سعیده فتحی/شهرآرانیوز، تیم ملی بسکتبال کشورمان فردا جمعه باید در اولین رقابت خود در مرحله نخست انتخابی پنجرههای جام جهانی مقابل بحرین به میدان رود. این نخستین بازی است که سکان هدایت آن را مصطفی هاشمی برعهده خواهد داشت.
امیرحسین آذری، متین آقاجانپور، روزبه ارغوان، محمد جمشیدی، محمد حسنزاده، سعید داورپناه، نوید رضاییفر، مهدی کامرانی، ارسلان کاظمی، اصغر کاردوست، سجاد مشایخی، سالار منجی، میثم میرزایی و بهنام یخچالی ۱۴ سرباز هاشمی برای مقابله با بحرین هستند.
اتفاق مثبت لیست هاشمی
با آمدن هاشمی همان طور که انتظار میرفت لیست بازیکنان با تغییراتی مواجه شد که امروز قصد داریم به آنها بپردازیم. نخست عدم دعوت از بازیکنان دورگه است که به نظر میرسد با توجه به شرایط فنی که این بازیکنان داشتند باید آن را اتفاق مثبتی دانست چراکه شاهد بودیم این بازیکنان در تایمهایی که در زمین بودند بازدهی لازم را نداشتند. هاشمی درباره عدم دعوت از دو رگه به نکته خوبی اشاره کرده و گفته است: «معیار ما برای دعوت حضور در بازیها بوده است بازیکنی که در تیمش بازی نکند و در چرخه نفرات اصلی نباشد، یقینا دعوت نمیشود. به هر حال کسی دعوت میشود که ابتدا بازی کند و دوم شایسته حضور در تیم ملی باشد.» هاشمی گفته بود که بازیکنان دورگه حتی اگر از لحاظ فنی هم با بازیکنان داخل ایران برابر باشند باز هم او ترجیح میدهد از بچههای داخل ایران استفاده کند چراکه آنها برای سربلندی میهن شان بسیار تلاش کرده و خاک آن را خورده اند.
این چیزی است که ما بارها به آن اشاره کرده و معتقد بودیم وقتی بازیکنی مثل آرون گرامی پور در هیچ تیمی بازی نکرده چرا باید به تیم ملی دعوت شود؟ یا وقتی یکی مثل فیلیپ جلال پور آنچنان برتری نسبت به سجاد مشایخی ندارد چرا باید به یک باره راهی المپیک شود؟
اینکه بازیکنان جوانی همچون متین آقاجانپور،امیرحسین آذری و سالار منجی هم به تیم ملی راه یافتند از دیگر نکته های مثبت این لیست است که باید به آن اشاره کنیم.
سیاست ایران برعکس کشورهای پیشرفته
نکته دوم اما دعوت از بازیکنان باتجربه مثل مهدی کامرانی و اصغر کاردوست به تیم ملی است. ما هم همیشه اعتقاد به شایبسته سالاری داشتیم و برای مان مهم بود که تیم ملی قوی داشته باشیم و در کنار باتجربهها به جوانان هم میدان دهیم. زمانی که کامرانی از تیم ملی خط خورد بارها درباره آن نوشتیم که این بازیکن هنوز توانایی درخشیدن برای ایران را دارد و چرا نباید از او بهره ببریم؟ یا وقتی کاردوست در لیگ برتر به عنوان برترین سنتر لیگ انتخاب شد بازهم نوشتیم که چرا نباید این بازیکن به اردوی تیم ملی دعوت شود؟
حالا هردوی آنها دعوت شده اند با این تفاوت که المپیک را از دست داده اند، وقتی به این روند نگاه میکنیم افسوس میخوریم که چرا ما برعکس بقیه کشورهای دنیا عمل میکنیم؟ اکثر کشورها در المپیک با تمام قوا حاضر میشوند و اتفاقا از بازیکنان باتجربه شان هم بیشتر بهره میبرند (نمونه آن را در اسپانیا دیدیم که گسول بعد از مدتی دوری دوباره برگشت و تیمش را در توکیو همراهی کرد) و بعد از المپیک دست به جوانگرایی میزنند و ۴ سال را صرف تجربه اندوزی برای جوان ترها میکنند تا در المپیک بعد باز هم با قدرت وارد میدان شوند، اما ما در ایران چه کردیم؟ المپیک را از بازیکنی همچون کامرانی که بهترین زمان برای خداحافظی اش بود گرفتیم و به بازیکن جوانی همچون سینا واحدی میدان دادیم. به هر حال فرصت خوبی شد برای این بازیکن جوان تا تجربه اندوزی کند، اما بعد از المپیک او را حذف میکنیم و به بازیکنان باتجربه میدان میدهیم، بازیکنانی که در سن و سال خداحافظی از بسکتبال قرار دارند!
