شهرآرانیوز - فیلم با کودکی ناتاشا رامانوف آغاز میشود که او را در مجموعهفیلمهای انتقامجویان با نام «بیوه سیاه» میشناسیم. او همراه خواهرش یلنا و پدر و مادرش الکسی و ملینا در آمریکا زندگی میکنند. الکسی سراسیمه به خانه وارد میشود و میگوید لو رفتهاند؛ بنابراین بلافاصله کل خانواده به روسیه متواری میشوند. فیلم به چندین سال بعد چامپکات میکند. حالا ناتاشا عضو رسمی سازمان شیلد است که در مجموعهفیلمهای انتقامجویان با آن آشنا شدهایم. یلنا، اما تحتامر رد رووم و برنامههای بیوههای سیاه (افراد آموزشدیده رد رووم با این عنوان شناخته میشوند) فعالیت میکند و ...
نوشتن درباره فیلمهای دنبالهدار چالشهای خودش را دارد؛ هم باید این نکته را لحاظ کرد که آیا مخاطب با دیگر فیلمهای این مجموعه آشناست یا خیر که به اشتباه بخشهای مهمی از فیلمهای قبلی را لو ندهی و هم نباید آنقدر توضیح دهی که برای مخاطبی که با جهان آن مجموعه فیلم آشناست، کسلکننده باشد؛ بنابراین ناچاریم با همین رویکرد سراغ فیلم «بیوه سیاه»، جدیدترین اسپینآف (فیلمهای الحاقی به مجموعه فیلمهای اصلی) جهان سینمایی مارول و مجموعه فیلمهای انتقامجویان برویم.
شخصیت ناتاشا رامانوف بهعنوان تنها انسانی که در مجموعه انتقامجویان حضور دارد و بدون قدرت ماورایی است، همواره برای طرفداران کمپانی مارول مهم بوده است. از این رو وقتی اعلام شد فیلم مستقلی از این شخصیت قرار است ساخته شود، با استقبال بسیاری روبهرو شد، اما ایرادهایی هم به این تصمیم وارد بود. ایرادهایی که حالا با نمایش فیلم آشکارتر شدهاند و در یک کلام میتوان گفت انتظارات درباره شخصیت «بیوه سیاه» بههیچوجه برآورده نشده است. در ادامه به مهمترین دلایل این سرخوردگی اشاره خواهیم کرد.
اولین واکنش به خبر ساخت «بیوه سیاه»، برجستهشدن این سؤال بود که چرا این فیلم اینقدر دیر ساخته میشود؟ شخصیت ناتاشا رامانوف از سال۲۰۱۰ با فیلم «مرد آهنی ۲» راهی پرده سینماها شد و ۱۰سال بعد، وقتی کل مجموعه انتقامجویان تمام شده و همه شخصیتهای آن از هالک تا تور و مرد آهنی و کاپیتان آمریکا هرکدام در چند فیلم مستقل ظاهر شدهاند و شخصیت ناتاشا هم در فیلم آخر انتقامجویان با نام «پایان بازی» کشته شده، تازه اولین فیلم مستقل از این شخصیت روی پرده رفته است. این اقدام دیرهنگام استودیوی مارول در بین طرفدارانش این شائبه را ایجاد کرده که قصد اصلی کمپانی از ساخت این فیلم، فقط استفاده مالی از ظرفیتهای این شخصیت بوده است و آن را نوعی سوءاستفاده تعبیر کردهاند. بهخصوص که ساختار فیلم هم نشاندهنده آن است که قرار نیست دنبالهای بر آن با محوریت ناتاشا ساخته شود و احتمالا این مجموعه فیلم با شخصیت یلنا ادامه پیدا خواهد کرد که فلورنس پیو به زیبایی نقش آن را ایفا کرده است. یکی از انتقادهای طرفداران مارول آن است که چرا یلنا اینقدر شخصیت جذابتری در فیلمنامه و روند داستان دارد و ناتاشا را از محوریت خارج کرده است؟ حتی برخی جاها یلنا رسما رفتارهای نمایشی ناتاشا را به سخره میگیرد. البته به دلیل مسائل اقتصادی میشود از این انتخاب کمپانی مارول دفاع کرد. زیرا هزینههای بازیگری مثل اسکارلت یوهانسون بهمراتب از بازیگر تازهواردی، چون فلورنس پیو بیشتر است و حذف این هزینه، سود کمپانی را از پیش تضمین میکند، ولی بههرحال به مذاق طرفداران جهان سینمایی مارول خوش نیامده است.
