ایرانی| زاغهنشینی و آسیبها و پیامدهای آن از مهمترین مشکلات شهرهای بزرگ در جهان امروز است. با گسترش شهرها به دلایلی چون مهاجرت افرادی از مناطق دیگر به آن، فضاهایی حاشیهای شکل میگیرد که توزیع امکانات در آن در مقایسه با مراکز شهرها یا نقاط برخوردار، به حداقل میرسد. کمبودهایی از این دست، خود، مشکلاتی اجتماعی و فرهنگی پدید میآورد که با مشکلات اقتصادی این شهروندان تناسب دارد. فیلم تحسینشده «کَفَرناحوم» (2018)، ساخته نادین لباکی، فیلمساز لبنانی، چنین مسئلهای را سوژه قرار داده و همین امر نیز بهانهای شده است تا کانون هماندیشی معماری مشهد این فیلم را با حضور متخصصان جامعهشناسی، شهرسازی و سینما به بحث و بررسی بگذارد. نمایش فیلم و تحلیل و صحبت با محوریت آن، با مشارکت سینماتیکسیتی، انسانشناسی و فرهنگ، استودیوی معماری تهران و مکتب تهران، ابتدای هفته جاری در کتابخانه عمومی قلم مشهد برگزار شد.
روایت سینمایی از فقر فرهنگی
آران جاویدانی، پژوهشگر سینما، در آغاز برنامه به معرفی نادین لباکی پرداخت، فیلمسازی که کار سینما را با هنرپیشگی آغاز کرد و تاکنون ساخت 3 فیلم بلند «کارامل»، «حالا کجا برویم؟» و «کفرناحوم» را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است. لباکی برای این فیلم اخیر موفق شد جایزه هیئت داوران هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن را از آن خود کند.
جاویدانی در آغاز سخنان خود به ریشه تاریخی «کفرناحوم» اشاره کرد که نام یک روستای باستانی در کنار دریاچه طبریه است. این روستا در انجیلمتی محل سکونت حضرت عیسی(ع) خوانده شده و گفته شده بیشترین معجزات مسیح در همین روستا رخ داده است.
به گفته مؤلف کتاب «روزی روزگاری سینماهای تهران»، این فیلم که در داستان آن نیاز به معجزهای احساس میشود تا مشکلات آدمهای فیلم برطرف شود، تمثیلی است از روستایی که معجزات مسیح(ع) در آن اتفاق افتاده است. جاویدانی یادآور شد: در این فیلم از آغاز با یک موسیقی کوبنده و بچههایی روبهروییم که با تفنگهای چوبی بازی میکنند. این از بدبختیای خبر میدهد که در سرتاسر فیلم خواهیم دید، بدبختیای که حاصل جنگ نیست بلکه حاصل فقر فرهنگی و یک جبر جغرافیایی است. «کفرناحوم» درد را نشان میدهد و داستان بچهای را روایت میکند که بیش از سنش میفهمد و کار میکند و احساس دارد. او در جایی به مادرها و پدرها اعتراض میکند که اگر نمیتوانید از پسش بربیایید، بچهدار نشوید!
ندیدن حاشیهها پیامد دارد
در بخشی دیگر از این برنامه، سید مهدی معینی، شهرساز و مدرس دانشگاه، از اینکه کسانی که باید، آن را نمیبینند، اظهار تأسف کرد: من از آقای جاویدانی پرسیدم مخاطب این فیلم کیست، گفت اروپاییها. بعید است اروپاییها این چیزها را ندانند چون خودشان مسبب این وضعیت هستند. در شهر ناپل در قلب اروپا که جمعیت پنجمیلیونی دارد تنها کودکان کار میکنند و به جابهجایی و فروش مواد مخدر میپردازند. ما در دنیا 2 میلیارد زاغهنشین داریم که مسائل آن در آمریکای جنوبی، خاورمیانه، هند و کشورهای جهان سوم بیداد میکند. انتقادی که من به فیلم دارم این است که نمیگوید این وضعیت حاصل چه شرایطی در شهرها بهویژه در شهرهای بزرگ کشورهای مختلف است.
این سخنران ادامه داد: لباکی میخواسته است در عرض 2 ساعت به ما نشان بدهد چه کسانی حق زیستن دارند و چه کسانی ندارند؛ اینکه کسانی به سبب جغرافیایی که در آن به دنیا میآیند چگونه محکوم به فنا هستند. فیلم با نمایش دادن کودکانی که سیگار میکشند و با تفنگهای چوبی بازی میکنند خشونت را به تصویر کشیده است و بچههایی را نشان میدهد که دیده نمیشوند و به حساب نمیآیند؛ گویی اصلا وجود خارجی ندارند!
