«کاماندان»؛ کتاب تازه مصطفی جمشیدی درباره جنگ منتشر شد کوه‌مرگی در آیینه نقد؛ روایتی از تولد یک داستان جنگ فصل هشتم «پایتخت» با سوژه‌های جذاب کلید می‌خورد افزایش سه‌برابری فروش کتاب در جنگ ۱۲ روزه بررسی روز‌های پرحادثه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه در شبکه یک نسخه دیجیتال لایو اکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» به‌زودی منتشر می‌شود فیلم سینمایی «کوکتل مولوتف» به اکران آنلاین رسید انجمن سینمای جوانان دوره‌های مشاغل سینمایی برگزار می‌کند ساترا به طرح دو فیلمنامه جدید مجوز داد جزئیاتی جدید از مراحل ساخت سریال شهید طهرانی مقدم ستاد امر به معروف از رضا رشیدپور شکایت کرد + عکس تاریخ دقیق اکران فیلم «زن و بچه» روستایی مشخص شد مردم تمام بلیت‌های پیش‌فروش فیلم «اودیسه» (The Odyssey) نولان را خریده‌اند! سریال «سووشون» رفع توقیف شد کارگردان «خدای جنگ»: مسئله اصلی فیلم، تقابل تفکرهاست آیا بازگشت مهران مدیری به تلویزیون موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ دبیر هشتمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران منصوب شد امیر نجفی، برگزیده طراحی جلد جشنواره بین‌المللی کتاب مسکو شد
سرخط خبرها

کوه‌مرگی در آیینه نقد؛ روایتی از تولد یک داستان جنگ

  • کد خبر: ۳۴۵۳۰۵
  • ۲۴ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۸
کوه‌مرگی در آیینه نقد؛ روایتی از تولد یک داستان جنگ
نشست نقد و بررسی رمان «کوه‌مرگی» اثر حسین عباس‌زاده، با حضور نویسنده و جمعی از منتقدان، امروز سه‌شنبه ۲۴ تیر در اداره امور هنری شهرداری مشهد برگزار شد.

به گزارش شهرآرانیوز، امروزه ادبیات جنگ بیش از گذشته نیازمند بازخوانی تجربه‌های انسانی و روانی است. رمان «کوه‌مرگی» با نگاهی متفاوت به روایت جنگ، مورد توجه جامعه ادبی قرار گرفته است. این اثر که از دل یک تجربه شخصی و مواجهه تلخ نویسنده با واقعیتی ناگفته زاده شده، کوشیده است تا از مرز خاطره‌نویسی عبور کند و به بازنمایی درونی‌ترین کشمکش‌های انسانی در بستر جنگ بپردازد. امروز سه‌شنبه ۲۴ تیرماه در نشست نقد و بررسی این رمان فرصتی شد برای واکاوی ساختار، زبان و لایه‌های پنهان آن؛ نشستی که نه‌تنها خالق اثر از پشت‌صحنه تولد آن گفت، بلکه منتقدان نیز هرکدام با نگاهی خاص، به تحلیل قوت‌ها و ضعف‌های آن پرداختند.

در این نشست، حسین عباس‌زاده، نویسنده اثر، ضمن قدردانی از منتقدان و حاضران، به پشت‌صحنه شکل‌گیری این رمان پرداخت و از دغدغه‌ها، انگیزه‌ها و تجربه‌های شخصی خود در نگارش این اثر گفت.

عباس‌زاده در سخنانی گفت: شنیدن نقد‌های دقیق و مسئولانه برای من ارزشمند است، چراکه معتقدم نویسنده بدون مواجهه با نقد، رشد نمی‌کند و درحقیقت، نویسنده‌ای که با نقد روبه‌رو نشود، نویسنده‌ای مرده است.

وی در ادامه با اشاره به سابقه نگارش این کتاب گفت: کتاب «کوه‌مرگی» در یک دوره بسیار کوتاه از دهه ۹۰ نوشته شد. ماجرا از یک تجربه شخصی آغاز شد؛ من در آن زمان در تهران مشغول به تحصیل بودم، تنها زندگی می‌کردم و به‌واسطه شرایطی که داشتم، مجبور شدم از مشهد نقل‌مکان کنم و شغلی هم پیدا کنم. در همان ایام، مهمانی از عراق به هتل ما آمده بود که فارسی را روان صحبت می‌کرد. روزی در نشستی خودمانی گفت: من در جنگ ایران و عراق بودم و علیه شما جنگیدم. این جمله مرا به‌شدت آشفته کرد. من در خانواده‌ای بزرگ شدم که در جنگ شهید داده‌ایم و این مواجهه مستقیم با چنین اعترافی برایم بسیار سنگین و ناراحت‌کننده بود.

