هشتم ماه ربیعالاول مصادف است با شهادت امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شیعیان؛ شهادتی که خط سرخ آن از مسجد کوفه آغاز شد و در زندان «سامرا» خاتمه یافت. جریانی که در تاریخ و فرهنگ تشیع همواره راهگشا و خود الگویی از تعالیم اسلام و امامان شیعهای است که با ایجاد فرهنگ و رشد انسانها به صورت حلقههای بههمپیوسته، از سلسله امامت رهبران شیعه از حضرت علی (ع) تا حضرت مهدی (عج) الهام گرفته است. حیات امام یازدهم شیعیان از چند مشخصه برخوردار بوده است؛
۱_ شرایط سیاسی و دوران سخت زندگانی امام حسن عسکری (ع) حکایت از آن دارد که امام هیچگاه در وضعیت آزادی به سر نمیبردند. همانگونه که از نام و لقب امام یازدهم پیداست، ایشان همواره در بین سپاهیان و پادگان نظامی (عساکر) محصور بودهاند. کسانی که اصلا شناختی از امام نداشتند و هیچگاه از عملکرد خود درک درستی پیدا نکرده بودند. زیرا این افراد تازهمسلمان به عنوان برده از شرق و خراسان آورده شده بودند. آنها بدون شناخت از عمل خود و برای نشان دادن وفاداریشان به مخدوم، خلیفه وقت، هرگونه مخالفت با وی (خلیفه) را طغیان تلقی کرده و به شدت با آن برخورد میکردند.
۲ _کم بودن سن امام حسن عسکری (ع) از دلایلی بوده که جوامع اسلامی درک درستی از امامت و موضوع علم لدنی ایشان نداشته باشند. از زمان امام جواد (ع) وضعیتی آغاز شد که امامان در سن کم به امامت میرسیدند و در ایام جوانی به شهادت. این روند موجب کاهش طرفداران تشیع و متوقف شدن نهضت و مبارزات دینی شده است. شکلگیری گروهی به نام «واقفیه» از عصر امام رضا (ع) نیز ناشی از این وضعیت و واکنش به آن بوده است.
۳- مدت اندک امامت امام حسن عسکری (ع) نیز از مشخصههای این دوران بوده است؛ زیرا فشار و نظارت مستقیم خلفای عباسی و نظامیان تحت امر آن، مجالی برای عمر بیشتر را برای امام باقی نمیگذاشت. ایشان در ۲۸سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند و این مدت کم رهبری، برقراری یک ارتباط نظاممند با پیروان شیعه را عملا متوقف میساخت.
۴- کنترل کردن و محصور ساختن امام و جاسوسی مدام از زندگی ایشان توسط خلیفه وقت، امام حسن عسکری (ع) را در بدترین شرایط قرار داده بود. در این شرایط نقل هرگونه حدیث و گفتار دینی عملا امکانپذیر نبود؛ به نحوی که در دوران سخت بنیامیه نیز در برابر امامان وقت اینگونه شدت نداشت. این شدت عمل در برابر امامان حتی مجالی برای ارتباط خانوادگی و ارتباط با علویان را کاملا مسدود ساخته بود. در چنین شرایطی تقیه و استفاده از روش وکالت، مهمترین ابزاری بود تا بتوان بخشی از آلام و فشارها را کاهش داد.
۵- با توجه به شرایط موجود، پراکندگی شیعیان و گسستن رشته ارتباط آنها با امام که از قبل شروع شده بود، در این عصر به اوج خود رسید و همین موضوع موجب گردید تا تعداد شیعیان و انسجام آنها تحت رهبری واحد عملا ناممکن گردد و همین امر باعث میشد تا راه برای حاکمیت غیرشیعه و ضدشیعه هموار شود.
۶- شک و تردید در بین جامعه اسلامی و ایجاد یأس و دودلی زمینه را برای حاکمان عباسی فراهم کرد و همین موضوع باعث شد تا صحابه ائمه دچار سردرگمی گردند و عملا وظایف خود را در رابطه با امام و جامعه فراموش کنند. در عصر امام حسن عسکری (ع) به جز چند نماینده انگشتشمار و امکان تبلیغ و ترمیم شکافهای جامعه شیعه وجود نداشت و کار امام در حصار مطلق حاکمان عباسی بسیار دشوار و طاقتفرسا بوده است.
۷- و سرانجام شرایط موجود و سختی کار، این فضا را به سمتی هدایت میکرد که بهجز فعالیت مخفی و پنهانی و ارتباط نیابتی و وکالتی کردن امور بهوسیله صحابه خاص در شهرها و قصبات، راه دیگری نمیماند. بدیهی است که مدیریت و رهبری جامعه شیعه و امامت در بین مردم در این فضای سخت جز از طریق امامان و تلاشهای آنها امکانپذیر نبوده است و جانفشانی ائمه شیعه، تنها راهی بود که میتوانست خط سرخ شهادت را همچنان زنده نگه دارد و این همان روش و منشی بود که از عهد ولایت امیرالمؤمنین آغاز شد و در عصر امام حسن عسکری (ع) خاتمه یافت تا امتداد ولایت مسلمانان همچنان در دستان مهدی آلمحمد (عج) باقی بماند، تا به وقت موعود ظهور پیدا کند و راهگشای امامت مهدی (عج) گردد.