معینی با اشاره به معنای واژگانی «کفرناحوم» توضیح داد: این واژه در زبان عبری یعنی «تجمعِ ناسالمِ اشیا». در فیلم هم تجمعی از فقر شهری و شهری ویرانه نشان داده میشود، سکونتگاههای غیررسمی که حاصل بیعدالتی یا نابسامانیهایی است که در شهرهای بزرگ روزبهروز در حال افزایش است و افراد را به حاشیه میکشاند.
او همچنین از تعبیر «فقر جدید شهری» سود برد که در بیشتر شهرهای بزرگ در حال گسترش است: این تعبیر مرا به یاد واژه «حاشیهای بودن فقر» میاندازد که حاصل صنعت است. هنگامی که افراد برای کارکردن به شهرهای صنعتی میآیند و امرار معاش میکنند، اطراف آن سکونت مییابند. مثلا در تهران 5 میلیون حاشیهنشین داریم و رشد شهری در اطراف تهران بیش از 100 برابر رشد شهری در آن شهر اتفاق افتاده است و این حاصل همین فقر شهری است.
این دانشآموخته دکتری برنامهریزی شهری بیتفاوتی مدیریت شهری را سبب دامن زدن به «فقر جدید شهری» دانست و برای نمونه گفت: ما در شهری مثل مشهد شاهد این هستیم که از حدود 170 محله 59 محله در پهنههای سکونتگاههای غیررسمی و به صورت زاغهنشینی زندگی میکنند و یکسوم جمعیت سهمیلیونی شهر مشهد در فقر شهری به سر میبرند. جالب این است که مدیریت شهری بیش از آنکه به درون شهرها نگاه کند آنها را رها کرده است.
او «فقر جدید شهری» را با کتاب «کوری»، رمان مشهور ژوزه ساراماگو، مقایسه کرد که ماجرای مردم یک شهر است که ناگهان همگی بینایی خود را از دست میدهند و تنها زن یک پزشک میتواند ببیند و اتفاقاتی را که در این شهر میافتد روایت کند: خیلی تفاوت است بین کسی که کور مادرزاد به دنیا میآید و کسی که یکباره کور میشود، چنانکه اگر شما فقیر به دنیا بیایید متفاوت است با اینکه پرتاب شوید به ناحیهای که در آن به فقر و فقر فرهنگی و هزاران مسئله دچار میشوید، جایی که امنیت شهری به خطر میافتد، نابرابریهای شهری بهوجود میآید، حق سکونت و تخلیه اجباری ایجاد میشود (چون بسیاری از زاغهنشینان در جاهایی زندگی میکنند که در مسیلها، خطوط راهآهن، وضعیتهای غیربهداشتی یا مثلا فضاهای رهاشده و گمشده هستند با تخلیه اجباری روبهرو میشوند مانند محله «خاکسفید» در تهران که با بولدوزر و لودر آن را صاف کردند)، بزهکاری و خشونت و شورشهای شهری پدید میآید.
معینی اذعان کرد که مخاطب چنین فیلمهایی باید سیاستمداران باشند که این پرسش دربارهشان پیش میآید که اگر این مسائل را میدانند چرا به آن توجه نمیکنند. او یکی از دلایل این وضعیت را نابرابری فضایی خواند که در شهرها بیش از پیش خود را نمایان میکند یا اقدامات سوداگریای که بر سرِ زمین اتفاق میافتد: خیلی دلم میخواهد یکی به من توضیح بدهد چه بر سر آن 50 هزار نفری آمد که اطراف حرم زندگی میکردند و وادار به تخلیه محل زندگی خود شدند.
این مدرس دانشگاه فقر را نبود توانمندی وصف کرد و هشدار داد: وقتی مردم محروم میشوند از اینکه توانمندیهایشان را به منصه ظهور بگذارند، وقتی فرصتهای اجتماعی از آنها گرفته میشود، هنگامی که امکان بروز توانمندیها به آنها داده میشود، این فقر شهری بیشتر دیده خواهد شد.
او در ادامه با اشاره به زندگی 2 میلیون نفر در قبرستانهای قاهره در کشور مصر، کتاب «فاولا، 4 دهه زندگی بیمناک در سکونتگاههای غیررسمی ریودوژانیرو»، نوشته جانیس پرلمن، را نیز معرفی کرد که درباره زاغهنشینی در برزیل است و از نگرانی زاغهنشینان از تخریب اجباری مسکن و محله، ترس از خشونتهای سازمانیافته، جرم و جنایت، فعالیت گروههای بزهکار در زمینه مواد مخدر، بیکاری و ... میگوید.
