پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۴) | افزایش دما موقت در روز‌های پایانی هفته جاری توسعه مدرسه‌سازی‌ها، مهم‌ترین برنامه آموزش و پرورش مشهد در سال ۱۴۰۴ ۲ مامور انتظامی در شهرستان سیب و سوران به شهادت رسیدند (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) + فیلم ۴ راهکار ساده برای کاهش فشار خون | فشار خون «لب مرز» چه عددی است؟ آمادگی آموزش و پرورش خراسان رضوی برای استقبال از دانش‌آموزان | برنامه مدارس مشهد برای آغاز سال تحصیلی چیست؟ هشدار به بازنشستگان و بیمه‌شدگان | تأمین‌اجتماعی به هیچ وجه با بیمه‌شدگان و بازنشستگان تماس تلفنی ندارد ۵۰ هزار پروژه توسعه عدالت آموزشی به مرحله اجرا رسیده است | اجرای حدود ۲۰ پروژه در طرح شهیدان زنگ خطر آنفلوانزا برای گروه‌های پرخطر معاون رئیس جمهور: علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا اقامه دعوای حقوقی کردیم اجرای دومین طرح مقابله با سارقان خشن در استان‌های جرم‌خیز | ۱۵۵ مجرم دستگیر شدند رئیس آموزش و پرورش استثنائی: باید توانایی حرکت دانش‌آموزان تقویت شود دریاچه ارومیه قربانی توسعه بی‌توجه به ظرفیت‌های محیط زیستی گام جدید پایتخت برای کاهش آلودگی هوا | اولین تاکسی برقی در تهران پلاک‌گذاری شد علت سرانه پایین فضای آموزشی در مشهد چیست؟ | منع زمین‌های وقفی برای واگذاری به ساخت مدرسه قانون جوانی جمعیت؛ خطای تمرکز بر تولد بدون توجه به کیفیت زندگی چطور مصرف شکر را کاهش دهیم؟ شرایط سلامت سالاد‌های فروشگاهی اعلام شد افزایش تعرفه پرستاران کلید خورد برگزاری جشن ویژه نوآموزان پیش دبستانی در نیمه اول مهر ۱۴۰۴ برگزاری جشن شکوفه‌ها، دوشنبه (۳۱ شهریور ۱۴۰۴) در سراسر کشور میوه خوشمزه پاییزی که درمان چند بیماری است یک متخصص تغذیه هشدار داد: دمنوش‌های لاغری می‌توانند از دارو‌های شیمیایی خطرناک‌تر باشند سخنگوی آموزش و پرورش: هیچ کلاس بی‌معلمی نداریم | آیا ساعات آغاز مدارس در سال ۱۴۰۴ تغییر می‌کند؟ پیوند قلب با موفقیت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد (۲۵ شهریور ۱۴۰۴) ایرانی‌ها، امروز بلند قدتر از ۱۰۰ سال قبل | قاتل قد کودکان را بشناسید کافه کاریز در بوستان نهج‌البلاغه تهران برای همیشه تعطیل می‌شود + فیلم جزئیات جدید از پرداخت معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۴ بازنشستگان تأمین اجتماعی و مستمری بگیران دستگیری زن جوان سارق و دو فرزند ۶ و ۱۰ ساله‌اش به جرم سرقت انتقام با سلاح سرد و آتش | ماجرای قتل فجیع جوان ۱۹ ساله به دست سه جوان دیگر در سبزوار
سرخط خبرها

باغچه کوچک خوشبختی

  • کد خبر: ۷۳۴۲۱
  • ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۰
باغچه کوچک خوشبختی
محمدرضا امانی - نویسنده

اگر هم ولایتی هایش نبودند، چه بسا جنازه شوهرش روی زمین می‌ماند. شوهرش جوشکار بود و چند سال قبل از روی اسکلت ساختمان پرت شد و او ماند و کودکی سه ساله و باغ خرابه‌ای در یکی از روستا‌های اطراف شهر.


بعد از چهلم شوهرش، سوار مینی بوس شد و رفت تا باغ را برای فروش به بنگاه‌های سر جاده بسپارد و پولش را در بانک بگذارد و با همان سود اندک، فرزندش را بزرگ کند.
دیوار‌های باغ ویران بود و سقف چوبی ساختمان ریخته بود. چندتایی هم درخت نیمه خشک مانده بود. اما چشمش که به بوته گل محمدی افتاد که تازه گل کرده بود و عطرش همه باغ را گرفته بود، تردیدی به جانش افتاد.‌


می‌دانست که اگر پایش به بنگاه باز شود، وادارش می‌کنند برای فروش. به خانه برگشت و فکر کرد چطور می‌شود باغ را دوباره ساخت. شش ماه طول کشید تا توانست وام مدنظرش را از بانک بگیرد. در این مدت هم ازبس گردو شکسته بود برای مردم، با هیچ صابونی سیاهی دست هایش نمی‌رفت.


پول که به دستش رسید، نزدیک زمستان بود. خودش بالای سر کارگر‌ها و بنا بود و برایشان غذا می‌پخت. به هر مشقتی بود، دیوار‌ها را سرپا کردند و ساختمان را کمی وسعت دادند. نهال‌های دوساله را جای درخت‌های خشکیده نشاندند و هرچه جای خالی مانده بود، بوته گل کاشتند.
حالا وقتش بود تا آن فکری را که همه از آن به عنوان دیوانگی یاد می‌کردند، اجرایی کند. چند عکس از باغ گرفت و در یکی از سایت‌هایی که باغ اجاره می‌دادند، بارگذاری کرد و منتظر تماس ماند.


از آن روز هیچ آخر هفته‌ای نبود که باغش به اجاره نرود. با قیمت مناسبی که پیشنهاد می‌داد، حتی وسط هفته هم خانواده‌هایی بودند که برای یکی دو شب، باغ را از او اجاره کنند تا ساعاتی را به دور از شهر در بهشت کوچکی بگذرانند که او ساخته بود.
همه چیز خوب پیش می‌رفت تااینکه سرو کله کرونا پیدا شد. یکسره ازطریق تلویزیون و روزنامه‌ها و پرده نوشته‌های شهر هشدار می‌دادند که هرگونه مهمانی و دورهمی، ممنوع است.


هیچ تماسی حتی آخر هفته‌ها با او گرفته نمی‌شد. اقساط بانک هم چند ماه عقب افتاده بود. اما قلبش آرام بود و می‌دانست که سرانجام این ویروس می‌رود و باز رونق به زندگی اش باز‌ می‌گردد.
کرونا که ماندگار شد، بازهم خیلی خودش را ناراحت نکرد. تا ابد که قرار نبود بماند و تا وقتی شرش کنده بشود، با کارگری در یکی از آرایشگاه‌های شهر هرطور بود، از پس مخارج خودش و پسرش برمی آمد.
تا اینکه یک روز صبح که در پارک نشسته بود و تاب خوردن پسرش را تماشا می‌کرد، تلفنش زنگ خورد. زن جوانی می‌خواست هرچه زودتر ببیندش.


عصر همان روز او خوشبخت‌ترین زن شهر بود. پدر و مادر زنی که تماس گرفته بود، هر دو درگیر ویروس کرونا شده بودند و به توصیه پزشک باید برای دوران نقاهت چندماهه به منطقه‌ای خوش آب وهوا می‌رفتند و آن‌ها پس از جست وجوی فراوان به باغ او رسیده بودند.
او سر راه به مغازه اسباب بازی فروشی رفت تا آن روبات کنترلی را که مدت‌ها بود به پسرش قول داده بود، برایش بخرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->