واکنش «احسان علیخانی» به انتشار عکس جنجالی‌اش + تصاویر اکران مردمی فیلم آپاراتچی در مشهد با حضور بازیگران و عوامل فیلم (جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳) تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود فیلم‌های سینمایی آخر هقته تلویزیون (۳۰ و ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان
سرخط خبرها

پای سوگِ آدم‌های لژ پایین

  • کد خبر: ۷۱۶۷۸
  • ۰۳ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۰
پای سوگِ آدم‌های لژ پایین
مسعود نبی‌دوست

توی دایرکت نوشت: «خدا شاهده بابام گریه افتاد.» پاهایم روی تلِ آجر‌های لقّی که از تخریب تلنبار شده بود، تاب می‌خورد و تلاش می‌کردم تمام نمای سینمای فروریخته را توی دوربین گوشی جا بدهم. این یک خط، ولی کافی بود که بنشینم روی آجر و سیمان‌ها. ده دقیقه پیش‌تر وقتی از سرِ کوچه، همهمه کارگر‌ها و دور خوردن لودر را دیده بودم، چند لحظه سر چرخانده بودم که مطمئن شوم کوچه را اشتباه نیامده‌ام. نه. خودِ خودش بود. بغل همان دو تا درِ خوش‌نقش و نگار.

 

دوربین را بالا آوردم و همان‌طور که نزدیک می‌شدم، شروع کردم به تعریف ماجرا. حالا خودم هم مردّدم. واقعاً این سینما آسیاست که دارد خراب می‌شود؟


*خدا بیامرزد «حسین پورحسین» را. تا همین چند ماه پیش، بار‌ها همراهش این سینما را دیده بودیم. با ذوق عجیبی از روزگار مدیریتش بر این سینما تعریف می‌کرد. همان چند باری هم که برنامه گذاشته بودیم برای دیدن ارگ، بعد از رادیوسیتی و هما و فردوسی و ایران، تا ته این کوچه ما را می‌کشاند که روایت آسیا از قلمش نیفتد. درست تا همین‌جا. همین‌جا که الان من ایستاده‌ام و با پیمان‌کار تخریب حرف می‌زنم.

 

دو دقیقه قبل یک گوشی گذاشته‌اند بغل گوشم که «با شما کار دارند.» می‌گوید: «نان ما رو آجر کردی... مالک هم حق داره که...» و من که مرتب می‌پرسم «مالک کیه؟ شما رو کی استخدام کرده؟... بگو با همون حرف بزنم...». *پنج‌شنبه آمده بودم برای فیلم گرفتن از شروع تخریب. می‌دانستم دارند توی سینما را خالی می‌کنند. جایی نگفتم، ولی تجربه من می‌گوید «تخلیه پنج‌شنبه، یعنی تخریب جمعه. تمیز. بی‌سر و صدا. بی‌مزاحم.» پس جمعه سر موقع می‌رسم. وسط تخریب.


*دوباره همان پیام دایرکت را دراینستاگرامم مرور می‌کنم: «خدا شاهده بابام گریه افتاد.» غم عجیبی توی این جمله است. خبر سوگ یک آدم به من رسیده. آدمی که یک روز توی یکی از ردیف‌های لژ پایین آسیا نبزن بریم هالیوود» یا «شکست‌ناپذیرِ» بِرت لنکِستر را دیده و حالا به سوگ خاطره آن روزهایش نشسته. بقیه آدم‌های آن ردیف را نمی‌دانم. راستی، خوب شد حسین پورحسین نبود که امروز را ببیند.


پ. ن: حسین پورحسین: مدیر، تهیه‌کننده و خبرنگار پیشکسوت حوزه سینما و نویسنده «صد سال سینما در مشهد» که ناباورانه، به تاریخ ۳۰ آبان ۹۹ از میان ما رفت روحش شاد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->