، امیدوارم آن عزیزان بالادستی و دلواپس هم غلطهای اضافی من را به لطف خودشان ببخشایند و به حال خودم بگذارندم. فلذا این کانال تعطیل است و تا چند ساعت دیگر نیز برای همیشه حذف خواهد شد. از همهتان صمیمانه ممنونم.» این باعث تأسف است که یک کنشگر علمی برای بیان نظرات و عقاید خود دچار چنین وضعی شود؛ ولی این رویداد را میتوان مستمسک طرح نکتهای قرار داد که همه ما باید به آن توجه کنیم. فعالیت این طلبه محترم صرفا یک فعالیت علمی و آکادمیک و حوزوی نیست. در حقیقت از زمانی که یک نفر اندیشه و دریافتهای خود را به عرصه عمومی وارد میکند، فراتر از یک کنش علمی، وارد یک کنش عمومیتری میشود. به عبارت دیگر عمومی کردن یک اندیشه، یک نگاه و یک رویکرد در قالب یک کنش اجتماعی عمومی رخ میدهد، نه فقط یک رفتار علمی. این نوع کنشهای اجتماعی نیز الزامات خاص خود را دارند و باید به تبعات آن ملتزم بود. نوع مواجهه با یک کنش علمی و مواجههکنندگان با آن نیز متفاوت از نوع واکنش نسبت به کنش عمومی است. کنشگر نیز باید مقدمات و نتایج هر دو نوع کنش خود را پیشاپیش ارزیابی کند و متوجه آثار و تبعات آن باشد. اگر یکی از ایدههای اجتماعی فقه را در کلاس فقه طرح کنید، نحوه مواجهه و نقد و رد آن محدود به استاد و طلابِ دیگر و در چارچوب بیانی فقهی و با ادبیات مربوط به آن خواهد بود، ولی هنگامی که این مسئله را در عرصه عمومی میخواهید مطرح کنید، همه این موارد تغییر خواهد کرد. در کنش عمومی نمیتوان لزوما و همواره ملتزم به حقیقت محض بود، باید مصلحت، امکانپذیری و اثرگذاری و مواردی از این نوع را نیز مدنظر قرار داد. بیان یک درک و استنباط علمی و تبلیغ یا عمومی کردن آن، برحسب اینکه در چه موقعیتی هستیم و چه کسانی مخاطبان ما هستند، تفاوت دارد؛ هم از حیث ادبیات آن، هم از حیث صراحت آن و هم از حیث ابعادی که باید طرح شود. ویژگی کنش اجتماعی عمومی این است که از ابتدا باید به واکنشهای آن ارزیابی دقیقی داشت. این امر به آن معنا نیست که این ارزیابیها همیشه صددرصد درست است، ولی باید تصویری اجمالی از آن داشت. اگر این ارزیابی نادرست بود، بهتر است که کنش خود را اصلاح کرد. چون تداوم و اثرگذاری این کنشها اهمیت دارند. اینکه در میانه راه به دلیل تهدیدات و اتهامات ناصواب و ناجوانمردانه توقف کرد و با این توجیه که ژن خوب نیستیم، ایده خود را نیمهکاره رها کنیم، اثر منفی دارد. حتی اثر منفی بر هدف اولیهای که موجب انتشار عمومی این نوشتهها شده است. این کار موجب خوشحالی تهمتزنندگان و تهدیدکنندگان بینامونشان میشود و آنان را به ادامه این راه خلاف و غیراخلاقی تشجیع میکند. با این توضیحات آیا بهتر نبود که از ابتدا به نحوی گام برداشته میشد که در میانه راه متوقف نشویم؟ هم در موضوعات انتخابی و از آن مهمتر در ادبیات و نحوه ورود به مباحث؟ شاید این تجربهای باشد که پس از این بیشتر رعایت الزامات کنشهای مشابه آن را کنیم. نکته دیگر اینکه؛ میشود کانال را متوقف کرد، ولی لزومی ندارد که کانال را حذف کرد. مطالب آن میماند و بعد از چند ماه اگر از کانال استفاده نشود، تلگرام خودش آن را غیرفعال میکند. شاید تا آن زمان بازتاب دیگری دریافت کرد و تصمیم گرفت که دوباره با رویه جدید فعال شود. عرصه عمومی جای قهر و آشتی به این صورت نیست که فقط 2گزینه پیش روی آدمها بگذارد.