نویسنده «کوه‌مرگی» افزود: پس از این اتفاق، آن فرد چند روزی در لابی هتل ظاهر نشد. اما من تا مدت‌ها درگیر این مواجهه بودم. این تجربه، بذر اولیه داستان را در ذهنم کاشت. گرچه حدود دو سال از آن گذشت و من آن ماجرا را کنار گذاشته بودم، اما بعدها، در اواسط دهه ۹۰، دوباره به سراغ آن آمدم و تصمیم گرفتم با نگاهی داستانی به آن بپردازم.

او ادامه داد: البته در این مسیر، یکی از دوستان نویسنده‌ام در تهران پیشنهاد تغییر زاویه دید و بازآفرینی موضوع را داد که تأثیر زیادی در شکل‌گیری نسخه نهایی داستان گذاشت. داستان بر اساس آن تجربه نوشته شد؛ تجربه‌ای که گرچه کوتاه، اما بسیار عمیق و تأثیرگذار بود.

عباس‌زاده همچنین درباره روند نگارش اثر گفت: همیشه قبل از چاپ آثارم، گفت‌و‌گو‌های متعددی با دوستان و هم‌فکرانم دارم و درباره بخش‌های مختلف داستان مشورت می‌کنم. هرچند خود نویسنده درنهایت باید تصمیم‌گیرنده نهایی باشد، اما شنیدن بازخورد‌ها به شکل‌گیری نهایی اثر کمک می‌کند.

وی با نگاهی باز به گذشته، گفت: اگر امروز بخواهم این داستان را بنویسم، شاید زبان اثر دچار تغییراتی شود، چراکه فضای زیستی و فکری من نیز تغییر کرده است. اما سوژه و دغدغه‌های محوری همچنان برایم زنده‌اند. نویسنده همیشه در حال تجربه‌کردن و زیستن است و این تجربه‌ها به‌صورت طبیعی در نوشته‌های او بازتاب پیدا می‌کنند.

نویسنده «کوه‌مرگی» با تأکید بر اینکه این اثر متعلق به یک دوره خاص از زندگی اوست، اظهار کرد: نباید این بازگشت به گذشته را به معنای رد اثر دانست. گاهی نویسنده با گذر زمان، از اثر خود فاصله می‌گیرد، اما این فاصله به‌معنای پشیمانی نیست. بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در زبان، فرم و حتی مضمون. اگر در آینده فرصتی پیش بیاید، شاید نسخه‌ای جدید یا بازنویسی‌شده از این اثر را هم ارائه کنم.

او همچنین با اشاره به اینکه حال و هوای این روزها، به‌ویژه ایام محرم، باعث شده تا دوباره درباره این اثر تأمل کند، گفت: کتاب «کوه‌مرگی» بخشی از زیست شخصی و اجتماعی من را بازتاب می‌دهد؛ زیستی که آمیخته با درد، هویت و حافظه تاریخی ماست. این روزها، که دوباره صدای نوحه‌ها بلند شده و خاطرات جنگ و شهادت در ذهنمان زنده می‌شود، شاید بهترین زمان برای گفت‌و‌گو درباره این اثر باشد.

در این نشست، منتقدان حاضر نیز به تحلیل ابعاد مختلف کتاب پرداختند و درباره ساختار روایی، شخصیت‌پردازی، زبان و مضمون داستان دیدگاه‌های خود را بیان کردند. به گفته برخی از منتقدان، «کوه‌مرگی» اثری است که از تجربه‌ای شخصی آغاز می‌شود، اما به‌خوبی توانسته است از مرز‌های خاطره‌نویسی عبور کند و به اثری ادبی با زبانی مستقل و دغدغه‌مند تبدیل شود.

روایت یک نقد؛ «کوه‌مرگی» و بازنمایی بحران جنگ و ذهن شخصیت‌ها

مهدی خیری‌یزدی یکی از منتقدان ادبی، به تحلیل ساختار روایی و مضمون این اثر پرداخت و با تأکید بر کشمکش‌های ذهنی شخصیت‌ها و تضاد درونی آن‌ها، گفت: یکی از نکات برجسته‌ای که در طول داستان با آن مواجه هستیم، حضور پررنگ احساس انتقام است. این حس، از ابتدا تا انتهای روایت همراه مخاطب می‌ماند و در لحظه‌لحظه‌های تصمیم‌گیری شخصیت‌ها جریان دارد.