مهدی کامرانی بدون شک یکی از اثرگذارترین بازیکنان تاریخ بسکتبال ایران است و هیچ کس تواناییهای او را فراموش نخواهد کرد، اما دعوت از او در این زمان چه کمکی به تیم ملی و آینده آن خواهد کرد؟ حضور کامرانی در حال حاضر میتواند برای آینده مفیدتر باشد یا بازیکنی مثل سینا واحدی یا احسان دلیرزهان؟ اینکه کامرانی به تیم ملی بازگشت اتفاق مثبتی است آنهم از آن جهت که با احترام از تیم ملی خداحافظی کند. اما از آن جهت هم منفی است که این کامرانی با آن کامرانی در اوج فاصله دارد و الان زمانی است که باید میدان را به جوانترها داد. ما همانطور که گفتیم خیلی مشتاق بودیم تا شاهد بازی کامرانی در المپیک و خداحافظی او از تیم ملی در این میدان باشکوه باشیم، اما این اتفاق نیفتاد و حالا باید به این فکر کنیم که الان چه به صلاح تیم ملی و آینده آن است؟
آیا مربی تیم ملی نباید بر اساس اهداف فدراسیون گام بردارد؟
این درست است که هر مربی سلیقه خاص خودش را دارد و باید در انتخاب بازیکنان آزاد باشد، اما آیا نباید فدراسیون بسکتبال برای تیم ملی اش یک سیاست مشخص داشته باشد؟ آیا مربی تیم ملی نباید بر اساس هدف فدراسیون و آیندهای که برای تیم ملی ترسیم کرده، گام بردارد؟
سیاست فدراسیون در این ۴ سال برای تیم ملی چه بوده است؟ جوانگرایی؟ مگر با همین شعار جوانگرایی صمد نیکخواه بهرامی و مهدی کامرانی را در اوج از تیم ملی خط نزدند؟ صمد با دعوا و کشمکش و تبلیغ برای رئیس جدید به تیم ملی بازگشت، اما کامرانی کنار گذاشته شد، چون شعار فدراسیون طباطبایی و سرمربی اش در آن زمان جوانگرایی و میدان دادن به بازیکنان جوانتر بود.
چه هدف و آینده ای برای تیم های ملی ترسیم شده است؟
مسئله ما سرمربیان تیم ملی و سلیقههای آنها نیست بلکه مسئله امروز ما فدراسیونی است که کوچکترین برنامه و هدفی برای تیمهای ملی ندارد و آیندهای برای آنها ترسیم نکرده است. نگاه فقط به بازیهای پیش روست و در واقع میتوان گفت این فدراسیون فقط جلوی پایش را میبیند.
چرا نباید یک کمیته فنی قوی در فدراسیون حضور داشته باشد و مثل چراغ راهنما عمل کند؟ این فدراسیون میخواهد تیمهای ملی را به کجا برساند؟ برنامه اش برای آنها چیست؟ ما که هنوز بعد از ۴ سال نفهمیدیم این آقایان چه برنامه و هدفی دارند! یک روز به بازیکن پیشکسوت بی احترامی میکنند و یک روز دیگر به او احترام میگذارند. یک روز بازیکن را حذف میکنند و روز دیگر سوگلی شان میشود! یک روز پشت کارهای غلط سرمربی شان میایستند و روز دیگر پشت او را خالی میکنند!
این چیزی که مشخص است این فدراسیون نه برنامه خاصی برای تیم ملی دارد نه بازیکنان آن از همین رو امیدواریم بازیکنان باتجربه ما که برای جامعه بسکتبال با ارزش هستند بازیچه دست این مسئولان نشوند و قدر خود را بدانند. حالا که آمدند با یک خداحافظی باشکوه بروند تا هم شأن آنها حفظ شود و هم تیم ملی برای آینده ساخته شود.