تاسیس یک جایزه ادبی به نام «یون فوسه» برنده نوبل ادبیات تصویربرداری «حکایت‌های کمال۲» در شهرک غزالی انتشار فراخوان بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر نگاهی به آثار سعید روستایی به بهانه‌ صادرشدن پروانه ساخت فیلم جدیدش ارسال فهرست ۱۲۸ فیلم موردتأیید «جشنواره فیلم کوتاه تهران» به دبیرخانه «فجر» وقتی فیلم‌های اجتماعی شبیه هم می‌شوند | نقدی بر فیلم «نبودنت»؛ ساخته کاوه سجادی‌حسینی آموزش داستان نویسی | رج‌های ناتمام (بخش دوم) ماجرای حاشیه‌های اجرای «ترور» ساعد سهیلی در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ کنسرت «ریچارد کلایدرمن» در ایران + فیلم مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس «شارلیز ترون» هم بازیگر فیلم «آینده» نولان شد صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر
سرخط خبرها

یک بیت شعر و یک دنیا راز

  • کد خبر: ۷۳۴۲۰
  • ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۲
یک بیت شعر و یک دنیا راز
کیارنگ علایی - نویسنده و عکاس

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست/ اگر قبول چشم تو افتد فدای چشم سیاهت
این بیت معروف استاد شهریار که بار‌ها در محافل ادبی و تریبون‌های مختلف شنیده شده است، یک دنیا سخن دارد که در این یادداشت به گوشه‌ای از اعجاب آن می‌پردازم.


این بیت استاد شهریار نمونه‌ای از تقابل دوگانی در شعر است؛ زوجی متشکل از دو قطب متضاد یا متقابل. در جریان این قطبی شدن عموما با دو بار مثبت و منفی روبه رو می‌شویم؛ یعنی عباراتی، کارکرد مثبت پیدا می‌کنند و کلماتی دارای بار ارزشی منفی می‌شوند. حال نکته جالب این است که رنگی که در نظام روزمره زندگی به عنوان بار ارزشی مثبت تلقی می‌شود (یعنی سپید)، اینجا در کارکردی معکوس به قطب منفی بدل می‌شود و سیاه که می‌تواند نشانه‌ای از ظلمت یا حتی مرگ باشد، در این تقابل دوگانی شعر استاد شهریار، دارای بار ارزشی مثبت می‌شود. در نشانه شناسی ساختارگرا، تقابل دوگانی امری مبتنی بر قطبی انگاشتن زندگی است که شبکه‌ای از ارتباط و ارزش را میان دو قطب در متن ایجاد می‌کند.


ساختار این بیت مبتنی بر تقابل و تضاد است. در چنین ساختاری دو عنصر هم ارز (چشم) به دلیل رنگ متفاوتشان (سپید و سیاه) از لحاظ محتوایی به اختلاف با هم می‌نشینند؛ چشم من سپید شده و چشم تو سیاه است. به این ترتیب، حرکتی از سطح بیان در این بیت، به سطح محتوا آغاز می‌شود که سرنوشت متفاوت دو چیز را عیان می‌کند. در انتظار تو چشمم سپید گشت. سپیدی در این بیت، از فقدان خبر می‌دهد؛ فقدان جریان زندگی و القای پیری و فرسودگی (سپید در اشعار، بار‌ها برای توصیف مو استفاده شده است و اینجا استفاده از آن در توصیف چشم، تصویری بسیار انتزاعی به بار می‌آورد. می‌توان گفت در این بیت، ما با تصویری فراواقعی مواجهیم؛ اگرچه پیام شعر برخلاف تصویر پیچیده اش، بسیار عینی و ملموس است. اگرچه چشم سپید در ضرب المثل‌ها و فرهنگ عامه، معنای متفاوتی را نیز القا می‌کند که از آن جمله اند: گستاخی، لجاجت و وقاحت. اما این تعبیر، در این بیت کمتر مورد توجه شاعر است).

 

درمقابل، سیاه به معنای جوانی است (همان طور که در اشعار فارسی، چشم سیاه بار‌ها هم ارز شاد زیستن به کار رفته است) و در اشعار شاعران سبک خراسانی نیز رنگ سیاه برای توصیفات وجه مادی زندگی به کاربست نشسته است، پس می‌بینیم شبکه‌ای از دلالت شکل می‌گیرد که برپایه حضور و غیاب است و شگفتا که این همه، در یک بیت گرد آمده است. به این دلیل می‌توان این شعر را یک اثر هنری دانست، زیرا ارزش شعر از دو چیز برمی آید: اول، میزان برانگیختگی تعالی در ذهن مخاطب و دوم، حقیقت گویی و دعوت به زیبایی که این امر، اصلی اخلاقی در شعر است. به این‌ها اضافه کنیم موقوف المعانی بودن این بیت را که به انحای مختلف می‌توان آن را خواند؛ یعنی هم می‌توان «اگر قبول چشم تو افتد» را به «غمی نیست منتسب کرد» و هم آن را به طور مستقل به «فدای چشم سیاهت» وصل کرد. لحن خوانش در این دو نوع نگاه، متفاوت خواهد شد.


کوتاه بودن شعر، آن نظریه معروف عده‌ای از منتقدان را به رخ می‌کشد که اساسا شعر بلند وجود ندارد و شعر بلند را صرفا یک تناقض لفظی بی خاصیت می‌دانند. این دسته از منتقدان، معتقدند که برانگیختگی یک شعر نمی‌تواند در طول هیچ شعر خیلی بلندی حفظ شود. در توصیف ساختار دوگانی (که به ساختار دوگانگی نیز معروف است) دکتر آلگونه جونقانی می‌گوید: «در تقابل‌هایی مانند جسم و جان/ بالا و پایین/ چپ و راست/ کفر و ایمان/ ظلمت و نور/ خیر و شر و... با مجموعه‌ای از تقابل‌های دوتایی روبه‌رو هستیم که در تلقی متداول، یکی از قطب‌های آن دارای بار ارزشی مثبت است. مثلا «جان» در تلقی معمول دینی در مرتبه‌ای بالاتر از جسم قرار دارد یا «راست» در تلقی اجتماعی یا دینی، همیشه دارای بار ارزشی مثبت است. اکنون اگر مجموعه‌ای از عناصری را که دارای بار ارزشی یکسان هستند درکنار یکدیگر قرار دهیم، با شبکه‌ای روبه رو می‌شویم که در اصطلاح زبان شناسی به آن شبکه هم تراز می‌گویند، بنابراین در یک شبکه هم تراز، درواقع، با مجموعه‌ای از قطب‌های هم نام روبه رو هستیم که همگی بار ارزشی یکسانی دارند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->