تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ دستشان به نوشتن و تراشیدن است. خط مینویسند روی سنگهای سیاه و سفیدرنگی که روزی شناسنامه هایمان خواهدشد. خانه ابدی مان را از روی آن نوشتهها پیدا میکنند و بالای سر همین سنگ برایمان اشک میریزند. آنچه ما از آوردن نامش هم هراس داریم، وسیله امرار معاش آن هاست؛ روزها و سالهای پی درپی. با همین کار زندگی میچرخانند و پیر میشوند، با خطاطی و سنگ تراشی روی قبر. روانه شدن روزانه دهها متوفی به آرامستانها یعنی هر روز بنا بوده این همه سنگ جدید نوشته شود.
حقیقت تلخ همان رونق بازار سنگ تراشان است که عدهای آن را تأیید و برخی رد میکنند؛ «همان طور که مرگ و میر زیاد شد، سنگها و دستمزد هم گران شد. حاشا نمیکنم که کارمان شلوغتر شده است، اما از نظر درآمد تفاوت چندانی نداشت.» بعضیهای دیگر، اما از رونق این بازار گفتند؛ آنها که مشهورترند یا تنوع جنس دارند. چند و، چون قیمت سنگها و انتخاب آن هم نکتههایی دارد که خودشان ریزودرشت برای مشتری داغ دیده نام میبرند.
نام خانوادگی اش رضوانی است و یک شعبه از سنگ تراشی شان هم کنار بهشت رضوان. مغازه پر است از سنگ نوشتههای آدمهای مشهور، از استاد شجریان گرفته تا عارف لرستانی و ماه چهره خلیلی. مغازههای دیگر هم از این سنگ قبرها دارند، اما سؤال این است که این سنگها به چه کار میآیند؟ رضوانی با روی خوش توضیح میدهد: «این سنگها دیگر قابل استفاده نیستند. تا زنده ایم همین جا میماند. سنگی که یک بار حکاکی شده دیگر قابل استفاده نیست، مگر سنگهایی که دو ور (دوطرف) ساب باشند که شاید در هربار کامیون ۱۰ سنگ با این خاصیت پیدا شود. آن وقت یک طرف را پاک میکنیم و روی دیگرش را حکاکی میکنیم.»
از ۲۰ سال پیش شغلش همین است، سنگ تراشی در حاشیه بهشت رضا (ع). خانوادگی شغلشان همین بوده. از اوضاع کرونا و افزایش فوتیها که میپرسم «کمی شلوغ» را تأیید میکند، اما کاسبی پررونق را نه؛ «خریداران بهشت رضا و بهشت رضوان فرق دارند. مردم حوالی بهشت رضوان توان مالی کمتری دارند. سنگی که اینجا میفروشیم یک میلیون تومان، آنجا ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزارتومان بیشتر خریدار ندارد. چون بیشتر خریداران سنگ مشکل مالی دارند، اضافه شدن تعدادشان، سود چندانی برای ما ندارد. خیلیها به جنس و ماندگاری سنگ اهمیتی نمیدهند. ارزانترین را میخرند.»
سخن از سنگ ارزان به میان میآید. درباره فروش سنگ دست دوم چیزی نشنیده؛ «سنگ دست دوم نداریم. همان طورکه گفتم یک سری سنگها دو ور (دوطرف) ساب هستند. همانها را میتراشیم و با قیمت کمتر میفروشیم. سنگهای ساده دیگر را باید دور انداخت. شما هم دنبال سنگ ارزان نباش!» پیرزنی حدود هفتادساله وارد مغازه میشود. آمده تا قسط دوم سنگ جدید مزار پسرش را که از ۲۰ سال پیش کهنه شده، بپردازد. همان لحظه از فروشنده میپرسد: من سنگ دومیلیونی خریدم، خوبه؟ و فروشنده با خنده بلندی جواب میدهد: بله مادرجان! آن سنگ عمر ما را جواب میدهد.
حالا فقط پنج نفر مشتری داخل مجتمع هستند که از این مغازه به آن مغازه میروند. دنبال قیمت ارزانتر هستند و اینکه بتوانند با اقساط بلندمدت پولش را بدهند. مرد میان سالی که با برادرش آمده است، میگوید: در این یک سال، چند نفر از اقوام و فامیل را از دست دادیم، هم به خاطر کرونا هم بیماریهای دیگر. در این مدت آن قدر پول مراسم کفن و دفن داده ایم که به سنگ قبر نمیرسد. یکی دوتا از این مغازه دارها باانصافتر هستند و مبلغ سنگ را در چند قسط میگیرند. چاره دیگری نداریم.