یزدی افزود: در فصل ششم، ما با صحنه‌ای مواجه می‌شویم که در آن، شخصیت‌ها باید درباره سرنوشت یک اسیر عراقی تصمیم بگیرند. بستر داستانی به‌گونه‌ای طراحی شده که مخاطب را در آستانه یک بحران انسانی قرار می‌دهد؛ بحرانی که تصمیم به کشتن اسیر را در دل خود دارد. این گره‌افکنی در ادامه داستان، تبدیل به گره‌گشایی نمی‌شود، بلکه در لایه‌های مختلف داستان تداوم می‌یابد و مخاطب را به درون ذهن شخصیت‌ها پرتاب می‌کند.

این منتقد در تحلیل زاویه دید داستان اظهار داشت: تغییر دیدگاه روایت، از سوم‌شخص به اول‌شخص و استفاده از یکی از قهرمانان یا سربازان به عنوان راوی، باعث شده نوعی درگیری در خواننده ایجاد شود. در ابتدا برایم مشخص نبود که روایت از کدام دیدگاه آغاز شده، اما در ادامه و پس از مطالعه مجدد، متوجه شدم روایت اول‌شخص از زبان یکی از شخصیت‌های محوری است که خود درگیر وقایع جنگ و کشمکش‌های ذهنی است.

او ادامه داد: در شخصیت‌پردازی داستان، نمونه‌ای مثل تک‌تیرانداز وجود دارد که با اینکه در روایت نقش دارد، اما اطلاعات دقیقی از سرنوشت او نداریم. روایت توضیح می‌دهد که این شخصیت در مقطعی دور شده و بعد از مدت‌ها گیر افتاده، اما در فصل‌های پایانی متوجه می‌شویم که یا زنده مانده یا به شکل دیگری بازگشته است، بی‌آنکه جزئیات آن روشن شده باشد. این فقدان اطلاعات، گرچه نوعی تعلیق ایجاد می‌کند، اما شاید در نقطه‌ای از روایت باعث سردرگمی مخاطب شود.

یزدی با تأکید بر تفاوت کشمکش و ستیز، گفت: در این رمان، بیش از آنکه با کشمکش بیرونی روبه‌رو باشیم، با کشمکش درونی و ذهنی شخصیت‌ها مواجهیم. در واقع، درگیری اصلی، در ذهن شخصیت‌ها جریان دارد و آن‌ها در مقابل خودشان، گذشته‌شان و حتی مفاهیم بنیادینی مانند وظیفه، وطن و انسانیت ایستاده‌اند. این کشمکش درونی، موتور پیش‌برنده روایت است.

وی به فضاسازی داستان نیز اشاره کرد و افزود: فضای داستان، به‌ویژه در فصل‌هایی مانند فصل پنجم، از نظر توصیف محیط، تنش موقعیتی و بازنمایی خشونت جنگ بسیار قوی عمل کرده است.

این منتقد در ادامه سخنان خود درباره شخصیت‌های داستان گفت: ما در این اثر با شخصیت‌های متعددی مواجه هستیم که هرکدام بخشی از روایت را پیش می‌برند؛ از راوی اصلی و قاسم گرفته تا حسن، دیگر سربازان ایرانی و حتی شخصیت‌های فرعی مانند عموعباس، همسر او، منشی، مترجم عراقی، مادر شخصیت اصلی، پیرمرد و پیرزن و... البته در داستان، شخصیتی به‌عنوان بازجو نداریم؛ فردی که گمان می‌رفت بازجو باشد، در واقع تنها یک شکنجه‌گر است و نقشی دیگر ایفا می‌کند.

یزدی همچنین با اشاره به نقطه‌ضعف‌هایی در روایت، گفت: در بخش‌هایی از رمان، اطلاعات مهم و تعیین‌کننده‌ای به مخاطب داده نمی‌شود؛ از جمله چگونگی نجات یا مرگ برخی شخصیت‌ها، مکان دقیق برخی اتفاقات مثل تبدیل‌شدن یک شخصیت به دکتر، یا حتی واقعیت‌هایی از گذشته او که در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند. این موارد ممکن است باعث شود مخاطب احساس کند پایان داستان به‌اندازه کافی بسته نشده است.

او در پایان افزود: با وجود برخی ابهامات روایی، «کوه‌مرگی» اثری است که توانسته فضای جنگ را نه صرفا به‌عنوان میدان نبرد، بلکه به‌عنوان زمینه‌ای برای درگیری‌های روانی و اخلاقی بازنمایی کند. این ویژگی باعث می‌شود تا اثر، از سطح خاطره‌نگاری صرف فراتر رفته و به اثری قابل‌تأمل در ادبیات داستانی جنگ تبدیل شود.

