هزینه سفر به باکو در سال 1404 چقدر است؟ مراکز آموزشی و مدارس در آذربایجان غربی به مدت یک هفته غیرحضوری شد فایده طرح کاشت یک میلیارد درخت چیست؟ آخرین جزئیات از نحوه برگزاری امتحانات ترم بهمن و تابستان دانشگاه‌های آزاد اسلامی (۳۰ تیر ۱۴۰۴) وقوع آتش‌سوزی در جنگل ابر | عملیات مهار آتش در جریان است (۳۰ تیر ۱۴۰۴) هیچ محدودیتی برای حمل و نقل زائران عتبات عالیات وجود ندارد فعالیت ۱۷ هزار کارگاه زیر پوشش تامین‌اجتماعی در غرب خراسان رضوی واریز حقوق بازنشستگان لشکری آغاز شد (۳۰ تیرماه ۱۴۰۴) سهم ۴۷ درصدی موتورسواران در تصادفات منجر به فوت بزرگ‌راه‌های پایتخت کارت ورود به جلسه سی‌امین المپیاد دانشجویی کشور منتشر شد (۳۰ تیر ۱۴۰۴) پایان جعل مأموریت | باند کلاهبرداران دولتی‌نما دستگیر شدند آغاز فرآیند مرمت یکی از گنبد‌های مسجد جامع اصفهان (۳۰ تیر ۱۴۰۴) دریاچه ارومیه تا آخر تابستان کاملاً خشک می‌شود (۳۰ تیر ۱۴۰۴) اجرای طرح ملی سنجش سلامت پایه ششمی‌ها احیای صنعت گردشگری کشور در دوران پساجنگ با محوریت صلح، فرهنگ و زیارت افشای سوالات سمپاد، عدالت آموزشی را زیر سوال برد | برخورد جدی مجلس با متخلفان ضروری است بازگشت دوباره کرونا به صدر بیماری‌های تنفسی کشور جنگ ۱۲ روزه چه آسیبی به صنایع دستی کشور زد؟ تبلیغ دارو در فضای مجازی ممنوع است مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان: تولید آب در خراسان رضوی ۳.۵ میلیون مترمکعب افزایش یافته است بدهی سربه‌فلک‌کشیده‌ دولت به تأمین‌اجتماعی | ۶۰ درصد بازنشستگان، نصف سبد معیشت درآمد دارند اهدای عضو دختر جوان مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۳۰ تیر ۱۴۰۴) نمون‌برگ هدایت تحصیلی دانش‌آموزان قبولی در خرداد صادر شد + جزئیات بر پروژه مهر و ثبت‌نام دانش‌آموزان در مدارس نظارت می‌شود | نظرسنجی از والدین درمورد فرآیند ثبت‌نام‌ها پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۳۰ تیر ۱۴۰۴) | ماندگاری هوای گرم تا ابتدای هفته آینده پرداخت معوقات فروردین بازنشستگان تأمین‌اجتماعی مطالبه جدی بازنشستگان است آیا معوقات حقوق فروردین بازنشستگان تأمین‌اجتماعی در مردادماه ۱۴۰۴ پرداخت می‌شود؟ دستیابی به استاندارد‌های تراز در مدارس غیردولتی تا ۳ سال آینده (۳۰ تیر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت‌های شهری (٨٥)

  • کد خبر: ۷۲۵۲۳
  • ۰۹ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۷
مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت‌های شهری (٨٥)
محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی

شنبه| دارم از کتاب‌فروشی بیرون می‌آیم و می‌خواهم از جوی خالی آب رد شوم که چشمم به چند برگه تبلیغاتی انتخابات می‌افتد، کاغذ‌هایی که پرچم جمهوری اسلامی را با نشان «ا...» وسطش بر خود دارند. خم می‌شوم داخل جوی خشک و کاغذ‌ها را جمع می‌کنم و همان موقع در فکر استفتا‌هایی هستم که درباره ضرورت حفظ حرمت این نشان دیده بودم. وقتی کاغذ‌ها را برمی‌دارم و از جوی آب بیرون می‌آیم، تازه چشمم می‌افتد به امتداد نگاهم در جوی؛ کمی آن‌طرف‌تر که تازه آب هم جمع شده و پر از کاغذ‌های تبلیغاتی است، ترجیح می‌دهم پاسخ استفتا آن باشد که این نشان حکم لفظ جلاله را ندارد! این‌هم خودش مصیبتی است که هربار وقتی انتخابات تمام می‌شود، تا چند روز مأموران شهرداری باید برگه‌های تبلیغاتی و بروشور و پوستر‌ها را از شهر جمع کنند.