«بیوه سیاه» برخلاف آنچه انتظار میرفت، یک فیلم ابرقهرمانی نیست و درعمل به فیلمهای اکشن-جاسوسی از جنس «جیمز باند» و «مأموریت غیرممکن» نزدیکتر است. به اینها اضافه کنید یک رابطه خانوادگی پیچیده و البته چسب همیشگی این روزهای هالیوود یعنی مسئله زنان را که اینجا در قالب بردهبودن آنان در یک نظام مردسالار تبلور یافته است. همین اصرار بر اشاره به موضوعات مختلف باعث شده است که «بیوه سیاه» از انسجام کافی در روایت برخوردار نباشد و در جایجای فیلم ساز خود را بزند. نتیجهاش سکانسهای طولانی و خستهکننده روابط خانوادگی است که بهزور میان ماجراهای اکشن فیلم جای گرفتهاند تا پیشزمینه برای ادامه این فیلمها با محوریت یلنا فراهم شود. از این نظر باید «بیوه سیاه» را سرآغاز مجموعهفیلمهای یلنا رامانوف تلقی کرد، نه فیلم مستقل ناتاشا. این هم از آن طنزهای روزگار است که «بیوه سیاه» معروف مارول در فیلم مستقل خودش هم مثل مجموعهفیلمهای انتقامجویان نقش حاشیهای و مکمل دارد.
جمله معروفی داریم که میگوید هرچه نقش منفی قویتری به لحاظ شخصیت و نقشههای شرورانه داشته باشیم، با فیلم جذابتری روبهرو خواهیم بود. از همین جهت است که تقابل شخصیت هرجومرجطلب جوکر با شخصیت حقپنداری، چون بتمن همواره جذاب است. زیرا ایندو فقط قدرتهای یکدیگر را به چالش نمیکشند، بلکه فلسفه زندگی و نگاه آنهاست که آنها را در برابر هم قرار میدهد. اینجاست که جوکر میگوید: «من نمیخوام تو رو نابود کنم. من بدون تو چیکار کنم؟ برم سراغ دزدی از گندههای فساد؟ نه، تو من رو تکمیل میکنی.»
جوکر با این فلسفه مدام بازیهایی ترتیب میدهد که ضعفهای نگاه تکسویه بتمن را آشکار کند و اعتقاد مردم را دچار خدشه کند. خب این شر بزرگ، به حقانیت جبهه مخالفش هم اضافه میکند و تلاشهای بتمن برای مقابله با این نگاه، مخاطب را هرچه بیشتر جذب فیلم میکند. در «بیوه سیاه»، اما هردو شخصیت منفی یعنی دریکوف (رئیس ردرووم) و تسک مستر چنان ضعیف تصویر شدهاند که همه امیدها را از فیلم ناامید میکنند.
بیگمان «بیوه سیاه» بهعنوان یک اثر مستقل و مجزا میتواند سرگرمکننده و جذاب باشد و مخاطبی را که هیچ اطلاعی از فیلمهای قبلی یا جهانکمیکهای مارول ندارد، به مدت ۲ ساعت سرگرم کند، اما در خاطر هیچکس نمیماند و مارول در راضی نگهداشتن مخاطبان اصلی قافیه را میبازد.
اولین تریلر مینیسریال «هاکای» | اسپین آفی از جهان مارول
درباره فیلم شوالیه سبز «The Green Knight»، فیلمی که باید ببینیم
اولین تریلر رسمی فیلم ماتریکس ۴ | بازگشت کیانو ریوز در نقش نئو
واکنش منتقدان به فیلم Malignant جیمز وان | یک بازگشت ناقص اما سرگرمکننده به دوران وحشت گذشته