بازدید از محوطه های تاریخی و موزه ها رایگان شد ایران در آستانه سالخوردگی زودرس اعضای بدن ۱۶۵ بیمار مرگ مغزی در مشهد به ۸۲۶ فرد نیازمند به عضو پیوند شد (۲۷ فروردین ۱۴۰۴) ویدئو| قوه قضائیه: حکم اعدام تتلو صادر شده است | هنوز قطعیت آن اعلام نشده است توقیف خودرو‌های متخلف در پارکینگ‌های شخصی دستمزد مقطوع مبنای کسر حق بیمه مشاغل صنوف در سال ۱۴۰۴ اعلام شد معاون آموزش ابتدایی: در اجرای طرح «حامی»، هیچ هزینه‌ای نباید از خانواده‌ها دریافت شود سخنگوی قوه‌قضائیه: حکم پرونده چای دبش در حال اجرا است | ایران به هیچ قدرتی باج نمی‌دهد + فیلم افزایش ۲۹ درصدی اختلالات خلقی در روز‌های آلوده هشدار به بیماران قلبی | مراقب گرمای شب‌ها باشید رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری: امیدواریم در اردیبهشت‌ماه شاهد افزایش حقوق و صدور احکام جدید برای بازنشستگان باشیم آدم ربایی اتباع بیگانه غیرمجاز در مشهد پیش‌بینی بارش برف و باران بهاری در خراسان رضوی و ۱۳ استان دیگر طی امروز و فردا (۲۷ و ۲۸ فروردین ۱۴۰۴) احکام جدید حقوق بازنشستگان کشوری به همراه متناسب‌سازی صادر می‌شود آغاز سفر‌های کیش برای بازنشستگان کشوری از اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ با خواص بی‌نظیر کرفس آشنا شوید جزئیات افزایش حقوق بازنشستگان در سال ۱۴۰۴ اعلام شد + جدول افزایش حقوق به همراه متناسب‌سازی اگر دیسک کمر دارید، این کارها را هرگز انجام ندهید نمک‌های ممنوعه را بشناسید گردوخاک، ۸۲ نفر را در شوش راهی بیمارستان کرد (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) مدارس کدام استان‌ها فردا (چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴) تعطیل است؟ در هوای آلوده چه غذاهایی باید مصرف کنیم؟ آماده‌باش مدیریت بحران خراسان رضوی درپی رگبار باران و طوفان در سطح استان | تاکنون حادثه جدی گزارش نشده است (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) طوفان شدید مشهد ۱۷ حادثه را در پی داشت (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) وقوع ۲۸ حادثه در پی طوفان شدید در سبزوار (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) تصادف خودرو و موتورسیکلت در گلبهار با ۶ مصدوم (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) حذفیات منابع کنکور ۱۴۰۴ اعلام شد + جدول وقوع طوفان شدید و رگبار باران در سبزوار (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) غرق‌شدن کودک ۴ساله در استخر منزل مسکونی در بولوار شاهنامه مشهد (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) بازداشت دزدی که  می خواست اموال سرقتی را  به خود مال باخته بفروشد راهکارهایی برای صبوری بیشتر در تعاملات اجتماعی | چطور از غوره حلوا بسازیم؟
سرخط خبرها

باغچه کوچک خوشبختی

  • کد خبر: ۷۳۴۲۱
  • ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۰
باغچه کوچک خوشبختی
محمدرضا امانی - نویسنده

اگر هم ولایتی هایش نبودند، چه بسا جنازه شوهرش روی زمین می‌ماند. شوهرش جوشکار بود و چند سال قبل از روی اسکلت ساختمان پرت شد و او ماند و کودکی سه ساله و باغ خرابه‌ای در یکی از روستا‌های اطراف شهر.


بعد از چهلم شوهرش، سوار مینی بوس شد و رفت تا باغ را برای فروش به بنگاه‌های سر جاده بسپارد و پولش را در بانک بگذارد و با همان سود اندک، فرزندش را بزرگ کند.
دیوار‌های باغ ویران بود و سقف چوبی ساختمان ریخته بود. چندتایی هم درخت نیمه خشک مانده بود. اما چشمش که به بوته گل محمدی افتاد که تازه گل کرده بود و عطرش همه باغ را گرفته بود، تردیدی به جانش افتاد.‌


می‌دانست که اگر پایش به بنگاه باز شود، وادارش می‌کنند برای فروش. به خانه برگشت و فکر کرد چطور می‌شود باغ را دوباره ساخت. شش ماه طول کشید تا توانست وام مدنظرش را از بانک بگیرد. در این مدت هم ازبس گردو شکسته بود برای مردم، با هیچ صابونی سیاهی دست هایش نمی‌رفت.


پول که به دستش رسید، نزدیک زمستان بود. خودش بالای سر کارگر‌ها و بنا بود و برایشان غذا می‌پخت. به هر مشقتی بود، دیوار‌ها را سرپا کردند و ساختمان را کمی وسعت دادند. نهال‌های دوساله را جای درخت‌های خشکیده نشاندند و هرچه جای خالی مانده بود، بوته گل کاشتند.
حالا وقتش بود تا آن فکری را که همه از آن به عنوان دیوانگی یاد می‌کردند، اجرایی کند. چند عکس از باغ گرفت و در یکی از سایت‌هایی که باغ اجاره می‌دادند، بارگذاری کرد و منتظر تماس ماند.


از آن روز هیچ آخر هفته‌ای نبود که باغش به اجاره نرود. با قیمت مناسبی که پیشنهاد می‌داد، حتی وسط هفته هم خانواده‌هایی بودند که برای یکی دو شب، باغ را از او اجاره کنند تا ساعاتی را به دور از شهر در بهشت کوچکی بگذرانند که او ساخته بود.
همه چیز خوب پیش می‌رفت تااینکه سرو کله کرونا پیدا شد. یکسره ازطریق تلویزیون و روزنامه‌ها و پرده نوشته‌های شهر هشدار می‌دادند که هرگونه مهمانی و دورهمی، ممنوع است.


هیچ تماسی حتی آخر هفته‌ها با او گرفته نمی‌شد. اقساط بانک هم چند ماه عقب افتاده بود. اما قلبش آرام بود و می‌دانست که سرانجام این ویروس می‌رود و باز رونق به زندگی اش باز‌ می‌گردد.
کرونا که ماندگار شد، بازهم خیلی خودش را ناراحت نکرد. تا ابد که قرار نبود بماند و تا وقتی شرش کنده بشود، با کارگری در یکی از آرایشگاه‌های شهر هرطور بود، از پس مخارج خودش و پسرش برمی آمد.
تا اینکه یک روز صبح که در پارک نشسته بود و تاب خوردن پسرش را تماشا می‌کرد، تلفنش زنگ خورد. زن جوانی می‌خواست هرچه زودتر ببیندش.


عصر همان روز او خوشبخت‌ترین زن شهر بود. پدر و مادر زنی که تماس گرفته بود، هر دو درگیر ویروس کرونا شده بودند و به توصیه پزشک باید برای دوران نقاهت چندماهه به منطقه‌ای خوش آب وهوا می‌رفتند و آن‌ها پس از جست وجوی فراوان به باغ او رسیده بودند.
او سر راه به مغازه اسباب بازی فروشی رفت تا آن روبات کنترلی را که مدت‌ها بود به پسرش قول داده بود، برایش بخرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->