در ادامه نشست نقد و بررسی رمان «کوه‌مرگی»، عباس‌زاده در پاسخ به نقد‌های مطرح‌شده درباره برخی ابهامات داستان، به تشریح رویکرد خود در نگارش اثر پرداخت.

او با تأکید بر اینکه بسیاری از بخش‌های داستان تعمدا مبهم و فشرده روایت شده‌اند، گفت: اگر بخواهم داستان را توضیح بدهم یا آن را توجیه کنم، باید روشن کنم که برخی موقعیت‌ها، مثل حضور تک‌تیرانداز، به‌طور مستقل در روایت نیامده‌اند. نه به این خاطر که بی‌اهمیت‌اند، بلکه، چون من در طراحی ساختار داستان، تصمیم گرفتم از برخی موضوعات عبور کنم. گاهی لازم است فشار روایت را از مسیر‌های دیگر تأمین کنیم؛ مثلاً با حذف جزئیات و تمرکز بر موقعیت‌های ذهنی. این حذف‌ها انتخابی و آگاهانه بودند، برای اینکه داستان درگیر حاشیه‌ها نشود و مسیر اصلی خود را حفظ کند.

عباس‌زاده افزود: نکته کلیدی این اثر برای من، بازنمایی کنش درونی شخصیت راوی است؛ کنشی میان «خود با خود» و «خود با دیگری». شاید شخصیت اصلی در ظاهر با یک اسیر یا یک موقعیت روبه‌روست، اما در عمق، با گذشته، خاطرات و هویتی ازهم‌گسیخته در حال کشمکش است. من می‌خواستم این فشار روانی به‌صورت پیوسته در طول داستان حس شود.

او در واکنش به نقد یکی از منتقدان درباره نبودن راز مرکزی در داستان، گفت: از ابتدا قصد نداشتم راز یا گره‌افکنی کلاسیک در داستان داشته باشم. تمرکز من بر مواجهه انسانی میان دو شخصیت است. این مواجهه به‌گونه‌ای طراحی شده که تعلیق از جنس «روشن‌نبودن حقیقت» باشد؛ یعنی مخاطب در تمام طول داستان با این سؤال مواجه باشد که آنچه در ذهن شخصیت می‌گذرد، واقعی است یا نه؟

وی درباره یکی از صحنه‌های خاص اثر نیز توضیح داد: مثلاً در صحنه‌ای که یکی از شخصیت‌ها از سوارشدن به آسانسور خودداری می‌کند، این کار به دلیل فوبیایی است که ناشی از شکنجه‌های دوران اسارت است. در بازخوانی شخصیت، این جزئیات مهم‌اند. فردی که در تابوت زندانی شده، نمی‌تواند به‌راحتی وارد فضای بسته‌ای مثل آسانسور شود. اینجا جزئیات روان‌شناختی از پس‌زمینه شخصیت آمده تا داستان را واقعی‌تر کند.

عباس‌زاده همچنین درباره میزان وفاداری اثر به واقعیت جنگ گفت: ۹۰درصد آنچه در «کوه‌مرگی» روایت شده، ساخته ذهن من است. من در دوران جنگ، نوجوان بودم و تجربه مستقیم جبهه نداشتم. اما برای نگارش این اثر، با کسانی که در جنگ حضور داشتند صحبت کردم؛ با بازماندگان، جانبازان، و کسانی که تجربه شکنجه و اسارت داشتند. این گفت‌و‌گو‌ها برایم منبع مهمی شد تا بتوانم تجربه‌ای ذهنی و تخیلی را تا حد امکان به واقعیت نزدیک کنم.

نویسنده داستان در ادامه اظهار داشت: البته من برخلاف دیدگاه برخی نویسندگان که معتقدند فقط باید از تجربه زیسته خود نوشت، اعتقاد دارم که تجربه ذهنی نیز بخشی مشروع و مهم از منابع نویسنده است. ذهن نویسنده باید بتواند موقعیت‌هایی را که مستقیماً در آن‌ها نبوده، درک و بازسازی کند. این خلاقیت ذهنی است که ادبیات را از گزارش جدا می‌کند.

نویسنده داستان در پایان تصریح کرد: در رمان «کوه‌مرگی» نیز تلاش من این بوده که از خاطره‌نویسی صرف عبور کنم و به تجربه‌ای نزدیک شوم که مخاطب را با لایه‌های پنهان انسان در موقعیت جنگ روبه‌رو می‌کند؛ جنگی که فقط در میدان نبرد نیست، بلکه در ذهن انسان جریان دارد و در سکوت و تعلیق و در پرسش‌های بی‌پاسخ، خود را نشان می‌دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->