یکشنبه| از ساعت هفت‌ونیم‌هشت صبح راه افتاده و آمده‌ام و گرفتار یک کار اداری ساده هستم. اول باید رئیس در طبقه دوم نامه را امضا کند، بعد به دبیرخانه می‌روم و از آنجا من را به بایگانی در طبقه اول می‌فرستند. مدتی طولانی در صف هستم تا متصدی بایگانی جواب بدهد و تازه مشکل شروع می‌شود؛ از این کارمند به آن یکی باید خواهش و تمنا کنم که کارم را راه بیندازد. ساعت نزدیک ده‌ونیم است که تازه معلوم می‌شود پرونده گم شده است و بعد تازه تقلا و دردسرم جدی می‌شود! بالأخره بعد از ۴ ساعت معطلی و گرفتاری در جمعیتی که بدون مراعات ضوابط بهداشتی ازدحام کرده‌اند، موفق می‌شوم یک برگ کپی را که می‌خواسته‌ام، بگیرم و برای مهرزدن به دبیرخانه ببرم!


دوشنبه| در محله‌مان یک کتاب‌فروشی جدید افتتاح شده است و آن‌قدر از روشن‌شدن این چراغ خوش‌حالم که در طول همین چند روز اول چندبار به این فروشگاه سر زده‌ام. حالا به بهانه شب میلاد امام‌رضا (ع) یک جعبه شیرینی گرفته‌ام و به دیدارشان می‌روم؛ هم تعجب می‌کنند و هم تشکر و تقدیر. می‌گویم فقط می‌خواستم بدانید که چقدر از بودنتان خوش‌حالم. وقتی که چراغ‌هایی از کسب‌وکار فرهنگی خاموش می‌شوند، هربار غصه‌دارمان می‌کنند.


سه‌شنبه| سر ظهر بین ۲ جلسه کاری و موقع اذان، دربه‌در جایی هستم برای نمازخواندن و هرچه می‌گردم جایی پیدا نمی‌کنم. بالأخره بعد از کلی پیاده‌روی و جست‌وجو از یک بیمارستان سر در می‌آورم. از مسئول اطلاعات می‌پرسم مطمئن هستید من که بیمار و مراجعه‌کننده بیمارستان نیستم، شرعا می‌توانم اینجا نماز بخوانم؟ وقتی خیالم راحت می‌شود، به وضوخانه و نمازخانه می‌روم. در فضایی آکنده از درد و درمان و قدردان سلامت و آزرده از دیدن قد‌های خمیده و صورت‌های دردمند، سر به سجده می‌گذارم.

چهارشنبه| بی‌خبر و بدون مقدمه به مغازه‌ای سر می‌زنم که صاحبش در اینستاگرام پیغام داده و خواسته است به دیدنش بروم. می‌نشینیم به گپ‌زدن و پرس‌وجوی اوضاع کاسبی و شغل که جوابش البته از پیش معلوم است!


پنجشنبه| در خواب، مرحوم رکن‌آبادی، سفیر سابق ایران در لبنان و شهید منا، را می‌بینم. من در بیروت هستم و جمعیتی زیاد جمع شده‌اند و جشن گرفته‌اند و منتظر او هستند. وقتی می‌رسد، خیلی سرحال و قبراق و روبه‌راه و جوان است؛ نه مثل وقتی که جنازه‌اش را بدون قلب و مغز تحویل داده بودند.
جلو می‌روم و لباسش را می‌گیرم و می‌کشانمش که برادر، عجله کن، مردم منتظرند! خدایش رحمت کند که به‌جز تلاش و تواضع و خدمت و انسانیت از او ندیدم. آن‌قدر این خواب روشن و نزدیک است که وقتی بیدار می‌شوم، پیوسته مشغول صلوات‌فرستادن و فاتحه‌خواندن هستم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->