«۵۰ در ۹۰، ۵۰ در یک متر و ۶۰ در ۹۰ سه سایزی است که اجازه میدهند در بلوکهای جدید بهشت رضا و بهشت رضوان نصب شود. اگر قبر دوطبقه باشد و خودتان خریده باشید ۱۸۰ سانتی متری هم میتوانید نصب کنید. قیمت سنگ ایرانی هم از ۸۰۰ هزارتومان شروع میشود تا ۲ میلیون و ۸۵۰ هزارتومان.» مشتری که به مغازه اش پا میگذارد، جزئیات سنگها و قیمتها را طوطی وار نام میبرد. یکی از سنگ تراشانِ مجتمع سنگ داخل بهشت رضاست.
فروشنده که دیگران او را «آقا مرتضی» صدامی زنند، سنگ گرانتر هم دارد؛ «یک متر و ۸۰ حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ تا ۶ میلیون و ۵۰۰ هزینه برمی دارد. بستگی به انتخاب شما و کیفیت سنگ دارد.» سعی میکند جوری مشخصات را بگوید که برای مشتری تازه وارد مفهوم باشد. از جنس سنگهایی که یا متعلق به نطنز اصفهان است یا هرات. از نوع «مرمریت» میگوید که «چون سنگ زنده است به مرور زمان خط میافتد و رنگ را به خودش میکشد.
اگر گلهای رنگی رویش بگذارید، رنگ آنها را جذب میکند.» بعد میرود سراغ سنگهای بهتری که ضمانت ده ساله دارند: «سنگ مصنوعی سفید داریم که ضدخش هم هست. اندازه ۶۰ در ۹۰ این سنگ از ۵ میلیون و ۸۰۰ هزارتومان تا ۷ میلیون آب میخورد.»
فاکتور را برمی دارد که تا مشتری از مغازه بیرون نرفته است، خرید را ثبت کند. اگر خطاطی با دست باشد، ۴۸ ساعت و اگر با دستگاه بخواهیم ۷۲ ساعت بعد برای نصب آماده است.
روی مغازه نوشته است «حکاکی لیزری». یکی از مغازه دارها که مشتری ندارد، روی صندلی نشسته و خودش را با تلفن همراهش سرگرم کرده است و درباره این عنوان میگوید: «حکاکی لیزری ظریفتر و قشنگتر است، اما حکاکی دستی زودتر آماده میشود. برای چاپ عکس متوفا روی سنگ از حکاکی لیزری استفاده میشود و درمجموع کیفیت بالاتری دارد و البته گرانتر هم هست.»
محسن فروشنده دیگری است که نباید بیشتر از ۲۵ سال داشته باشد. برخلاف همسایه هایش از رونق بازار سنگ تراشان قبر میگوید که سود خالص کارشان در هفته به ۱۷ میلیون تومان هم میرسد و دستمزدهای خوب شاگردان؛ «دستمزد شاگرد در اینجا دست کم ۳ میلیون تومان است. شاگردی داشتیم که ماهی ۵ میلیون حقوق میگرفت، اما نتوانست با فضای قبرستان کنار بیاید و از اینجا رفت. حالا خودمان بدون شاگرد کار میکنیم.»
به گفته او مغازهها در روزهای فراگیری کرونا شلوغتر بوده است و تأکید میکند که «متأسفانه کاسبی رونق داشت.» دلایل خود را هم میآورد؛ «سال ۹۸ یک ماشین خریدم ۷۰ میلیون، حالا شده چندصد میلیون. برای یک کاسب سود همین است. هرقدر هم سنگ و دستمزد گران شود، باز ما گرانتر به مردم میفروشیم.»