معینی همچنین بالا رفتن بهای مسکن در ایران و جهان را نگرانکننده خواند و آن را سبب پرتابشدن بسیاری از مردمی که در وسط شهرها زندگی میکنند به حاشیهها دانست. او ابراز امیدواری کرد این پیام به مدیریت شهری برسد که اگر مردم را در اسکان غیررسمی و محلههای کمبرخوردار و ازیادرفته فراموش کنند این مسئله گریبانگیرشان خواهد شد، چنانکه فرانسه در سال 2001 تجربه شورشهای شهریای را از سر گذراند که طی آن، درگیری 2 مسلمان بر سر برقدزدی از تیر چراغبرق، به آتش کشیدن 10 هزار خودرو و بیش از 350 خانه را به دنبال داشت.
در این شرایط نجات آدمها به ایجاد تغییر اولویت دارد
حمید مسعودی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه، دیگر سخنران این برنامه بود. او گفت: در جامعهشناسی بهترین روش برای شناخت محیطهایی مثل محیطهای کمبرخوردار و پر از آسیب روش کیفی است؛ اینکه بدون هیچ ابزاری خود را جای آن فردی بگذاریم که به این مسئله دچار است. ما گاه میتوانیم خود را جای والدین بگذاریم. یکی از فوبیاهای ما والدین این است که فرزندمان از ما بپرسد «چرا مرا به دنیا آوردید؟». گاه افرادی با من صحبت میکنند که معتقدند وقتی والدین آنها را به دنیا آوردهاند وظیفه دارند امکانات موردنیازشان را نیز تأمین کنند. در مصاحبههای بسیاری که با مادران کردهام هنوز پاسخی انسانی به پرسش یادشده ندیدهام. به این نتیجه رسیدهام که در وضعیت فعلی فرزندآوری یک کنش کاملا غریزی و حیوانی و بعد در مراحل بعدی کنشی اجتماعی و ... است. افراد بچه میآورند که مشغول باشند، از هم جدا نشوند، در آتلیه از کودک عکس بگیرند و ... . این پرسش برای کودک فیلم «کفرناحوم» نیز مطرح میشود. دو سه سال پیش در یکی از شهرکهای حاشیه همین مشهد برای بازدید رفته بودیم.درآنجا دختربچههای سهچهارسالهای را دیدیم که موهایشان را رنگ کرده بودند، به نشانه اینکه ازدواج کردهاند، اتفاقی که ناشی از مسائل مالی بود.
مسعودی در بخشی از صحبتهای خود ابراز کرد: در مناطق کمبرخوردار مانند زاغهها و حلبیآبادها مسائل به صورت شبکهای است و اینها همدیگر را تقویت میکنند؛ یعنی به هم کمک میکنند که مسئلهای ریشهدارتر و طبیعی و بدیهی بشود. ما در بررسیهایی که کردیم، برای نمونه، رویارویی خانوادهها با مواد مخدر را در مناطق کمبرخوردار راحتتر از مناطق برخوردارتر دیدیم.
او در مثالی دیگر، سبک ساختوسازهای این مناطق را تقویتکننده فضاهای بیدفاع و بزهساز و پنهانسازی بزهکاران دانست.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه متأسفانه در تحلیل مسائل شهر و جامعه مقطعی نگاه میکنیم، مناطق کمبرخوردار را مناطقی وصف کرد که یک بار بازدید یا مصاحبه یا تحقیق درباره آنها کفایت نمیکند و تنها اگر با ساکنان آن زندگی بکنیم میتوانیم مسائل را بهخوبی شناسایی کنیم. او افزود: ما با حمایت شهرداری و نهادهای دیگر درباره 8 پهنه کمبرخوردار مشهد مطالعات مختلفی داشتیم. آنچه برایمان مطرح شد این سؤال بسیار کلیدی بود که چرا کسی نمیتواند راهحلی برای برونرفت از این وضعیت ارائه کند.
ما در شهر خودمان بیشترین آمار خانمهایی را داریم که پدران فرزندانشان از اتباع بیگانهاند و این فرزندان با مشکل بسیار کلیدیِ نداشتن هویت رودررو میشوند. یا در نظر بگیریم در مناطق کمبرخوردار آموزش پیش از ازدواج، حق انتخاب همسر و مسائلی از این دست جایگاهی ندارد و مردم در آن برای قاعده پایین هرم، یعنی نان و آب و برق، میجنگند، نه ازدواج که در بالای هرم قرار میگیرد.
مسعودی کودک مورد بحث فیلم را نه حاصل زاد ولد پدر و مادر بلکه حاصل جامعه دانست: مسئله او یک اتفاق کاملا معمولی در ساختار تغییریافته اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. «کفرناحوم» نمونهای پررنگتر از چیزی است که در کشور و شهر ما هم هست و فکر میکنم بهتر این است که ما آدمهای کفرناحومها را نجات دهیم تا اینکه بخواهیم محیط را تغییر دهیم، چون آدمها عمر کوتاهی دارند.