سراغ خطاط مجموعه را که میگیرم اسم او را میدهند. نام کاملش سیدعبدالرحیم حسینی است، اما در مجتمع همه او را به نام «سید خطاط» یا «سید رحیم» میشناسند. ۴۸ ساله است و از نوجوانی خطاطی را شروع کرده و حالا پس از شغل تابلونویسی، ۱۵ سال است روی سنگ قبرها مینویسد. اول مینویسد و بعد با فرز دستی میتراشد. اگر قرار باشد سنگ لیزری شود میسپاردش به رسول انتظاری، همکار دیگرش که مهارت اجرای لیزر میداند. با هم کار میکنند و اصرار دارد که نام او را هم در گزارش بنویسم؛ «سال هاست همین جا کار میکنم.» از وضعیت زندگی اش راضی است و خدا را شکر میکند؛ «مبلغ دستمزدها از ۳۰ تا ۵۰ و ۶۰ هزارتومان متغیر است. راضی ام. زندگی میگذرد. زندگی همه سخت شده.»
از اوضاع کرونا میگوید که باوجود افزایش فوتیها به یک دلیل، حجم کارشان افزایش پیدانکرده است؛ «متصدیان بهشت رضا روی قبرها سنگ قبر کوچک ۴۰ در ۶۰ سانتی متری میگذارند. اگر خانوادهای بخواهد، میآید سراغ ما و سنگ را عوض میکند، اما خانوادههای نیازمند زیادی به همان سنگ قناعت میکنند. برای همین حجم کارمان زیادتر نشده است.»
از مجتمع سنگ تراشان داخل بهشت رضا که خارج شوید، در مسیر جاده مشهد، چند سنگ تراشی جدا از هم دیده میشود که شخصی هستند و به قول یکی از سنگ تراشان «هرچه از داخل مجتمع برگشت میخورد، به ما میرسد، چون هرطور باشد، مشتری را جذب میکنند، اما قیمتهای ما از آنجا ارزانتر است.»
پارسایی بعد از چند سالی که در مجتمع مغازه داشته و پس از ورشکستگی پسرش، همراه او به زمین فعلی نقل مکان کرده اند و حالا ۱۲ سالی است که در زمین ورثهای کار میکند. او معتقد است: اوضاع چندان فرق نکرده است؛ در دوران کرونا وضعیت بدتر هم شد. حدود ۲۰ درصد مشتریهای ما مردمی بودند که سنگ قبرهای فرسوده و قدیمی را عوض میکردند، اما با کسادی درآمد، تعداد این مشتریها خیلی کم شد. این روزها بیشتر برای تازه متوفا هزینه میکنند.
همه جور سنگی هم در آن اتاقک کوچک آجری چیده است. قیمتها را میگوید و تأکید میکند: سنگها درجه یک، دو و سه دارند، اما بیشتر مشتریها همان سنگ درجه دوی اصفهان را میبرند که هم مقاومت خوبی دارد و هم مبلغ یک میلیون تا یک میلیون و ۱۰۰ هزارتومانش را میتوانند بپردازند.
از رفتار آدمها در عجب است؛ «مردم یک سال به یک سال حال هم را نمیپرسند، آن وقت به اینجا که میرسند روی نوشته سنگ قبر و رنگش حساس میشوند.» سنگهای تراشیده شدهای را نشانمان میدهد که به گفته او برگشت داده شده اند. چرایش را هم با نشان دادن یک سنگ شرح میدهد؛ «مثلا همین سنگ را که حکاکی کرده ایم، برگشت داده اند، چون گفته بودند اسم متوفا مایل نوشته شود، اما روی خط صاف نوشته بودیم. یا آن سنگ دیگر چند خط سفید ریز دارد و برای همین برگشت خورده است.»
سنگهای قدیمی فرسوده دور ریخته میشوند. سنگهای برگشت داده شده هم. همه آنها ضایعات هستند و خسارتهای جانبی این شغل. با حساب و کتاب میگوید: روی هم رفته اوضاع ما تغییر چندانی نکرده. همین که در این اوضاع و احوال اجاره نمیدهیم، سود است.
ظهر تابستانی است و همچنان آدمهای عزادار درحال رفت و آمد و انتخاب سنگ هستند. آنها که داخل مجتمع شهدای مدافع حرم بودند از بسته بودن درهای آرامستان در اوایل فراگیری کرونا گلایه دارند و بیرونیها از وجود مجتمع داخل. مرگ و میرها هنوز زیادتر از این وقت سالهای قبل است، اما بستگی به انصاف و کرم فروشندهها دارد که چطور بازارگرمی کنند.